شهروند ۱۱۸۳

برای Nety Ernestina Marroquin هنرمند اهلِ گواتمالا و تعبیرِ خواب اش.

امیدوارم که به زودی شاهدِ اجرایِ مجددِ تئاترش در تورنتو باشیم.

این خوابِ اوست. خوابی که آنجا دید و در اینجا تعبیر شد.

***


نفس ات گونه ام را لرزانده بود

پیش از آن که باشی

پیش از آن که بوییده باشم ات


ضربانِ نبض ات دل ام را لرزانده بود

در نیمه شبی تاریک

و من در آغوشِ تو ذوب می شدم

خیس از عرق و باران و بویِ تو


پرهیبی از قامتی زیبا بر دل ام

بویی در مشام ام از پوستی به طعمِ گندم و سیب

گندم و سیب

سیب

سیب

سیب

آه…


رویا بود

رویا بود و نبودی در چشمِ بیدار

رویا بود و تو بودی


بویی در مشام ام از پوستی به طعمِ گندم و خرما

پرهیبی بر دل ام از قامتی زیبا

نیمه شبی سیاه

و آه…