محمد رحیمیان

شرکت بیمه از این هفته در نظر دارد بدون درج نام حقیقی اشخاص، خاطرات آنان را در رابطه با بیمه، در این ستون چاپ نماید. در اینجا لازم می دانیم پیشاپیش از کلیه عزیزانی که نوشته هایشان را در اختیار این شرکت قرار داده و می دهند تشکر کنیم.

***

من امیرحسین حسینی هستم و در حال حاضر ۳۴ سال دارم. جریانی که برای شما تعریف می کنم ۶ سال پیش برایم اتفاق افتاد، زمانی که من ۲۸ سال داشتم و اصلا اعتقادی به بیمه هم نداشتم. من در آن زمان به همراه برادرم مغازه ای داشتیم و مشغول به کار بودیم. در یکی از آن روزها خانم فروشنده بیمه ای که زیبا هم بودند به مغازه ما آمدند و ما در آن زمان تنها برای اینکه باز هم بتوانیم آن خانم را ببینیم بیمه عمری به مبلغ ۵۰ میلیون تومان خریدیم و قرار شد اگر برای من اتفاقی افتاد برادرم گیرنده پول باشد و اگر برادرم فوت کرد این پول به من برسد. بگذریم از شوخی هایی که با دوستان و برادرم می کردیم از جمله اینکه دوستان می گفتند دست به یکی می کنیم و با یکی از شما شریک می شویم و دیگری را می کشیم و غیره. ما در آن زمان همه چیز را به خنده گرفتیم و واقعا نفهمیدیم چه کردیم.

بعد از ۶ ماه ، برادرم که ۲۴ سال داشت با یکی از دوستانش، روی ماشینی که تازه گازی شده بود کار می کردند که ناگهان گاز ماشین خارج شده و با یک انفجار بزرگ، من برادرم را از دست دادم.

پس از گذشت چند ماه، با پولی که از بیمه گرفتم هزینه های خرابی خانه، ماشین و … را پرداختم. من هرگز دلم نمی خواست برادرم را از دست بدهم، اما واقعا اگر من آن روز این بیمه را نگرفته بودم  با آنهمه هزینه چه می کردم؟

امروز سالها از آن ماجرا گذشته و من، پدر، مادر و همسرم بیمه عمر داریم تا اگر برای هر کدام از ما اتفاقی افتاد دیگری فقط غم از دست دادن عزیزش را داشته باشد و نه چیز دیگری….

گرفتن بیمه در ابتدا برای ما یک شوخی بود، اما امروز خوب می دانیم بیمه یک شوخی نیست.

***

به نظر می رسد بهتر است از تجربه دیگران درس بگیریم، چرا که گاه تجربه کردن بسیار پرهزینه و غیرقابل جبران است گرچه در سیستم آموزشی مان به ما آموخته نشده در رویارویی با حوادث غیر قابل پیش بینی، بیمه چه نقش تاثیرگذاری در روند ادامه زندگی دیگران دارد.

شما در زندگی تعهدات گوناگونی دارید. خانه ای که مورگیج آن را می پردازید، فرزندانی که هزینه تحصیل آنان با شماست و خانواده ای که حداقل بخشی از هزینه های آن را متعهدید. آیا هیچ فکر کرده اید اگر روزی عمرتان به سر آمد، تکلیف آنچه شما در آن شراکت داشته اید چه خواهد شد؟ کسانی که دوستشان دارید بعد از شما چگونه می توانند اداره زندگی را به عهده بگیرند؟ اقساط خانه ی شما را چه کسی پرداخت خواهد کرد؟ آیا برای منزلتان از بانک بیمه ای گرفته اید؟ آیا از بندهای مختلف بیمه تان اطلاع کافی دارید؟ آیا می دانید که چرا باید به جای بیمه وام خانه، بیمه عمر داشته باشید؟ آیا می دانید خانواده شما و به عبارت صحیح تر هر کسی که آینده او برای شما مهم است می تواند با بیمه عمر شما، زندگی آسوده تری داشته باشد؟

یکی از بهترین شوخی های زندگی نویسنده بالا، توانسته وی را از مشکلات مالی زیادی برهاند. آیا شما تا کنون چنین شوخی کرده اید؟

 

* محمد رحیمیان کارشناس ارشد بیمه و سرمایه گذاری و عضو انجمن رسمی مشاورین متخصص بیمه و امور مالی کانادا است.

www.insufin.com

www.youtube.com/ sherkatbimeh