گزینه های پیش رو

در بخش نخست در مورد انواع روابط بین انسانها از دید نظریه تحلیل رفتار متقابل بحث شد و در ادامه بیان شد که همانگونه که رابطه انسانها می تواند بر اساس بازی های روانی شکل بگیرد روابط اجتماعی و سیاسی هم می تواند تحت تاثیر بازی های روانی قرار بگیرد که در این صورت سطح زیرین این  نوع رابطه مبتنی می تواند بر سلطه باشد که با ماسک صلح و آرامش پوشانده شده است.

 

اکنون ادامه بحث:

بعد از این که فشار وارده بر مردم از حد تحمل آنها فراتر رفته و بیم آن  می رود که اوضاع از کنترل خارج شود، شاید گاهی برخی از سردمداران حکومتی به فکر چاره افتاده و با فرض ایجاد نوعی رابطه بالغانه از ملت بخواهند با حفظ آرامش خواسته های خود را بیان کنند.

در این مکالمه یک سویه، یک طرف از موضع بالا و با داشتن همه اختیارات و امکانات  در نقش والد، به طرف دیگر که هیچ ابزار و امکانات و هیچ بستری برای ابراز نیازها و خواسته های خود ندارد، اعلام می کند که آماده گفتگوی بالغانه است و انتظار دارد که بتواند با این شگرد بحران را مدیریت کند. در این فرایند به نظر می رسد که جناح حاکم، اصولا بخش بالغ شخصیت جامعه را به رسمیت نمی شناسد و تصور می کند می تواند به بازی ادامه دهد و یا تعیین کننده همه اشکال بازی باشد.

انواع گزینه های پیش رو:

همانگونه که پیشتر عنوان شد نه همه رابطه های مکمل سالم هستند و نه همه رابطه های متقاطع بیمارگونه. چنانچه اعتراضات کنونی نشان دهنده آگاهی مردم و گشودن باب مطالبه حقوق انسانی است و سکوت مردم در کره شمالی نشانه آرامش آن جامعه نیست،  لذا وضعیت ملتهب کنونی ایران نمی تواند نشانه ای از ناسالم بودن فضای جامعه باشد. این وضعیت شبیه کودک گرسنه ای است  که از اعلام گرسنگی به صورت آرام ناامید شده  و به ناچار دست به جیغ و داد زده و سپس به شکستن وسایل می پردازد، تا بلکه شنیده شود. این فقط تلاشی است برای دیده  شدن.

گزینه پیش روی حکومت:

 ۱- اولین و ساده ترین گزینه ای که اصولا اصحاب سلطه برمی گزینند سرکوب بیشتر و خاموش کردن آتش جنبش ها با روش های شدیدتر هست. این کار مانند این است که از یک طرف شعله زیر دیگ را زیاد کنیم و از طرف دیگر همه سوپاپ های آن را ببندیم. نتیجه قهری چنین اقدامی انفجار مهیب و مخرب است. اگر چه شاید با بستن سوپاپها و فشار بیشتر، مدتی صداها شنیده نشود ولی دیر یا زود دیگ ملت دچار انفجار مهیب خواهد شد. تحقیقات نشان داده است که مهمترین علت بروز روان پریشی در انسان، بن بست مضاعف است یعنی وقتی فردی نه راه پس و نه راه پیش داشته باشد دچار از هم گسیختگی روانی می شود. این مساله در مورد جامعه هم صدق می کند. اگر جامعه به نقطه ای برسد که چه اعتراض کند و چه نکند اوضاع روز به روز بدتر شود، دچار از هم گسیختگی شده مهار آن بسیار دشوار خواهد بود. انواع روش های ساکت کردن درد بدون رسیدگی به علت های ریشه ای و درمان درست، پاسخ کوتاه مدت خواهد داشت و به زودی علایم بیماری به صورت شدید تر خود را نشان می دهد و چه بسا گاهی غیر قابل درمان خواهد بود، لذاست که دیر یا زود گفتمان بالغانه ملت که با حضور در خیابانها و فریاد زدن خواسته ها نشان داده می شود، تبدیل به خشم انفجاری و غیر قابل کنترل خواهد شد که زبانه های آتش این خشم ممکن است نه تنها حکام بلکه خود مردم را هم در کام خود فرو برد.

۲- اقدام فوری جهت نشان دادن شنیده شدن صدای مردم:

آزادی افرادی که به دلیل گفتمان آزاد در زندان به سر می برند اولین نشانه صداقت حکومت گران و قدم اول برای گشودن باب آشتی ملی است. قدم دوم شناسایی و محاکمه افرادی که به کشتن مردم بی دفاع پرداختند و سپس به دنبال آن رسیدگی به خواسته های فوری و حیاتی مردم و برنامه ریزی برای ایجاد کانال های سالم جهت ایجاد گفتمان سالم بین دولت و مردم. از جمله دعوت از روسای سندیکاهای صنفی، دانشجویی، شوراهای شهری و روستایی و تشکیل کمیته هایی برای شنیدن صدای مردم و اعلام نتایج گفتگوها و به دنبال آن اقدام برای هدفمند کردن بودجه موجود جهت بر آوردن نیازهای مردم، فراهم کردن فضای سالم دایمی برای گفتگوی دو طرفه بین مردم و حکومت و نیزگشودن فضای سالم برای روشنفکران و رسانه ها، فراهم سازی فضای گفتمان و تعامل بین دولت و جهان، گشودن درهای بسته اقتصادی فرهنگی و سیاسی و تعامل سالم با دنیا برای برطرف کردن موانع و مشکلات اقتصادی و سیاسی.  البته حکومت فعلی تا کنون چنین توان و قابلیتی از خود نشان نداده است.

ادامه دارد