تازه معلوم شده چرا کلید آقای روحانی هیچ قفلی را باز نکرد . عشاق در آلمان قفلی را به نشانه پایدار ماندن عشق شان  به نرده های کنار پل نصب می کنند و کلیدش را در رودخانه می اندازند.

حتمن آقای روحانی هم کلیده را انداخته توی سد کرج؟!

***

اختلاس کنندگان، میلادی را هم میلیاردی تلفظ می کنند چون با مسماتره. یکی شون واسه زنش کادو خریده بود روش نوشته بود “سال نوی میلیاردی مبارک عزیزم!”

***

به دنبال تظاهرات همه گیرهفته گذشته، همه جا صحبت از این بود که چرا مسئولان کشور، پاسخگوی سئوالات مردم نیستند؟

مسئولان هم جواب دادند اگر مردم سئوال نکنن، نه اینهمه دردسر درست میشه و نه ما مجبور به پاسخگوئی میشیم . چهار صباح زندگی کردن دیگه سئوال و جواب نداره که!

***

کمبود تخم مرغ مسئله ایجاد کرد و باعث شد لوازم یدکی فروش ها! لوازم یدکی مرغ و خروس ها را که انبارکرده بودند بریزند توی بازار!

***

تازه معلوم شده که فیلم “ویلن زن روی بام”  را قبلا می خواسته اند در ایران بسازند که پشت بام های صافی داره.

بعد که کارگردان فهمید در ایران ویلن زدن چه روی بام، چه زیربام، چه توی زیرزمین، چه روی قله دماوند و چه توی کویر لوت گناهه، از خیرش گذشت و گفت ولش کن بابا انگار نوبر پشت بام را آوردن، و دستور داد توی همان آمریکا براش یک پشت بام بسازن از مال ایران هم بزرگتر و بهتر!

***

بعضی از روزنامه ها انصافن بدرد خورند و واقعن در خدمت مردم اند. بارون بگیره و چتر نداشته باشی میشه بگیری روی سرت. بخواهی روی نیمکت پارک بشینی می تونی بندازی زیرت که شلوار یا دامنت کثیف نشه. سبزی بخواهی بخری می تونی بپیچی لاش، شیشه اتاقت کثیف باشه می تونی باهاش پاک کنی. تازه اگه حوصله داشته باشی و دلت خوش باشه می تونی خبرهای مثلا جدی شو بخونی و غش غش بخندی!

***

نیویورکی ها شب سال نو که میشه، همه ی خاطرات تلخ شان در سال قبل را روی یک صفحه کاغذ می نویسن و پاره می کنن که با ذهنی روشن و بدون خاطره ای تلخ قدم به سال جدید بگذارند.

میگن یه ایرانی هم هوس کرده همین کار را بکنه، خاطرات تلخش را که نوشته شده یک کتاب چند جلدی مثل کلیدر.  حالا مونده این کتاب ها را چه جوری پاره کنه و دور بریزه؟ زورش نمیرسه بدبخت!

***

در جریان شلوغی های اخیر ایران، مردم پرسیده بودند حالا که همه می خواهند از خبرهای جدید با خبر شوند چرا شبکه های اجتماعی را فیلترکرده اید و مسئولان جواب داده بودند به خاطر آسایش خودتون. اینکه صحیح نیست صبح تا شب بنشینید پشت کامپیوتر و از این سایت به آن سایت بروید و ببینید چه خبره. یکی کمی استراحت کنید!

***

وقتی تخم مرغ دونه ای ۷۵۰ تومن باشه و سبزی خوردن کیلوئی سه چهارهزار تومن، این ترب سفید حق نداره مثل شاهزاده ها پاشو بندازه روی پاش و به زمین و زمان فخر بفروشه؟!

***

آدم چی بگه والا، این وسائل ارتباطی مدرن، دروغ گفتن های روزمره و معمولی مان را هم دچار مشکل کرده!

دوستم می گفت یکی زنگ زده بود حالم را بپرسه، چون بی حوصله بودم، آهسته به خانمم گفتم بگو منزل نیست…

طرف پوزخندی زده و گفته بود بهش بگین این عکسی که همین الان گذاشتی توی فیسبوک خیلی قشنگه…!

فکر می کنم باید از آقای احمدی نژاد خواهش کنیم یک راهکارهایی واسه دروغ گفتن در قرن بیست و یکم بهمون یاد بده؟!

***

خارجی های بی سوات ! این عکس ها را که می بینند برمی دارند توی روزنامه هاشون می نویسند در ایران آزادی بیان نیست. بابا اینها به خاطر دود وگرد و خاک در دهانشان  را بسته اند چه ربطی به آزادی بیان داره؟ شب برو ببین برای شوهران شان چه چیزهایی را که بیان نمی کنند!

***

اختلاس و اختلاط، تقریباً شبیه هم نوشته و تلفظ میشه. به همین دلیل هم هست که وقتی کسی اختلاس می کنه با کمی اختلاط و بگو و بخند، مسئله حل میشه!

***

مرغه می گفت صاحب من یک کارگر ساده است که منو ول کرده تو حیاط کوچولوی پشت خونه اش و هی زود باش زود باش می کنه که من براش تخم بگذارم. اگر موفق بشم روزی سه تا تخم بگذارم درآمدم از خودش بیشتر میشه و روش کم میشه!

***

می گویند سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. وقتی یکی دو تا بانک را آتش زدند یکی گفته بود بی انصاف ها بانک ها را آتش نزنید، ما می خواهیم از آنها اختلاس کنیم!

***

گاوهای خوزستان نه که تجربه هشت سال جنگ را در کارنامه خود دارند، یاد گرفته اند که زباله بخورند و شیر پرچربی پس بدهند. آفرین به تکنولوژی اختراعی شان!

***

چه خبرخوشی!

آدم کیف می کنه وقتی می بینه سخنان رئیس جمهور مملکتش سانسور نشده، پخش شده!

در جریان اعتراضات، معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهوری گفت «فیلم سخنان دیروز رئیس جمهور در هیئت دولت درباره حوادث اخیر، دیشب به طور کامل از صدا و سیما پخش شده و سانسوری در این زمینه صورت نگرفته است.» نقل از ایسنا دوشنبه / ۱۱ دی ۱۳۹۶

***

خنده های اول صبح

این تنوعی که در زندگی ما ایرانیهاست را کمتر ملتی دارد. صبح بلند میشی دست و صورتت را بشوری، حیرت زده می بینی از شیر آب، مایع زرد رنگی شبیه شیرکاکائو داره میاد بیرون. خوشحال میشی، لبخند میزنی و میگی خدا را شکر، شیرکاکائوی منزل مان مجانی تامین شد!

میری پائین سوار موتورسیکلت ات بشی بری نون بخری، می بینی موتورسیکلت ات را دزدیده اند. می خندی و میگی خدا را شکر، امروز پول بنزین نباید بدم!

پدر فلج ات را که روی صندلی چرخدار نشسته برمی داری ببری دکتر، می بینی مطب دکتر توی طبقه دومه، ساختمان هم آسانسور نداره. چند تا از جوان های بیکار را که کنار جدول خیابان نشسته اند و جوک تعریف می کنند صدا می کنی و خواهش می کنی که کمک کنند پدرت را از پله ها ببری بالا و باعث میشی چند تا جوان صبح اول صبح یک ورزشی بکنند، از بیکاری و خمودگی بیان بیرون و خودت هم بدون یک قران خرج و الکی الکی، یک ثوابی ببری!

میری از عابربانک پول بگیری می بینی دهم برجه ولی هنوز حقوق ها را نریخته اند و تازه می فهمی که چرا عده ای دارند سر به سر عابربانک میذارن و در موردش جوک تعریف می کنن. با شنیدن چند تا از اون جوک ها، خوشحال و خندان برمی گردی منزل، جوک ها را برای خانمت تعریف می کنی و باعث میشی همانجورکه به خاطر خرد کردن پیاز داره اشک می ریزه، غش غش بخنده و صحنه ملودرامی ایجاد می کنی که چارلی چاپلین هم از عهده درست کردنش برنمی آمد.

کتری برقی را روشن می کنی و با چای کیسه ای برای خودت یک چای فرد اعلا جور می کنی، میری توی اتاق نشیمن می نشینی و از اینهمه تنوعی که هرروز به نوعی توی زندگیت پیش میاد می خندی و خدا را شکر می کنی درکشوری زندگی می کنی که زندگی ات هرگز یکنواخت و خسته کننده نمیشه !

***

به گفته دادستان ایران، اعتراضات اخیر ایرانی ها ، کار اتاق عملیاتی یک آمریکایی به نام مایکل آندریا بوده است. دویچه وله

خدا هرچی مایکله به راه راست هدایت کنه انشااله. اون از مایکل جکسون شون با اون عملیات جراحی که روی صورتش کرد و خودش را به اون ریخت درآورد، اینهم از عملیات مایکل آندریاشون!