دانشگاه و دانشجو در همه ی جهان آزادی طلب است. این آزادیخواهی در حکومت های دیکتاتوری صورت دیگر و پرجلوه تری دارد. اما در تاریخ مبارزات دانشجویی 

 شهروند ۱۲۵۸ ـ پنجشنبه ۳ دسامبر ۲۰۰۹


 

دانشگاه و دانشجو در همه ی جهان آزادی طلب است. این آزادیخواهی در حکومت های دیکتاتوری صورت دیگر و پرجلوه تری دارد. اما در تاریخ مبارزات دانشجویی برخی روزها حرمت خاصی به خود می گیرند. شانزده آذر یکی از همین گونه روزهاست. روزی که حکومت سابق ایران سه دانشجو را به قتل رساند و گمان کرد با این کشتار ترس در دل دانشجویان و آزادیخواهان خواهد انداخت. گمان دیگر حکومتی های آن زمان این بود که ماجرا به مرور زمان از ذهن ها پاک خواهد شد، اما نه تنها این نشد که حتی با رفتن آن حکومت و آمدن حکومت جبار جمهوری اسلامی نه تنها ۱۶ آذر همچنان هست، بلکه حالا ۱۸ تیر نیز به آن اضافه شده است. اینها نشان از آن دارد که تا آزادی و آبادی و عدالت بر ایران حکمفرما نشود و تا دانشگاه و دانشجو هست، مبارزات آزادیخواهانه ی دانشجویی نیز ادامه خواهد داشت.

شانزده آذر امسال اما صورت دیگر و قیاس ناکردنی با همه ی آن ۵۶ سال پیش دارد. شانزده آذر امسال گره خورده است به مبارزات عظیم توده ای که پس از ۲۲ خرداد آغاز شد. در آن هنگام به دلیل تعطیلی مدرسه ها و دانشگاه ها دانش آموزان و دانشجویان پیش قراولان مبارزات خیابانی نبودند و اگر بودند در دریای خروشان مردم به پررنگی که باید دیده نمی شدند. حالا اما ۲۲ خرداد خروشان و خشم آگین از روز پس از انتخابات تا ۱۶ آذر آمده است و تا رسیدن به آزادی و عدالت سر ایستادن ندارد. در نتیجه ۱۶ آذر امسال علاوه بر صورت انسانی و آزادیخواهانه و درون دانشگاهی هجلد شهروند 1258
میشگی اش، چهره ای مردمی و خیابانی و همگانی هم پیدا کرده است. نه تنها در ده ها دانشگاه ایران، بلکه در سراسر جهان، ایرانیان شانزده آذر را قرار است گرامی بدارند و دانشجویان و غیردانشجویان همصدا با هموطنان خود در کشور خواهان پایان دیکتاتوری دینی در ایران شوند. برای همین است که نیم قرن و بیشتر مبارزات دانشجویی پس از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ حالا دارد به دل مردمان ره می برد. جنبش پشت درهای دانشگاهی که همه ی عمرش کوشیده بود خیابانی و همگانی شود، حالا بخت بزرگی پیدا کرده است، بخت با مردم بودن و از قطره به دریا رسیدن.

حکومت جبار جمهوری اسلامی که حیات اش با هجوم به دانشگاه آغاز شد حالا در چنان هول و ولایی افتاده است که نمی داند با جوانان و دانشجویان چگونه رفتار کند. با جماعتی که در برابر هر شعار به سود رهبر و حاکمان، که در مقابل هر تابلوی تبلیغاتی حکومتی و حتی بر هر اسکناس مهر و نشان خود را می زند.


 

بر هر دیوار و دری که نوشته شده باشد"جانم فدای رهبر" جوانان و دانشجویان با رنگ سبز رهبر را خط می زنند و به جای او "ملت" می نویسند. دیگر دیوار و در و پل و کوچه و خیابانی نیست که از شعار علیه دیکتاتوری، علیه دولت، علیه جمهوری دینی، و علیه استبداد جان سالم به در برده باشد.

دیگر رنگ سبز آزادی بر چهره ی حکومت در همه جای ایران پاشیده شده است. و این همه حاصل همتی است که از روز تولد حکومت تازه توسط دانشجویان و دانشگاهیان و روشنفکران و زنان بنیان گذاشته شد. حکومت ایران مانند همه ی دیکتاتورهای دیگر بیهوده می کوشد دامنه ی بزرگ مبارزات مردم و جوانان و دانشجویان را در دامن دیگران و بیگانگان بیندازد تا شاید راه گریزی از این مهلکه بیابد. در حالی که ملت و جوانان و دانشجویان با حضور درخشانشان در خیابان ها و گردهمایی های گوناگون به هزار زبان به گردانندگان جمهوری دینی و دیکتاتوری ایران گفته اند که خواهان آزادی و عدالت در میهن شان هستند، اما ظاهرا حکومتیان امروز ایران تنها راه چاره را در نادیده گیری درخواست های میلیونی و ملی مردم می دانند و می خواهند با به نادانی زدن خود چنان وانمود کنند که تنها اقلیتی از مردم، و آنهم به تحریک خارجی ها، دارند این اعتراض ها را دامن می زنند! دیکتاتورها در همه ی جای جهان همیشه با تکیه بر دشمن واقعی و یا واهی خارجی کوشیده اند مانع مبارزات مردمی شوند، اما ایران امروز با جوانان و دانشجویان و ۱۶ آذرهایش به مستبدان دینی اجازه نخواهد داد همچنان به جور و ستم بر مردم ادامه دهند.

بیش از نیم قرن از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ گذشته است و همچنان فرزندان ما شعارهای سال های دانشجویی ما، مادران و پدرانشان را سر می دهند و هنوز و همچنان بزرگترین دغدغه ی خاطر دانشجویان و روشنفکران آزادی و آبادی ایران است!