شهباز نخعی 

روز دوشنبه ۲۵ اکتبر، عمر خدر (عمراحمدخضر) پس از گذراندن ۸ سال زندان در پایگاه نظامی امریکا در خلیج گوآنتاناموی کوبا، با پذیرش ۵ مورد اتهام قبول تقصیر کرد.  موارد اتهامی که عمرخدر پذیرفته عبارتند از:

ـ جنایات جنگی

ـ قتل سرباز امریکایی (کریستوفر اسپیر)

طرحی از عمر خدر در دادگاه

ـ توطئه

ـ حمایت مادّی از تروریزم

ـ جاسوسی

این پذیرش اتهامات، که به توصیه وکلای مدافع عمرخدر و در پی یک توافق و معامله با دادستانی نظامی امریکا انجام شد، به همان اندازه که موجب خشنودی دستگاه قضایی ـ نظامی ایالات متحده شد، انزجار و ناخرسندی محافل و سازمان های مدافع حقوق بشر را برانگیخت و تقریبا همه براین باورند که دستگاه بیدادگر قضایی ـ نظامی امریکا با ۸ سال زندان بدون محاکمه، عملا عمرخدر را در وضعیتی قرارداده بود که راهی جز پذیرش اتهامات نداشت.

بنابر توافق بین وکلای عمرخدر و مقامات دادستانی نظامی امریکا، قرار است او در دادگاهی که با انتخاب یک هیئت منصفه ۷ نفره نظامی برگزار می شود، به ۸ سال زندان ـ بدون احتساب ۸ سالی که قبلا در زندان بوده ـ محکوم شود، یک سال را در زندان امریکا بگذراند و سپس برای گذراندن بقیه مدّت محکومیت خود به کانادا تحویل داده شود.

همچنین گویا توافق شده که اگر دادگاه نظامی عمرخدر را به کمتر از ۸ سال زندان توافق شده محکوم کند، رأی سبکتر به اجرا گذاشته شود.  گفته می شود که پس از تحویل عمرخدر به کانادا، دستگاه قضایی این کشور مدّت بازداشت ۸ ساله پیشین او را به حساب می آورد و این احتمال وجود دارد که او تا پایان سال ۲۰۱۱ آزاد شود.

 

عمرخدر کیست و چرا محاکمه ی او صدرنشین خبرها شده است؟  عمرخدر در ۱۹ سپتامبر ۱۹۸۶ در تورنتو کانادا به دنیا آمد. دوران کودکی خود را بین کانادا و پاکستان گذراند و در پاکستان به مدرسه رفت.  در سال ۱۹۹۲ پس از این که پدرش در افغانستان به شدّت مجروح شد، خانواده خدر به تورنتو نقل مکان کرد.  در سال ۱۹۹۵ احمد سعید خدر، پدر عمرخدر در پی بمب گذاری ایمن الظواهری ـ معاون اسامه بن لادن ـ در سفارت مصر در پاکستان به اتهام کمک مالی به توطئه گران دستگیر شد.  احمدخدر اعتصاب غذا کرد و کارش به بیمارستان کشید و پس از یک سال به دلیل مستند نبودن اتهام آزاد شد.  عمرخدر که در آن زمان ۹ سال داشت، شب ها روی زمین نزدیک تختخواب خالی پدر زندانی خود می خوابید.

 

عمر خدر پانزده ساله در حالی دستگیر شد که به شدت زخمی شده بود

در سال ۱۹۹۶، پدر عمرخدر خانواده خود را به جلال آباد افغانستان منتقل کرد و در آنجا اعضاء خانواده غالبا به پایگاه اسامه بن لادن می رفتند و عمرخدر و فرزندان اسامه بن لادن با یکدیگر بازی می کردند و پدر گهگاه به آنها سر می زد.  در یکی از این دیدارها، عمرخدر برغم مخالفت مادرش از پدر خواست اجازه دهد به یک گروه از جوانان بپیوندد.  پدر موافقت کرد و یک ماه بعد به او اجازه داد که یک گروه عرب را که به یک مترجم زبان پشتو برای مدت اقامت خود در ایالت خوست افغانستان نیاز داشتند همراهی کند. بنابر ادّعانامه کمیسیون نظامی، عمرخدر در ماه های بعد در مورد اسلحه و مهمّات آموزش خصوصی دید.  در سحرگاه ۲۷ جولای ۲۰۰۲ در پی یک درگیری ۴ ساعته گروهی از مردم با نیروهای امریکایی در روستای ایوب خیل افغانستان دستگیر شد. مقامات نظامی امریکا اصرار دارند که این درگیری را یک جنگ قلمداد کنند تا بتوان عمرخدر را به جنایات جنگی متهم نمود،  امّا چنان که از جزئیات ماجرا می شود فهمید، درگیری در واقع نزاع بین نیروی اشغالگر و مردمی بوده است که نمی خواسته اند کلبه های خود را به نیروهای امریکایی واگذار کنند.

 

عمرخدر که در جریان درگیری به شدّت مجروح شده بود ابتدا به پایگاه نظامی امریکا در بگرام افغانستان و ۳ ماه بعد به پایگاه نظامی گوآنتانامو انتقال یافت.  او جوان ترین زندانی گوآنتانامو بود و بسیاری از مراجع بین المللی او را مصداق “کودک ـ سرباز” می دانند.  آنتونی لیک، مدیر اجرایی یونیسف (بنیاد کودکان سازمان ملل) در مخالفت با محاکمه عمرخدر در دادگاه نظامی می گوید: «هر جرمی که به یک کودک نسبت داده می شود، باید مطابق استانداردهای بین المللی عدالت برای کودکان باشد و حمایت های ویژه ای را تأمین کند. عمرخدر نمی تواند توسّط دادگاهی محاکمه شود که فاقد صلاحیت برای رعایت این استانداردهای ویژه است».

 شوربختانه، دولت های امریکا و کانادا، که هر دو نیز ادّعای رعایت حقوق بشر را دارند و کنوانسیون حقوق کودکان را امضاء کرده اند، در مورد عمرخدر به صرفه و صلاح خود ندانستند که در رفتار با او کودک بودنش را در نظر بگیرند.  دولت کانادا که در پی تصمیم درست عدم مشارکت در اشغال عراق، نمی خواست درگیری تازه ای با امریکایی ها داشته باشد، وجود عمرخدر را نادیده گرفت و برغم درخواست های مکرّر او از هرگونه کمک سرباز زد. مقامات نظامی امریکا نیز به این دلیل که او پسر احمدسعید خدر بود و با اسامه بن لادن ملاقات کرده بود، خیال کردند که به یک گنج دست یافته اند.

 

دلیل دیگر وضعیت عمرخدر چرخش به راستی بود که پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بر نظام حکومتی امریکا حاکم شده بود.  در۲۱ ژانویه ۲۰۰۳، زمانی که عمرخدر نخستین ماه های بازداشت خود در گوآنتانامو را سپری می کرد، دستورالعمل عملیاتی جدیدی به بازجویان نظامی امریکا ابلاغ شد که از آنان می خواست: «به طور رادیکال روش های جدیدی ابداع کنند که برای تکمیل مأموریت در دفاع از ملّت مورد نیاز است»!

از خشونت غیرقابل توجیه دستگاه قضایی ـ نظامی امریکا که بگذریم، سیاه ترین نکته در قضیه عمرخدر قصور و کوتاهی دولت کانادا در حمایت از اوست.  در سال ۲۰۰۳ یک مأمور اطلاعاتی امور خارجه و مأمور دیگری از سرویس اطلاعات امنیتی کانادا (CSIS) اجازه یافتند که از عمرخدر در گوآنتانامو بازجویی کنند.  از ۳ هفته پیش از دیدار این مأموران کانادایی، به عمرخدر بیخوابی داده شده بود و مکرّرا سلول او تغییر می یافت تا حالش را هنگام گفتگو با مأموران کانادایی هرچه آشفته تر سازد. به هرحال این دیدار نیز راه به جایی نبرد و موجب نشد که دولت کانادا بنابر وظیفه به دفاع و حمایت از شهروند نوجوان خود برخیزد.  در سال ۲۰۰۹ نتیجه یک گزارش نشان داد که دولت کانادا با وجود درخواست های مکرّر عمرخدر و اعتراض هایش به بدرفتاری با او در زندان گوآنتانامو، با ردّ پذیرش نوجوانی او، درباره اش کوتاهی کرده است.

 در ماه آپریل ۲۰۰۹، دادگاه فدرال کانادا رأی داد که منشور حقوق و آزادی های کانادا دولت را ملزم می کند که فورا خواستار بازگرداندن عمرخدر به کانادا شود.  دادگاه تجدیدنظر نیز رأی دادگاه فدرال را تأیید کرد ولی دولت کانادا با خیره سری اعلام کرد که موضوع را به دادگاه عالی کانادا می کشاند.  در ژانویه ۲۰۱۰، دادگاه عالی کانادا هم رأی داد که به حقوق اساسی عمرخدر آشکارا تجاوز شده است.

 مجموعه ی این شرایط بیدادگرانه، عمرخدر را که اکنون جوانی ۲۴ ساله است ناگزیر ساخت تا با پذیرش ۵ مورد اتهام به یک معامله با دادستانی نظامی امریکا دست زند. در مورد چگونگی محاکمه عمرخدر در دادگاه نظامی، آلکس نو، مدیرکل عفو بین الملل کانادا که از ناظران محاکمه است، می نویسد: «آنچه که از دو روز گذشته (۲۵ و ۲۶ اکتبر، روند انتخاب اعضای هیئت منصفه دادگاه نظامی) در خاطر من خواهد ماند، شدّت عمل مقامات دادستانی نظامی برای حذف هرکسی است که دیدگاهی آگاهانه درباره وضعیت حقوق بشر در گوآنتانامو و دیگر جنبه های سیاست های امریکا پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ داشته باشد».

 ماجرای غم انگیز عمرخدر در آینده ای نه چندان دور به پایان می رسد امّا به انسان های آگاه یکبار دیگر هشدار می دهد که در پایان نخستین دهه ی هزاره سوّم یکی از بزرگ ترین چالش ها این است که چگونه باید مانع از این شد که سیاست، با همه نابکاری ها و آلودگی هایش، عدالت را به اسارت بگیرد!

 

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی و ساکن مونتریال کانادا و از همکاران شهروند است.