ایرانگردی

بیشتر شرح حال دودمان سامانیان، که خود را نوادگان بهرام چوبین (از خاندان مهران، ایران‌سپهبد ساسانی که تبار از اشکانیان داشت) می‌دانستند به سازندگی مادی و معنوی ایران گذشت. حمایت از شاعران، نویسندگان و دانشمندان در کنار تقویت بنیه نظامی ایران در برابر بیگانگان، موجب آرامشی ۲۳۶ ساله در دریای خزر و کناره‌های جنوبی آن شد. چهارمین هجوم دریایی ثبت شده روس‌ها در سال (۳۳۴ – ۳۳۲) و پنجمین آن در سال (۵۷۱ – ۵۷۰) و در نبرد با شروانشاه رخ داده که خاقانی آن را در سروده خود به زیبایی تشریح کرده است.

روس و خزران بگریزند که در بحر خزر

فیض آن کف جواهر حشر آمیخته‌اند

                                             (خاقانی)

در طول این دو قرن روس‌ها از هرگونه تهاجم دریایی سازمان یافته خودداری نموده و تنها چند مورد دزدی دریایی در شرح وضعیت آن دوران به چشم می‌خورد. این  رخداد نمی‌تواند بی‌دلیل و بدون پشتوانه باشد. به این معنی که نمی‌توان پذیرفت که سامانیان دریای خزر را رها کرده و دست روس‌ها را برای ترکتازی در آن باز گذاشته باشند. از سوی دیگر تجارت گسترده‌ای میان ایران و کشورهای شمالی، حتی اسکاندیناوی در جریان بوده که بی شک امنیت دریای خزر شرطی لازم برای آن بشمار رفته است.

در این دوران سکه‌های نقره فراوانی از ایران به روس رفته که در دانمارک، سوئد، نروژ و شمال آلمان یافت شده است. از آنجا که روس‌ها در این دوران هنوز از صنعت و هنر سکه برخوردار نبودند و معتبرترین سکه‌های آن روزگار در ایران ضرب می‌شده است، ملل‌روس، بلغار و قبچاق که تجارت مستقیم با ایران داشتند در معاملات خود با ملت‌های شمال اروپا از سکه‌های ایرانی استفاده می‌کردند.

بدیهی است  که سکه‌های یافت شده در عراق، خراسان، فرارودان، چاچ، بلخ، بخارا، اندراب، نیشابور، سمرقند، بغداد، بصره و کوفه ضرب شده‌اند اما درصد بالایی از آنها را سکه‌های دوران سامانیان تشکیل داده است.

سکه‌های سامانیان سیل‌آسا به سوی شمال روان شده و به گفته کارستِن نیُبور حتی در ایران هم این تعداد سکه سامانیان یافت نشده است. این حجم هنگفت سکه‌های بازمانده را اگر با درصد بالایی از سکه‌ها که ذوب شده و مبدل به سکه‌های جدیدی شده و سکه‌هایی که هنوز در خاک پنهان هستند برآورد کنیم روابط موفق و قابل توجه تجاری را نشان می‌دهد.

تمام سکه‌های ایرانی یافت شده در اسکاندیناوی نقره است. بعضی از آنها نصف شده است که این موضوع دلیلی بر ارزش بالای سکه‌های ضرب شده در ایران و در نتیجه در اروپای شمالی است. از سوی دیگر روس‌ها حریصانه سکه‌های طلای ایران را تا حد پرستش دوست داشتند (و البته هنوز هم  دارند!) تا جایی که  آن را نزد خود نهان می‌داشتند. ابن حوقل جهانگرد ایرانی‌فرهنگ در کتاب «المسالک و الممالک» به این موضوع اشاره کرده که « … نقود سمرقند عبارتند از درهم‌های اسماعیلی (منسوب به اسماعیل بن احمد بن اسد سامانی) و درهم‌های شکسته (المکسره) …..».

کالاهای گران‌بهایی که از راه دریای خزر به روسیه و سپس به اسکاندیناوی میرفت عبارت بودند از پارچه‌های گران‌بها به ویژه ابریشمین، زرین و زربفت که دربارها و اشراف اروپای شمالی به شدت به آنها علاقه داشتند و ساختن تن‌پوش از پارچه ایرانی را مایه فخر می‌دانستند، زینت‌های مرواریدی خلیج فارس، سنگ‌های گران‌بها به ویژه فیروزه نیشابور و عقیق بدخشان، زیورآلات و جواهرات، جنگ‌افزارهای خراسانی (مانند کمان چاچی) که در میان نظامیان بسیار پر طرفدار بود، و سرانجام ادویه که در بین تمامی طبقات مردم خواستار فراوان داشته و زعفران ایرانی در خوراک پادشاهان جایگاه ویژه‌ای داشت. در این میان بسیاری کالاهای کم‌بهاتر هم از ایران به سرزمین‌های شمالی دریای خزر برده می‌شده است.

نگون شد سر شاه یزدان‌پرست

بیافتاد چاچی کمانش ز دست

                                   فردوسی (رزم رستم و اسفندیار)

مهم‌ترین کالایی که از سمت روس به ساحل ایران می‌آمد پوست جانوران و کهربا بوده است. پوست جانوران نزدیک به مدار شمالگان مانند خز، سنجاب و روباه در میان ایرانیان بسی گران‌بها بود. ابن حوقل از پوست فَنَک (روباه خالدار) به عنوان کالایی بسیار گران‌بها نام می‌برد.

کهربا هم که از فراورده‌های کرانه‌های جنوبی دریای بالتیک بوده در پیش ایرانیان و دیگر اقوام محبوب بود. با این وجود نمی‌دانستند که اصل آن از چیست و از کجا به دست می‌آید. زکریا بن محمد قزوینی که در قرن هفتم هجری زندگی می‌کرده، در کتاب «عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات» در ماده کهربا می‌نویسد که «کهربا صمغ درخت گردوی رومی است».

دانشمند دیگر ایرانی به نام ابن خرداذبه در کتاب «المسالک و الممالک» که در سال‌های ۲۳۰ تا ۲۳۴ خورشیدی نوشته است در زیر عنوان «جاده تجار روس» می‌نویسد:

«… روس‌ها از جنس صقالبه (اسلاو) هستند و پوست‌های خز و روباه سیاه و شمشیر از اقصای خاک صقالبه به دریای روم حمل می‌کنند و در آنجا پادشاه روم از آنها خراج می‌گیرد و اگر از طرف رودخانه تَنیس (دُن) که رودخانه صقالبه است بروند به خَملیج که پایتخت خزر است می‌گذرند و پادشاه خزر از آنها خراج میگیرد و از آنجا به دریای جرجان (= دریای خزر) می‌روند و از دریای جرجان به بلخ و ماورءالنهر می‌روند … و به هر ساحلی که بخواهند پیاده می‌شوند و قُطر این دریا پانصد فرسخ است و چه بسا که مال‌التجاره خود را از جرجان با شتر به بغداد می‌برند و خدامی که از صقالبه در آنجا هستند مترجم آنها می‌شوند و ادعا دارند که مسیحی هستند و جزیه می‌دهند …»

ابن فقیه همدانی هم درباره بازرگانی با صقالبه (روس‌ها – اسلاو ها) همانند بالا نوشته و می‌افزاید: « چه بسا میشود که تجار صقالبه  پس از گذر از دریای خزر (البحر الخراسانی) در جرجان پیاده شده و تمام آنچه را که با خود دارند می‌فروشند و از آنجا تمام مال‌های مذکور می‌رود به ری».

بندگان زرخرید اسلاو هم در بازار بغداد خریداران زیادی می‌یافتند و دربار خلیفگان عباسی مالامال از ایشان بود. روس‌هایی نیز که در یورش‌های دریایی خود به ایران اسیر ‌شده بودند هم به خدمت ایرانیان گمارده می‌شدند. «اسپهبد (شروین) غلامی روسی داشت، بفرستاد تا سر تاج‌الملوک را برداشت و نزد اسپهبد آورد».

دوران رونق بازرگانی دریایی در دریای خزر، با پنجمین یورش دریایی روس در سال‌های ۵۷۰ تا ۵۷۱ هجری به پایان می‌رسد و پس از آن یورش مغول و تاتار و جنگ‌های خانگی فراوان باعث شد که این دریا تا دوران معاصر اهمیت راستین و بایسته خود را در زمینه بازرگانی جهانی به ویژه برای ایران به دست نیاورد.

درباره شهرهای بلغار، خزر، قبچاق و سقسین که مهم‌ترین شهرهای سر راه ایران و اروپای شمالی بودند در نوشتار آینده توضیح داده خواهد شد.

در اینجا یادآوری این نکته ضرورت دارد که شش کتاب به عنوان “المسالک و الممالک” توسط دانشمندان ایرانی و یا با فرهنگ ایرانی به نگارش درآمده‌اند:

ابن خردادبه (۲۷۲-۲۰۵ ه.ق)، ابن فقیه همدانی(قرن سوم ه.ق)، محمد بن احمد جیهانی (قرن سوم ه.ق)، احمد بن طیب سرخسی (قرن سوم ه.ق)، إبراهیم بن محمد الفارسی معروف به استخری (قرن چهارم ه.ق) و ابن حوقل (قرن چهارم ه.ق).

ماخذ اصلی: تاریخ روابط ایران و روس محمدعلی جمالزاده