شهروند ـ آرش عزیزی ـ برف سنگینی که این هفته تمام انتاریو را گرفته به یادمان میآورد که روزهای کریسمس و سال نو نزدیک است. برای بسیاری این روزهای خوشی است که یا مسافرتی میروند و یا نفسی میکشند و کمی استراحت میکنند تا دوباره سال نو را با سختکوشی آغاز کنند.
برای بعضیها اما این برف و سرما جز تلخی و لرزش چیزی ندارد و هیچ دوران خوش و تعطیلی قرار نیست از راه برسد. طرفه آنجا که کار آنها هم البته “تعطیل” شده است، اما نه آنجور که شاغلان، فصلِ “تعطیلات” و خوشی دارند.
منظورم ۹۰۰ کارگر شهر همیلتون است که در روز ۷ نوامبر امسال به دست شرکت فولاد آمریکا از کار بیکار شدند و در کارخانه را به رویشان بستند. لیندا دیبل، نویسنده مسائل کشوریِ تورنتو استار، که هفتهی گذشته به میان آنها رفته بود آنچه را دید با “عکسهای دههی کثیف ۳۰” مقایسه میکند: کارگرانی درگیر نبردی سخت برای حیات و منزلتشان.
کارگران فعلا هفتهای ۲۰۰ دلار از واحدِ ۱۰۰۵ اتحادیهشان، یونایتد استیلورکرز، دریافت میکنند و با این پول به سختی میتوانند خرج خانواده را بدهند، خانهها را حفظ کنند و گرما و نور و گاز و آب و سایر ضروریات را سر پا نگاه دارند. بعضیها به کارتهای اعتباری پناه آوردهاند و آنهم که به آخر میرسد، دیگر نمیدانند کجا باید بروند.
قضیه از وقتی شروع شد که شرکت فولادِ آمریکا در روز ۳۱ اکتبر ۲۰۰۷، شرکت کانادایی استلکو را با قیمت ۹/۱ میلیارد دلار خرید و ۸۰۰ میلیون دلار بدهی آنرا پذیرفت. این شرکت که مرکزش در شهر معروف پیتزبورگ در آمریکا است، در اوایل قرن بیستم تاسیس شده. از بنیانگذارانش مشاهیری همچون جی پی مورگان و اندرو کارنگی هستند و به نقشش در صنعتیسازی آمریکا معروف است.
اما شاخهی کانادایی آن موضوع چندانی برای افتخار کردن ندارد.
اتحادیه میگوید شرکت مادر آمریکایی دارد شغلهای کانادایی را به آمریکا میفرستد، اما راهی برای اثبات این حرف ندارد. رولف گرشتنبرگر، رئیس واحد ۱۰۰۵ که در ضمن از رهبران حزب کمونیست (مارکسیست لنینیست) کانادا هم هست، میگوید وقتی کارخانه مال شرکت استلکو بوده، اتحادیه به اطلاعات مربوطه دسترسی داشته، اما شرکت فولاد آمریکا هیچ چیزی درز نمیدهد.
از وقتی که جان سرما، رئیس شرکت فولاد آمریکا، در سپتامبر گذشته توسط باراک اوباما به کمیته مشورتی رئیسجمهور در مورد سیاست بازرگانی منصوب شد، شعبهی کانادایی تعطیل و در کارخانهی همیلتون بسته شد.
گرشتنبرگر میگوید با این کار کمیته مشورتی مذکور کاری کرده که ۲ میلیون دلار دیگر فولاد آمریکایی به کانادا صادر شود (طرفه آنجا که از جمله اعضای کمیته مذکور لئو جرارد، رئیس بینالمللی اتحادیه استیلورکرز است که خودش کانادایی است، اما در پیتزبورگِ آمریکا زندگی میکند).
تونی کلمنت، وزیر صنعت دولت هارپر، قبلا شرکت فولاد آمریکا را به دادگاه فدرال این کشور برده و متهم کرده که به تعهداتش طبق قوانین اشتغال و تولیدِ “قانون سرمایهگذاری کانادا” عمل نکرده، اما این کار تا به حال سودی نداشته است.
گرشتنبرگر در مصاحبه با استار میگوید:”به باور ما کاناداییها، کارگران ما، باید حقوق بازنشستگی و حق بازنشستگی با امنیت و احترام داشته باشند. شرکتها الان دنبال بخش خصوصی هستند، اما نوبت بخش دولتی هم میرسد”.
کارگران البته پشتیبان کم ندارند. شورای شهر همیلتون اخیرا قطعنامهای منتشر کرد و از شرکت خواست بلافاصله در کارخانه را باز کند. گرشتنبرگر و گروهی از اتحادیه اخیرا با دالتون مکگینتی، نخستوزیر لیبرال انتاریو، نیز دیدار کردند.
پلاکاردهای کارگران همهجا را گرفته و یکیشان بیشتر از همه توی چشم میزند:”یانکی، برو خانه”. (Yankee, Go Home)
گزارش استار را که نگاه میکنم، چهرهی کارگری که عکسش زینتبخش مقاله است توجهم را جلب میکند. به ایرانیها میماند. دقیقتر که نگاه میکنم، میبینم که حدسم درست بوده و ایرانی هم هست و ماجرایش را دیبل خوب نوشته: مارک افراسیابی، ۲۷ سال دارد و همسرش، میراندا، ۲۵ سال و سه فرزند دارند دیلانِ ۵ ساله، برودیِ ۳ ساله و هیلیِ ۱۸ ماهه که از سر و کول هم بالا میروند و خبر از مشکلات خانوادهشان ندارند. مارک دنبال هر شغلی که بشود هست، از جمله برف پارو کردن. در سال گذشته بارها کنارش گذاشتهاند، دوباره استخدامش کردهاند و این روند تکرار شده تا وقتی که در را به روی کل کارگران بستند. چیزی که مارک نمیفهمد این است که چرا این “اخراج” به حساب نمیآید و دولت یک دلار بیمهی بیکاری هم به او نمیدهد.
مارک در مصاحبه گفته است:”فکر میکردم دولت بیشتر پشتیبانمان باشد. ما با اخلاقیات خوب بزرگ شدیم و فکرمان این بود که اگر سختکار کنی اوضاعت خوب است، اما این بدتر از آنی است که انتظار داشتم و فقط ما هم نیستیم که آسیب میبینیم”.