شهروند ۱۱۵۳ ـ ۲۲ نوامبر ۲۰۰۷

شکی نیست که داشتن یک نهاد ایرانی که از منافع مشترک آنها در کانادا دفاع کند بسیار مفید و ضروری است، ولی در صورتی که تشکیل این ارگان مبتنی بر راههای دمکراتیک نباشد نتیجه ای جز فروپاشی آن و سرخوردگی مردم به بار نخواهد آورد.

نکته ی اساسی در روش دمکراتیک تشکیل نهادهای اجتماعی بخصوص در سطح فراگیر در این است که افراد در کلیه ی مراحل تشکیل و تحول آن نهاد مشارکت داشته باشند. در مقابل آن روش دیگری هم هست که عده ای با استفاده از نیاز مردم و شرایط موجود نهادهایی را به صورت محفلی ایجاد کنند و آن را برای گرفتن تاییدیه و رای آری به مردم عرضه کنند. این روش غیردمکراتیک در کشور ما به قیمت بسیار گرانی تجربه شد که طی آن شورای انقلاب به طور مخفیانه تشکیل شد و افراد آن تا مدتها ناشناس ماندند. در نهایت اقدامات آنها خارج از هرگونه نقد و انتقاد با گرفتن رای آری برای جمهوری اسلامی پیش برده شد.

برای تشکیل یک نهاد دمکراتیک براساس نیازهای مردم، عده ای فعال اجتماعی پا پیش می گذارند و مردم را به یک جلسه عمومی برای تشکیل مجلس موسسان دعوت می کنند (Founding Meeting) در این جلسه اعضای مجلس موسسان از سوی علاقمندان حاضر انتخاب می شوند. اعضای مجلس موسسان مسئولیت تهیه پیش نویس اساسنامه را به عهده می گیرند. پیش نویس تهیه شده در رسانه ها منتشر می شود و در چندین نوبت در جلسات عمومی مورد بحث و انتقاد قرار می گیرد. بعد از انجام اصلاحات از مردم برای شرکت در تصویب اساسنامه نهایی دعوت به عمل می آید. سپس برای تشکیل مجمع عمومی فراخوان داده و در آن عضویت ها مورد بررسی قرار گرفته و هیئت اجرایی انتخاب می شود.

براساس اطلاعات موجود، اولین جلسه عمومی این کنگره در روز ۱۱ نوامبر ۲۰۰۷ برای استماع و بررسی فعالیتهای انجام شده هیئت اجرایی و همچنین گسترش عضویت ها صورت گرفته است. بنابر این تقریبا کلیه مراحل تاسیس آن دور از اطلاع و مشارکت عموم بوده است. علاوه بر این، در روز ۲۷ می ۲۰۰۷ هم گردهم آیی نیمه علنی دیگری صورت گرفته که مدعوین از طریق دعوت خصوصی در آن شرکت کردند.

صرف، تهیه نشدن اساسنامه به زبان فارسی نشان می دهد که این به اصطلاح کنگره ایرانیها نگاهشان به بیرون از جامعه ایرانی است. به نظر می رسد که فراخوان عمومی در این مرحله بیش از آنکه خواستار شرکت دادن مردم باشد نظر به گرفتن تایید از مردم برای ادامه و گسترش فعالیت های خود دارد.


انتخاب نام و گستره فعالیت ها:

اسمی که برای این کنگره انتخاب شده پهنه جغرافیایی بسیار بزرگی را در بر می گیرد. تا زمانی که نمایندگان جوامع ایرانی از شهرهای دیگر در آن حاضر نباشند، نمی توان اسم آن را کنگره ایرانیهای سراسر کانادا گذاشت. با این ترکیب موجود، حداکثر می تواند پسوند تورنتو یا انتاریو و نه کانادا را به دنبال خود داشته باشد.


هدف ها و موضع گیریها:

اگرچه معمول است که اهداف انجمن ها و تشکل ها عموما نکات مثبت و نیات خیرخواهانه را در بر می گیرد ولی نقد و بررسی آنها زمینه های سوءاستفاده و انحراف را کاهش می دهد. به طور مثال چند مورد از اهداف اعلام شده کنگره را باید با دقت بیشتری مورد توجه قرار داد.

ـ کمک به ایرانیها برای پیدا کردن جای واقعی خود در جامعه کانادا.

این یک کار صنفی است که نهادهای مشابه مثل انجمن ایرانیان چنین وظیفه ای را به عهده دارند. آیا کنگره ایرانیها قصد حمایت و همکاری و تقویت اینگونه انجمن های موجود را دارد و یا در رقابت با آنها یک تشکیلات موازی دیگری را به وجود خواهد آورد؟

ـ حمایت از سازمانهای عمومی و خصوصی که به ایرانیها خدمات ارائه می دهند.

مبنای انتخاب این سازمانهای خدماتی چه خواهد بود؟ آیا همه را یکسان و بی طرفانه حمایت خواهد کرد؟ چه تضمینی وجود دارد تا مسائلی مانند خانه ایران تکرار نشود؟

ـ تعیین و ارائه ی رهبران جامعه ایرانی بخصوص نمایندگانی در سطوح مختلف سیاسی از قبیل شهری، استانی و کشوری.

چنانچه درست برخورد نشود این مسئله سازترین وظیفه ای خواهد بود که کنگره به عهده می گیرد. با یک مقدار مبالغه این اقدام را می توان به نقش شورای نگهبان تشبیه کرد به این معنی که کاندیداهای نمایندگی باید رضایت این کنگره را برای فعالیتهای خود بگیرند. باید توجه داشت که اگر این کنگره یک انجمن محدود صنفی بود شاید حمایت یا عدم حمایت از یک کاندیدای ایرانی خیلی مسئله ساز نمی بود، ولی با این اسم فراگیر نمی تواند کاندیداتوری هیچ ایرانی را زیر سئوال ببرد و یا یکی را بر دیگری ترجیح دهد. اگر فقط ۲ ماه به عقب برگردیم و کاندیداتوری دکتر مریدی را در نظر بگیریم، آیا این کنگره که حداقل از هشت ماه پیش رسما ولی نیمه علنی تشکیل شده بود هیچ حمایتی از ایشان چه به صورت جمعی و یا فردی به عمل آورده بود؟

به نظر می رسد که انجام این وظیفه عملی نیست و به خاطر پیچیدگی بیش از حد مسئله بهتر است از لیست اهداف کنگره حذف شود.

ـ اعمال نفوذ و لابی کردن و ملاقات با سیاستمداران و ارتباط با رادیو و تلویزیون و نامه نگاری به نام ایرانی ها.

آنطور که از اهداف این کنگره استنباط می شود فعالیت این کنگره عمدتا سیاسی و کمتر صنفی و رفاهی می باشد. با توجه به تنوع دیدگاههای سیاسی ایرانیان، این کنگره ی کاملا سیاسی، موضعگیری های خود را منطبق بر کدام گرایش جهت خواهد داد؟ از همه مهمتر چه مرزبندیهایی با جمهوری اسلامی خواهد داشت؟ در صورتی که موضع گیری و مرزبندی قاطعی با آن نداشته باشد خیلی سریع به ابزار دست جمهوری اسلامی تبدیل خواهد شد و سیاستهای مورد نظر خود را پیش خواهد برد.

اگر چه داشتن یک تشکیلات فراگیر برای ایرانیان آرزوی خوبی است ولی برای عملی شدن آن راه پرسنگلاخی در پیش است. برای محقق شدن و پیشرفت آن سه شرط اساسی لازم است:

۱ـ تشکیل و اداره آن باید کاملا به صورت دمکراتیک باشد.

۲ـ سابقه فعالیتهای موسسان و فعالان آن در تضاد با اهداف اعلام شده نباشد.

۳ـ مرزبندی قاطعی با جمهوری اسلامی داشته باشد.

هر کدام از این شرایط تحقق پیدا نکند، کنگره محکوم به تلاشی است.

با تشکر از همه کسانی که در اعتلای جامعه ایرانی فعالیت می کنند و با احساس مسئولیت در پیشبرد نهادهای دمکراتیک ایرانی از طریق نقد و بررسی قدم برمی دارند.

۱۸ اکتبر ۲۰۰۷


ایمیل نویسنده:

shahlagb@yahoo.ca