آهنگساز جوان ایرانی؛ پیام آور صلح، عشق و امید

 

وقتی در خانه ای به دنیا آمده باشی که صبح ها با صدای موسیقی از خواب برخیزی، و پدر را در حال نواختن سنتور ببینی، آن نوا دلنوازتر از هر صوتی به جانت می نشیند و تو را با خود به دنیای خیال انگیزی می برد آنچنان که در هفت سالگی ناخودآگاه مضراب به دست می گیری و با ساز پدر قدم در جاده ی هنر می گذاری.

این داستانِ چگونگی تولدِ یک هنرمند است. سینا بطحائی، هنرمندی که در سال ۱۳۶۵ در تهران به دنیا آمد. پدرش استاد جواد بطحایی نوازنده چیره دست سنتور در انتخاب راه هنری بر روی دو پسرش تأثیر بسیاری داشت. پس سینا هم قدم در راه هنر گذاشت و سنتور را شروع کرد، ولی به یک ساز خودش را محدود نکرد. بزرگتر که شد، تار را نزد کیوان ساکت، تنبک را نزد کامبیز گنجه‌ای و ساز عود را نزد محمد فیروزی فرا گرفت، پیانو هم نواخت، تئوری موسیقی و ردیف ها را نیز آموخت.

اما برای تحصیل رشته ی دیگری را دنبال کرد. دانشجوی مهندسی برق در امیرکبیر (پلی تکنیک) بود که در سال ۸۵ گروه”سبکبال” را تاسیس کرد؛ گروهی که در چهارمین جشنواره دانشجویی مقام نخست را کسب کند.

در سال ۸۶ نخستین جشنواره گروه نوازی دانشجویان کشور را به میزبانی دانشگاه امیرکبیر برگزار کرد. سینا دبیر کانون موسیقی دانشگاه امیرکبیر بود. در همان سال سینا در جشنواره تکنوازان شهر تهران در رشته سنتور به مقام برتر دست یافت.

در این مدت بجز گروه سبکبال و گروه موسیقی دانشگاه صنعتی امیرکبیر، با گروه نوای دل و ارکستر موسیقی پردیس نیز همکاری و اجرا داشت.

پس از پایان تحصیل و دریافت مدرک مهندسی برق پلی تکنیک، در سال ۲۰۰۹ برای ادامه تحصیل به کانادا مهاجرت کرد و رشته ی برق را در مونترال ادامه داد و فوق لیسانس مهندسی برق را گرفت.

سه سال از مهاجرتش بیشتر نمی گذشت که در جون ۲۰۱۲ میلادی اولین آلبوم موسیقی خود را با نام “صدای سکوت” در گالری مکیک شهر مونترال رونمایی کرد. این مجموعه شامل هشت قطعه موسیقی با ساز سنتور است که ویلیام کینارد در قطعه اول این آلبوم به عنوان نوازنده میهمان گیتار، سنتور را همراهی می کند.

سینا از زمان دانشجویی در ایران همواره آموزش سنتور، تئوری موسیقی ایرانی و دستگاه شناسی جزو فعالیت هایش بوده تا زمانی که به مونترال آمد و این کلاس ها را همچنان ادامه داد.

او در زمینه ی موسیقی فیلم هم فعالیت دارد و موسیقی فیلم هایی چون  “The horse Latitudes” و“Un royaume déménage” از ساخته های اوست.

سینا از چهار سال پیش ساکن تورنتو شده است. او قبلا یک بار در جشنواره تیرگان در تورنتو شرکت کرده بود، ولی من او را در تیرگان ۲۰۱۷، یعنی همین دو ماه پیش دیدم. سینا یکی از هنرمندانی بود که در این جشنواره با اجرایی بسیار زیبا همه را به تحسین واداشت.

حالا سینا دومین آلبومش را آماده کرده و همین جمعه در مرکز هنرهای تورنتو (Toronto Centre for the Arts)   کنسرت رونمایی این آلبوم را اجرا می کند.

در همین پیوند با او گفت وگویی انجام دادیم.

 

 

آقای بطحائی، ضمن تبریک برای انتشار دومین آلبوم، اجازه دهید کمی از شروع کار هنری تان بپرسم بعد برسیم به ویژگی های این آلبوم جدید.

در زندگی شما دو نکته برایم جالب است، اینکه نواختن سازهای مختلفی را آموختی ولی سنتور انتخاب اصلی ات شد، چرا؟

ـ خوب پدرم استاد سنتور هستند و من این ساز را از هفت سالگی پیش ایشان شروع کردم. بنابراین سنتور را بیشتر از بقیه سازها نواخته ام و با آن راحت ترم، ضمن اینکه نرمی جنس صدای سنتور مثل صدای نم نم باران است و من این صدا را دوست دارم، اما اگر بپرسید خودم را بیشتر نوازنده می دانم یا آهنگساز، من بیشتر آهنگسازی را دوست دارم و سنتور برایم وسیله است. کارهایم بیشتر با سنتور بوده ولی بعضی وقتها نیز سازهای دیگری مثل پیانو هم در کارهام نواخته ام.

 

با این همه علاقه به موسیقی، چه شد که رشته ی تحصیلی ات را کاملا متفاوت با این علاقه انتخاب کردی؟

ـ من موسیقی را از کودکی شروع کردم، ولی در کنار آن علاقه ام به ریاضیات و محاسبات از دوران مدرسه شروع شد. حل کردن مسائل فکری را بسیار دوست داشتم و رشته مهندسی برق را نیز با توجه به نقش پررنگ ریاضیات انتخاب کردم و آن را تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه دادم.

 

هشت سال است که مهاجرت کرده ای، به عنوان یک موسیقیدان این مهاجرت چه تأثیری در تو گذاشت؟

ـ خب هر موسیقیدان از محیط اطرافش و رابطه اش با آدمها تأثیر می گیرد. مهاجرت پدیده ای است که روی خیلی آدمها تأثیرات عمیق می گذارد. من در بیست و سه سالگی مهاجرت کردم و کسی را در کانادا نمی شناختم. اوایل مهاجرت، ساز سنتور برام خیلی ارزشمند بود چون مرا وصل می کرد به کشورم، به فرهنگم و خانواده ام، اما تأثیری که کانادا روی من گذاشت و من از این اتفاق بسیار خوشحالم، این بود که باعث شد من با خودم راحت تر باشم. آن محیط آزاد باعث شد کارهایی که دوست دارم بتوانم انجام بدهم بدون هیچگونه حواشی و محدودیتی و در واقع خلاقیت وقتی به وجود می آید که هیچ محدودیتی نباشد و بتوانی راحت خودت باشی. محیط کانادا با این فضای باز به من خیلی کمک کرد که هر راهی را که می خواهم بتوانم انتخاب کنم.

سبک کاری من بعد از مهاجرت تغییر کرد. در ایران دستگاه نوا را خیلی دوست داشتم، بعد از مهاجرت هم توی دستگاه نوا کار می کردم منتها با یک برداشت شخصی از این فضای مدرن. مهاجرت باعث شد که من شروع دوباره ای داشته باشم با ساز سنتور. خیلی دوست داشتم ببینم حالا این دیالوگی که من با ساز دارم، چگونه می توانم با موزیسین های دیگر در سطح شهر داشته باشم و ببینم از این ترکیب چه صدایی درمیاد.

از همان ابتدا با نوازنده های مختلف ساز زدم مثل طبلا، کنترباس و ساز هنگ و هر کدام از این اجراها یک کلاس درس بود برای من و از هر سازی چیزی جدید یاد گرفتم. این فضا روی کار خودم تاثیر گذاشت و کم کم احساس کردم که نیاز دارم صداهای جدیدی را در موسیقی ام استفاده کنم برای همین سازهای مختلف را انتخاب کردم و به این فرم تلفیقی کنونی رسیدم.

جلد شهروند ۱۶۶۸

دومین آلبوم شما با فاصله ی پنج سال از آلبوم اول منتشر می شود. از چگونگی شکل گیری این آلبوم برایمان بگو.

ـ شروع این آلبوم از چهار سال پیش بود که من به عنوان هنرمند مقیم در مرکز هنری بنف (Banff Centre for the Arts) آلبرتا بودم. آنجا قطعه ی “به سوی آسمان” را برای ویلنسل (چلو) و سنتور تنظیم کردم در واقع دنبال صدای جدیدی بودم که بتوانم توی موسیقی ام استفاده کنم و ساز ویلنسل با صدای بمی که داشت با سنتور رابطه ی خوبی ایجاد می کرد. به مرور زمان سازهای مختلفی اضافه شد مثل گیتار، گیتاربیس و پرکاشن. هر ساز در این کار یک نقش برجسته ای دارد و در واقع هر سازی نیاز بوده که وارد کار شود. حالا همه ی این سازها خیلی راحت و روان در یک مجموعه با هم صحبت می کنند. بعد از چهار سال این مجموعه به صورت یک آلبوم درآمد به نام “پرتوی امید” (Ray of Hope) که روز جمعه با کنسرتی در Toronto Centre for the Arts  رونمایی اش را جشن می گیریم.

 

چه شد که گذارت به مرکز هنری بنف افتاد؟

ـ من درخواست فرستادم و پذیرفته شدم، ولی آنچه که باعث پذیرفتنم شد در واقع اجرای من در فستیوال موندیال در سال ۲۰۱۵ بود. این فستیوال یکی از بزرگترین فستیوال های موسیقی ملل یا World Music است که در مونترال برگزار می شود. این جشنواره هر ساله از ده ها گروه و هنرمند از ملل مختلف دعوت به اجرا می کند. من در سال ۲۰۱۵ انتخاب شدم و در این جشنواره اجرا کردم. و بعد از آن بود که توانستم در فستیوال های دیگری اجرا کنم و رادیو سی بی سی با من مصاحبه کرد و کم کم شناخته شدم.

 

رونمایی آلبوم “پرتوی امید” همین جمعه است. چه برنامه ای تدارک دیده ای؟

ـ این جمعه جشن رونمایی و کنسرت آلبوم است که با گروه کامل اجرا خواهیم کرد. یک برنامه ی کاملا خاص هست. در این برنامه سازهای بیس، گیتاربیس، سنتور، دو چلو، ویلن، پیانو، درام و پرکاشن خواهیم داشت یک کنسرت کامل در دو بخش. از این آلبوم جدید به صورت سی دی و وای نال رونمایی می شود.

 

چه هنرمندانی در این کنسرت همراهی ات می کنند؟

ـ نیما احمدیه (گیتار)، سیاوش صدرمهدوی (پرکاشن)، صبا یوسفی (ویلن)، Oriana Barbato (باس)، Beth Silver و  Erika Nielsen(چلو ـ ویلنسل)، Randolf Jimenez (درام) و خودم هم سنتور می نوازم.

 

آیا این آلبوم فقط آهنگ است یا خواننده هم دارد؟

ـ یکی از قطعه ها خواننده دارد که آقای علیرضا مهدی زاده آن را ضبط کرده و فرستاده است.

 

جلد آلبوم خیلی جلب توجه می کند. این نوشته ها که به زبان های مختلف روی صورتت هست، چه می گویند؟

ـ این متن ها که روی چهره هستند هر کدام بخشی از یک شعر هستند که من انتخاب کردم با مضمونی درباره ی امید، عشق و صلح که در واقع پیام خود آلبوم است. این اشعار به زبان های ایتالیایی، روسی، کره ای، چینی و فارسی است.

در قطعه فارسی می گوید: بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست.

 

 

برای اطلاعات بیشتر در مورد سینا بطحایی از وبسایت او دیدن کنید:

www.sinabathaie.com

جشن رونمایی آلبوم “Ray of Hope” ساخته ی سینا بطحایی

جمعه، ۱۳ اکتبر ۲۰۱۷ ساعت ۸:۳۰ شب در

Toronto Centre for the Arts

Lyric Theatre

۵۰۴۰ Yonge St, North York, ON M2N 6R8

برای تهیه بلیت:

www.ticketmaster.ca