خاطرات منتشر نشده نسرین ستوده
بعد از رفتن آنها یکی از موکلانم به دفتر آمد. آقای دکتری بود که سال ها پیش از دانشگاه محترمانه عذرش را خواسته بودند و حالا با شرایط بسیار سختی در آمریکا زندگی میکند، ولی معامله ی کوچکی در ایران انجام داده بود که متاسفانه کسی که چکش را وصول کرده بود، پولش را به او نداده بود و حالا از من می خواست کارش را تعقیب کنم
Read More