بیش از دو هفته است که اردوغان “سلطان” ناکام ترکیه، زنجیر دومین ارتش ناتو را پاره کرده است تا اگر بتواند منطقه عفرین در شمال سوریه را به خاک و خون بکشد. بیش از هفتاد جنگنده و صدها تانک و توپ کانتون عفرین و روستاهایش را بمباران می کنند تا با قتل عام زن و مرد و پیر و جوان آرزوی مالیخولیایی یک دیکتاتور اسلامی برای کشورگشایی را برآورده کنند.

اسم رمز این تهاجم با بمب و توپ و راکت”شاخه زیتون” است! شاخه ای که از برگ برگش خون می چکد. می دانید که شاخه زیتون در خاورمیانه نماد صلح است. آیا اسم بامسماتر از این می توان برای یک جنگ تمام عیار علیه جان و زندگی صدها هزار انسان پیدا کرد؟ به راستی کدامیک از جنگ سالاران اسلامی بویی از شرم و شرافت انسانی برده اند که اردوغان دومی باشد؟!

چرا چنین لشگرکشی بزرگ علیه عفرین و چرا امروز؟ این دو سئوالی ست که در پایین به جوانب مختلفش خواهیم پرداخت.

 

دشمن تراشی یک دیکتاتور بحران زده

این دیگر معرفه است که وقتی برای دیکتاتورها در داخل قافیه تنگ می آید در خارج دنبال دشمن می چرخند تا حیات بحران زده سیاسی شان در داخل را با نابود کردن زندگی مردمی در خارج نجات دهند. اردوغان که مخصوصا بعد از انقلاب های موسوم به “بهار عربی” در تنگناهای سیاسی جدی قرار گرفته است، مدتهاست که  به تاکتیک تحریک هیجانات ناسیونالیستی در داخل متوسل می شود. یک لازمه مهم چنین تاکتیکی مهندسی کردن یک دشمن خارجی و ظاهر شدن به مثابه سرداری در  خدمت نجات “میهن و ملت” است. رجزخوانی اردوغان درباره پایان دادن به حیات “تروریستها” در آن سوی مرز ترکیه هیچ چیزی نیست جز تحریک و پناه بردن به احساسات عقب مانده ناسیونالیستی در خدمت چنین تصویر وارونه.

در چندسال گذشته اردوغان و سران حزبش چندین بار در “انتخابات” های مختلف شکست خورده اند و هر بار به قیمت کشتار در شرق ترکیه و حتی بمب گذاری های سازمان یافته توسط نیرهای امنیتی شان تلاش کرده اند با تحریک احساسات ناسیونالسیتی در میان بخش هایی از جامعه و همچنین ایجاد ناامنی و هراس در کل جامعه شکست هایشان را جبران کنند. یک نمونه اش شکست حزب حاکم در “انتخابات” پارلمانی گذشته بود که نتیجه اش یک تهاجم نظامی گسترده به مردم کرد زبان شرق ترکیه و پ.ک.ک و ده ها بمب گذاری در آنکارا و شهرهای دیگر با همکاری داعش و نیروهای امنیتی ترکیه بود.

اردوغان همچنان در کابوس شکست در “انتخابات”پارلمانی دو سال پیش و تکرار آن در “انتخابات” ریاست جمهوری و مجلس در سال آینده روزگار می گذراند. کشتار در عفرین و شمال سوریه اقدامی از پیش است تا قبل از این “انتخابات” خود را به عنوان سرکرده جنگی قدرتمند مدافع “میهن و ملت ترک” به مردم ترکیه قالب کند.

لاشخوران بر فراز سوریه

باید لشگرکشی اردوغان به عفرین را در متن معادلات ژئوپولیتیک در هم تنیده در منطقه گذاشت تا به مضمون سیاسی منطقه ای آن پی برد.

۱ـ وقتی خیزش حق طلبانه مردم سوریه در ۲۰۱۱ با سرکوب قساوت بار بشار اسد و بعدا فعال شدن نیروهای اسلامی سر به دولت های مرتجع منطقه و در نهایت داعش به شکست کشیده شد، محاسبه اولیه هیئت حاکمه ترکیه این بود که بر متن سوریه ی ویران شده و عروج داعش، زمینه فراهم خواهد شد تا اردوغان به آرزوی مالیخولیایی گسترش قلمرو سیاسی ترکیه جامه عمل بپوشاند.

اما یک باره همه چیز برعکس شد. آمریکا ناگزیر شد مقابله نظامی با داعش را در پیش بگیرد. مساله رفتن بشار اسد را فراموش کرد و این وسط “حزب اتحاد دمکراتیک”(پ.ی.د) و نیروهای مسلحش به نام “یگان های مدافع خلق” (ی.پ.گ.) و یگان های مدافع زنان (ی.پ.ژ) در نقش متحد موثر آمریکا علیه داعش ظاهر شدند. با مقاومت شجاعانه “ی.پ.گ” و شاخه زنانش در کوبانی  علیه داعش و بعدا پیشروی بیشتر و راندن داعش از “رقه” که پایتختش محسوب می شد تمام محاسبات اردوغان بهم خورد و آرزوی بیمارگونه اش به گور سپرده شد.

همه چیز به کنار، همین یک مورد کافی است تا اردوغان هرگز از فکر انتقام از “ی.پ.گ” و “ی.پ.ژ”، مخصوصا زنانی که در پیشاپیش مقاومت شورانگیز و تحسین برانگیز در مقابل داعش قرار داشتند، خواب راحتی نداشته باشد!

۲ـ اما مساله فقط انتقام نیست. مساله این است که دو قطب درگیر در کشمکش سوریه به رهبری آمریکا و روسیه سخت در کارند تا موقعیت سیاسی آتی خود در منطقه را بر فراز سوریه ی ویران شده رقم بزنند. جمهوری اسلامی و عربستان سعودی و ترکیه هم نیروهای فعال در این دو قطب هستند. اینها همه همچون لاشخوران سیاسی هستند که بر فراز آسمان سوریه، بر فراز تلی از جنازه کودکان و زنان و مردان لت و پار شده دنبال طعمه هستند.

یک کشور را ویران کرده اند، میلیونها انسان را کشته و آواره کرده اند و امروز در هتل های مجلل مشغول معاملات سیاسی و بده بستانهای بین المللی هستند. در حال حاضر اجلاس ژنو به رهبری دول غرب و اجلاس سوچی به رهبری روسیه و با حضور فعال جمهوری اسلامی و ترکیه نقش کاتالیزور دیپلماتیک این معاملات را ایفا می کنند. اردوغان اگرچه در سطح دیپلماتیک، خود ضلع سوم اجلاس سوچی است، اما در عین حال ناظر پیشروی بیش از پیش روسیه و جمهوری اسلامی در سرنوشت سیاسی سوریه است. کشتار در عفرین و قول گسترش آن به کانتون های دیگر ابزار این دیکتاتور اسلامی است تا  کارت های خوبی برای معامله و سهم بری دست و پا کند. اردوغان یکی از این لاشخوران سیاسی است که بال های خونینشان را بر آسمان سوریه پهن کرده اند.

۳ ـ فاکتور دیگر این است که هر چقدر کانتون های زیر رهبری “حزب اتحاد دمکراتیک” در شمال سوریه یعنی کانتون های کوبانی و جزیره و عفرین بیشتر به هم متصل شوند، همانقدر فضا برای دستجات اسلامی که متحد بالفعل و یا بالقوه دولت ترکیه هستند تنگتر خواهد شد و دست و پای نیروهای امنتیی و نظامی ترکیه برای پشتیبانی لجستیکی این نیروها کوتاهتر خواهد شد.

روشن است که در سوریه ویران شده قدرت و نفوذ هر دولتی بسته به ابعاد و قدرت باندهای مسلح وابسته به آن دولت است. با توجه به این که با شکست داعش دولت اردوغان از نعمات یک نیروی مهم محروم شده است، او تلاش می کند با کنار زدن مانع یگان های مدافع خلق به باندهای مسلح اسلامی پادوی خود در سوریه، سر و سامان بدهد. تعدادی از این نیروها مثل تحریر شام در استان ادلب مستقر هستند و در حال حال حاضر “ارتش آزاد سوریه” که صفوفش پر از جهادی های بازمانده از دسته های متنوع اسلامی است فعالترین نقش را در این زمینه دارد؛ نیرویی که در حمله به عفرین به فرماندهی ارتش ترکیه نقش ایفا می کند. این نیروی هار شبه نظامی در همین دو هفته در حمله به عفرین جنایات دهشتناکی را علیه زنان و مردان منطقه مرتکب شده است که بعضا به رسانه های اجتماعی راه پیدا کرده اند. آخرین و غم انگیزترینش این است که قصابان “ارتش آزاد سوریه” جنازه رزمنده جوانی از “یگان های مدافع زنان” به نام بارین کوبانی را قطعه قطعه کردند و فیلم ویدیویی این توحش را هم در اختیار مردم جهان قرار دادند!

۴ ـ و بالاخره باید بر این تاکید کرد که هر سه دولت در ترکیه و ایران و عراق همچون دولت سوریه تاریخی از سرکوب و قتل عام و نسل کشی علیه مردم کردزبان را زیر بغل دارند. همه این دولتها، مخصوصا دولت اسلامی ـ ناسیونالیست ترکیه از این واهمه دارد که این مردم به هر درجه ای بتوانند مستقل از دولت مرکزی مستبد اراده سیاسی خود را اعمال کنند، می توانند الهام بخش مردم کرد زبان در کشورهای دیگر شوند. تلاش مردم شمال سوریه برای اعمال اراده سیاسی خودشان؛ حضور زنان در فعالیت های سیاسی و  اداره جامعه، تحقق حقوق و برابری زنان در هر سطحی در کانتون های کوبانی و جزیره و عفرین خار چشم مرتجعان ضد زن حاکم در ترکیه و ایران و عراق است که یک رکن ایدئولوژی منحط ارتجاعی شان تحقیر و تبعیض علیه زنان است. دولت ترکیه قدرت گرفتن چنین جریانی و تاثیراتش در میان مردم ترکیه و مخصوصا مردم کردزبان ترکیه را خطری برای ثبات سیاسی حزب حاکم تلقی می کند.

 

چراغ سبز آمریکا به اردوغان

امریکا و ترکیه اگرچه در رأس دو ارتش قدرتمند ناتو هستند، اما نه ناتو در دوران جنگ سرد منجمد شده است و نه مناسبات امریکا و ترکیه. رابطه آمریکا و ترکیه در اوضاع سوریه نشانه واضحی از افت و خیز در مناسبات این دو متحد ناتو است. وقتی کلاه آمریکا با داعش تو هم رفت، هنوز ترکیه خدمات لجستیکی به داعش می داد. وقتی آمریکا از “یگانهای مدافع خلق”در کوبانی علیه داعش پشتیبانی هوایی می کرد، ترکیه آنها را تروریست اعلام کرده بود و به داعش برای در هم کوبیدن کوبانی کمک می کرد.

ظاهرا بهانه حمله ترکیه به عفرین این بود که مقامات آمریکا اعلام کرده اند می خواهند یک “نیروی امنیت مرزی” ۳۰ هزار نفره در شمال سوریه تشکیل دهند که نصف آن از “یگان های مدافع خلق” خواهد بود؛ یگان هایی که ترکیه تروریست اعلام کرده است. دولت ترکیه مدتها بود دنبال فرصتی برای تهاجم گسترده علیه کانتون های شمال سوریه و “یگان های مدافع خلق” بود که قصد تشکیل “نیروی امنیت مرزی” توسط آمریکا یک فرصت طلایی برایش فراهم کرد.

امریکا با تشکیل چنین نیرویی چند هدف را دنبال می کرد:

۱- شکل دادن به نیروی سیاسی متحد خودش در یک منطقه جغرافیایی وسیع که  مرز عراق تا ساحل مدیترانه را شامل می شود و از این طریق تقویت موقعیت خودش در سوریه ای که سرنوشت جغرافیای سیاسی اش معلوم نیست.

۲- شکل دادن به یک نیروی نظامی تثبیت شده متحد آمریکا برای تضعیف محور ایران، سوریه و لبنان.

۳- تضعیف موقعیت روسیه در منطقه.

۴- به اینها باید نزدیکی بیش از پیش ترکیه و روسیه را اضافه کرد که یک نگرانی سیاسی جدی برای دولت آمریکاست.

سئوال این است که اگر تشکیل چنین نیرویی اینقدر مهم بود چرا آمریکا بلافاصله بعد از تهاجم ترکیه به عفرین از این کارش دست کشید و حتی اصلش را انکار کرد. وزیر خارجه اش فورا “نگرانی امنیتی ترکیه” را مشروع اعلام کرد و اصلا کل خبر تشکیل چنین نیرویی را پس گرفت. وزیر دفاع امریکا هم اعتراف کرد که قبل از حمله، واشنگتن از موضوع مطلع شده است. دونالد ترامپ از اردوغان خواست “جنگ را ملایمتر پیش ببرد”. و بالاخره همه مقامات فرومایه حاکم در امریکا و همتایانشان در اروپا از دو طرف خواستند “خویشتنداری” نشان دهند. (یعنی هم ارتش دوم ناتو که مردم یک منطقه  وسیع را سلاخی می کند و هم  مردمی که از جان و زندگیشان دفاع می کنند خویشتنداری کنند!) همه اینها حاکی از این است که اردوغان قبل از حمله چراغ سبز آمریکا و رضایت ضمنی دول اروپایی را دریافت کرده است.

تردیدی در این نبود و نیست که اگر در هر مقطعی از تحولات و توازن قوا در منطقه و سوریه تصمیم گیرندگان سیاسی در هیئت حاکمه آمریکا به این نتیجه برسند که دیگر مصرف “حزب  اتحاد دمکراتیک” و نیروهای مسلحش تمام شده است به راحتی به آنها پشت خواهند کرد.

و سئوال این است که آیا آن زمان فرارسیده است؟ آیا آمریکا تصمیم گرفته است که به نیرویی که “رقه” مرکز خلافت اسلامی داعش را به گورستان داعش تبدیل کرد پشت کند؟

پاسخ ساده این سئوال این است که هیئت حاکمه آمریکا چرتکه انداخته است و فعلا به قیمت جان و زندگی صدها هزار انسان در شمال سوریه، همراهی با  ترکیه را به همراهی با “حزب دمکراتیک سوریه” و یگان های مسلحش ترجیح داده است. به این اعتبار، اگر کسی توهم داشت که رهبر “جهان آزاد” در فکر آزاد کردن مردم در این منطقه بود باید فکری به حال خودش بکند.

محاسبات آمریکا هنوز می تواند تغییر یابد. بسته به درجه نزدیکی ترکیه و روسیه و به تبع آن اتحاد تاکتیکی احتمالی ترکیه حتی با جمهوری اسلامی هنوز می توان تصور کرد که آمریکا زیگزاگ های زیادی بزند، اما یک چیز روشن است و آن این که مردم منطقه که قربانیان دائمی معاملات کثیف دولتها بوده اند هرگز نباید کوچکترین اعتمادی به دولت هایی بکنند که تمام هدفشان تثبیت قدرت و هژمونی سیاسیشان از خلال تقابل های منطقه ای است. باید به قدرت و اتحاد و متشکل شدن خود و رهایی به دست خود متکی شوند.

 

چراغ سبز روسیه و رضایت جمهوری اسلامی

در گزارشات رسانه ها قبل از حمله به عفرین این خبرها منعکس شده بود:

پوتین از مقامات اداره عفرین درخواست کرده است که عفرین را به دولت سوریه واگذار کنند تا امکان حمله ترکیه به این منطقه منتفی شود. و ظاهرا بعد از رد این درخواست و بعد از اعلام تشکیل “نیروی امنیت مرزی” توسط آمریکا در شمال سوریه موضع پوتین و جمهوری اسلامی عوض شده است.

روزنامه “دیلی صباح” ترکیه مدتی پیش از قول مقامات ترکیه اعلام کرد که ایران و روسیه از آمادگی خود برای واگذاری عفرین به ترکیه خبر داده اند. وبسایت تابناک هم خبر داده بود که ایران و روسیه اعلام کرده اند که اگر ترکیه به عقب نشینی دسته های مسلح مخالف بشار اسد از بخش‌هایی از جنوب سوریه کمک کند، با عملیات ترکیه در عفرین موافق خواهند بود.

و می دانیم که روسیه فورا بعد از حمله به عفرین نیروهایش را از منطقه بیرون کشید و با تعطیل پایگاه نظامی اش عملا آسمان شمال غربی سوریه را برای بمباران عفرین توسط  جنگنده های ارتش ترکیه  باز کرد. به این ترتیب پوتین در مقابل “شاخه زیتون” اردوغان که از آن خون می چکد برگ زیتون خونین به او تقدیم کرد. اسم رمز حمله به عفرین اسم بامسایی برای رابطه فعلی اردوغان و پوتین است.

همه این شواهد نشان می دهد که ترکیه در حمله عفرین از پوتین هم چراغ سبز گرفته است. دیدار وزرای دفاع دو کشور قبل از حمله برای دریافت این چراغ سبز بوده است. رفتار جمهوری اسلامی بعد از حمله هم نشان می دهد که حکومت اسلامی هم از این اتفاق فعلا خوشحال است.

تحلیل موضوع روشن است. روسیه از نفوذ و تسلط آمریکا از طریق اتحاد با”حزب اتحاد دمکراتیک” و نیروهای مسلحش در شمال سوریه خوشحال نبود و انتظار این بود که از هر اتفاقی که موقعیت آمریکا در منطقه را تضعیف کند استقبال کند. حمله نظامی ترکیه به عفرین امکانی فراهم کرد که روسیه در استراتژی آمریکا برای تبدیل شمال سوریه به پایگاه سیاسی و نظامی خود خلل به وجود بیاورد بدون اینکه مستقیما با آمریکا درگیر شود. ضمنا برای روسیه جذب ترکیه در مناقشات منطقه و سوریه در هر سطحی به سمت اردوی خودش  بسیار مهم است و یک دلیل چراغ سبز دادن به ترکیه گام برداشتن در این جهت است.

تا آنجا که به جمهوری اسلامی مربوط است، تقویت موقعیت بشار اسد و حفظ قدرتش در حال حاضر یک هدف استراتژیک است. از نظر جمهوری اسلامی، تضعیف “حزب اتحاد دمکراتیک” و نیروهای مسلحش که از پشتیبانی امریکا برخوردار بودند، دوری ترکیه از آمریکا و نزدیکی اش به روسیه در هر سطحی می تواند در خدمت تحقق این استراتژی قرار گیرد.

 

مقاومت عفرین شایسته بزرگترین حمایتها است

اردوغان با وقاحت یک جنگ سالار اسلامی اعلام کرد: “ممد کوچک من (اشاره به سربازان ترکیه) به سمت عفرین خواهد رفت و انشاءالله به سوی ادلب پیشروی خواهد کرد”!

“ممد کوچک”های این دیکتاتور اسلامی حتما اکثرا از خانواده های محروم ترکیه هستند که قرار است قربانی شوند تا این فاشیست اسلامی به همراه ژنرال های ناسیونال – فاشیستش پایان عمر سیاسی خود را به تاخیر بیاندازند و بساط دزدی و فساد و ستم و بی عدالتی حزب “عدالت و  توسعه” چند صباحی بیشتر دوام بیاورد.

در مقابل جنایت آشکار جنگی اردوغان علیه مردم شمال سوریه باید به هر شکلی درکنار این مردم قرار گرفت. باید از نبرد و مقاومت شجاعانه عفرین علیه این یورش وحشیانه پشتیبانی کرد. مستقل از هر تصویر و از هر نقدی به احزاب ناسیونالیست در شمال سوریه، مستقل از هر نقد به مبانی ایدئولوژیک و معاملات سیاسی “حزب اتحاد دمکراتیک”، مقاومت حق طلبانه عفرین به پیشگامی شجاعانه زنان و مردانی که قبلا داعش را شکست داده اند، سزاوار بیشترین حمایت است.

باید به هر شکل ممکن تلاش کرد که در این مقاومت انسانی، جسورانه و برحق، در جنگی که دومین ارتش ناتو به رهبری ارتجاع اسلامی با چراغ سبز آمریکا و روسیه بر مردم عفرین تحمیل کرده اند، مقاومت عفرین پیروز شود.

پیروزی مقاومت عفرین، به خاک مالیده شدن پوزه اردوغان در عفرین یک قدم مهم در عقب راندن ارتجاع اسلامی و فاشیستی در منطقه خواهد بود.

۵ فوریه ۲۰۱۸ –۱۶ بهمن ۱۳۹۶