حسن زرهی

در جهان آزاد، تظاهرات علیه هر مقام مهم و غیرمهم دولتی و غیردولتی از رسوم رایج است. ما هم به دلیل زندگی در این جهان از موهبت حضور اعتراضی به شیوه های مرسوم بهره مندیم.

جوامع ایرانیان ساکن اروپا و آمریکا و کانادا هم به انگیزه های متفاوت در سی ساله ی حکومت جابر جمهوری اسلامی، هم علیه این رژیم و هم نسبت به سیاست های مماشات گرایانه ی دولت های اروپایی و یا آمریکایی و کانادایی واکنش هایی داشته است. واکنش هایی که حکایت از بلوغ سیاسی و فرهنگی ایرانیان در این امر دارد.

چندی پیش، در آمریکا، مراسم معرفی کتاب جدید جیمی کارتر رئیس جمهوری اسبق آمریکا با عنوان “خاطرات کاخ سفید” برگزار شد. کارتر ، سی و نهمین رئیس جمهوری آمریکا بود که به هنگام ریاست جمهوری او، حکومت پهلوی با انقلاب ۵۷ از صحنه ی سیاست ایران کنار رانده شد.

در بیرون سالن مراسم، عده ای از ایرانیان، که کارتر را مسئول سقوط شاه می دانستند، با پلاکاردهای “نقض حقوق بشر” و “دموکراسی برای ایران” به حضور کارتر اعتراض داشتند و شعار می دادند و عده ای با پاره کردن کتاب تازه منتشر شده ی او  و لگدمال کردن صفحات کتاب در مقابل دوربین تلویزیون ها، خشم خود را به نمایش گذاردند.

تفاوتی که تظاهرات علیه آقای جیمی کارتر رئیس جمهوری اسبق آمریکا با نمونه های دیگر داشت این بود که جمعیت تظاهرکننده به شیوه ای اعتراض خود را نشان داد که کمتر شباهت به اعتراض های دیگر ایرانیان در این حدود سی سال داشت. هم از منظر شعارها و پلاکاردها و هم از شیوه ی پاره کردن کتاب خاطرات کارتر و هم پای کوفتن بر عکس ها و کتاب او از شیوه ی مرسوم اعتراض های مدنی درخور ایرانیان فاصله داشت و بیشتر خشم و عصبیت گروه های تندروی اسلامی و حزب اللهی را تداعی می کرد. در حالی که به نفس تظاهرات نمی شود معترض بود، اما به شیوه ی آن می شود.

ما ایرانیان تبعیدی و مهاجر، که سالهاست در کشورهای اروپایی و آمریکایی زندگی کرده ایم و هر از گاهی شاهد حضور اعتراضی مردم در خیابان ها، حال به هر دلیلی، بوده ایم، حداقل می توانیم شکل اعتراض مدنی را از آنها یاد بگیریم. اینکه با همان رفتار و اعمال حزب الهی درون و بیرون ایران، مخالفت و خشم خود را به نمایش بگذاریم، جز اینکه در افکار عمومی جهانیان مردمی شایسته ی همان حکومت دیکتاتوری و سرکوبگر جمهوری اسلامی، معرفی شویم و به موقعیت مورد حرمت ایرانیان در جهان آزاد لطمه بزنیم، نتیجه ی دیگری نخواهد داشت. تظاهرات ما ایرانیان خارج کشور، باید معیاری باشد برای تفاوت میان ما و طرفداران حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی که با شیوه های نادرست بی حرمتی به ملل و رهبران کشورها می خواهند از ایرانیان چهره ای عصبی و بی نزاکت به نمایش بگذارند. تظاهرات هموطنان ما در لس آنجلس به خشم و نفرتی آمیخته بود که از ایرانیان خارج از کشور انتظار نمی رود. اینها را می گویم که در فردای ایران و به هنگام قیاس ما و حاکمان نادان حکومت همه در یک ترازو داوری نشویم. سخن بر سر حقانیت و یا ناحقی حرف و حدیثی که آن گروه از هموطنان داشتند نیست همه ی ماجرا از نحوه ی نگاه و عمل است که باعث می شود تصویر درست و شهروندانه ای از ما به جوامع میزبان و یا حتی هموطنان درون کشور منتقل کند و یا نکند. ما که به شیوه های عصبی و نفرت پراکنی حزب الهی ها اعتراض داریم و آن روش ها را در شأن ایرانیان نمی دانیم، حق نیست خود به هنگام اعتراض به مقوله هایی که مورد تأیید مان نیست از همان روش ها استفاده کنیم. در واکنش به آن تظاهرات بسیاری از ایرانیان یادداشت هایی نوشته بودند، برخی تظاهر کنندگان را بر حذر کرده بودند که اگر ایرانی که آنها آرزویش را دارند با چنین رفتاری آمیخته باشد، آنوقت باید دید که تفاوت آنها با آنچه حاکمان کنونی و طرفداران عصبی و طلبکار وکم نزاکت آنان دارند، چه تفاوتی خواهد داشت. نمی گویم همه ی این واکنش ها به آن تظاهرات حق بوده است، اما در این تردیدی نیست که نحوه ی تظاهرات علیه آقای کارتر مورد اعتراض گروه های بزرگی از ایرانیان در آرزوی آزادی و آبادی ایران بود. این ها را از سر نگرانی می نویسم ، و نمی خواهم در مورد دلبستگی های سیاسی آن گروه از هموطنان قضاوت کرده باشم. اما نباید فراموش کرد هر کدام ما در این سوی جهان هر اندیشه و عمل عمومی که داشته باشیم، در آینه ی نشان دهنده ی چهره ی کل ایرانیان منعکس خواهد شد و شامل حال همگان می شود. به هنگام تظاهرات ایرانیان پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران نیز گاه مناقشاتی میان گروه های سیاسی رخ می داد که از نگاه و نظر رسانه های اصلی کشورهای محل سکونت ما به دور نمی ماند، و اگر خرد جمعی ما به فریادمان نمی رسید آن درگیری ها می توانست هم به چشم انداز کنونی و مورد قبول ایرانیان جوامع ایرانی جهان صدماتی برساند و هم گردانندگان رژیم را از مشغول شدن ما به هم شادمان کند. این سخنان را نمی گویم که اختلاف دیگری را هم از منظر سیاسی و هم از منظر کرداری میان مان دامن زده باشم، می گویم که یادآوری کرده باشم، مسئولیت پذیری همگانی را در حفظ چهره ی مورد احترام ایرانیان در جای جای جهان در نظر داشته باشیم.

هر یک از ما به دلیل حضور اجتماعی و یا سیاسی و فرهنگی علنی مان می توانیم در آزمایش و خطاهای همه روزه گاه نیز عمل و نظری به خطا داشته باشیم. این مهم نیست مهم این است که از خطاهای سیاسی و یا کرداری و رفتاری خویش درس بگیریم و از تکرار آنها حذرکنیم.