فرح طاهری ـ شنبه ۲۷ جون ۲۰۰۹، ساعت دو بعدازظهر در محوطه ی پارکینگ مجموعه تجاری سنترپوینت در تقاطع استیلز و یانگ تعدادی جوان ایرانی با دوچرخه هایشان گرد آمدند

شهروند ۱۲۳۷ پنجشنبه ۹ جولای ۲۰۰۹


دوچرخه رانی برای همبستگی با مردم ایران

زنجیر انسانی در طول خیابان یانگ برای ایران

شمع افروزی و شب زنده داری در دانشگاه رایرسون

مراسم “به پیشواز ۱۸ تیر، دهمین سالگرد خیزش دانشجویان” در دانشگاه تورنتو


عکس ها: لیلا مجتهدی ـ سعید فرح آبادی


دوچرخه سواری برای حمایت از مردم ایران


شنبه ۲۷ جون ۲۰۰۹، ساعت دو بعدازظهر در محوطه ی پارکینگ مجموعه تجاری سنترپوینت در تقاطع استیلز و یانگ تعدادی جوان ایرانی با دوچرخه هایشان گرد آمدند تا به فراخوان مهدی ملاحسنی، از جوانان ایرانی ـ کانادایی و فعال در هر دو جامعه ایرانی و کانادایی، پاسخ مثبت دهند و در یک رکاب زنی تا میدان مل لستمن، توجه عابران و مسافران اتوموبیل های گذری در خیابان مشهور یانگ را به موضوع ایران جلب کنند.

حدود سی نفر در این رالی شرکت کرده بودند. همگی مزین به پرچم ایران با نوشته ی ایران بر میانه ی آن با بادکنک های سبز توجه همگان را در مسیر به خود جلب می کردند. عکس العمل کانادایی ها بسیار جالب بود و گاه اشک به چشم می آورد. بسیاری سرها را از پنجره ی ماشین بیرون می آوردند و با اندوهی در چهره دستشان را به علامت پیروزی به جوانان ما نشان می دادند.

این افراد پس از طی مسیر به میدان مل لستمن رسیدند و در آنجا این موفقیت خود را با عکسی یادگاری برای همیشه ثبت کردند.

از شهروندیان، لیلا مجتهدی و دخترش سپینود در میان رکاب زنان بودند و بقیه ی ما با اتوموبیل آنها را اسکورت می کردیم.

از مهدی ملاحسنی و بقیه ی رکاب زنان که خاطره ای خوش از اشکال مختلف تظاهرات را به نمایش گذاشتند، سپاسگزاریم.

عکس های این برنامه را در گالری عکس شهروند ببینید.


زنجیر انسانی در طول خیابان یانگ


شنبه ۲۷ جون ۲۰۰۹، چندین تن در قالب فرد و گروه دست به دست هم داده بودند تا یک حرکت بزرگ جمعی بیافرینند. زنجیر انسانی در طول خیابان یانگ از شپرد تا الگین میلز و به طول ۱۴ کیلومتر کشیده شده بود( البته در بعضی مناطق متراکم تر و در برخی مناطق کم جمعیت تر بود). گروه “ندا” صلح برای مردم ایران، پس از تشکیل این زنجیر انسانی بیانیه ای صادر کردند. در این بیانیه ضمن سپاس از مردمی که در این حرکت شرکت کرده بودند، آمده است:

سالها کوشیدند که بگویند ما وجود نداریم، با هم تفاهم نداریم، نشان دادیم که ما هستیم، اما زمانی موثر هستیم که با هم و در کنار هم با دیدگاههای متفاوت ولی یک صدا. چهره زیباتر و انسانی تر از خودمان نشان دادیم و از منافع مشترک هم میهنانمان (آزادی) در ایران دفاع کردیم. حضورمان را باور کنیم.

در روز شنبه هزاران کودک و بزرگ، پیر و جوان ایرانی تبار در کنار زوج سالمند تایوانی و معلم ایتالیائی و زن کبکی کانادائی، و صدها کانادائی دیگر با نشان دادن دو انگشت خود به علامت پیروزی و یا با عکسی و یا نوشته ای و یا پرچمی، صدای خود را رساتر از همیشه به طور مدنی در حمایت از آزادی و پایان دادن به خشونت های دولتی علیه مردم ایران بیان کردند.


ما هزاران بودیم که در روز شنبه در صفی به طول حداقل ۱۴ کیلومتر نشان دادیم که می توانیم عقاید مخالفان را تحمل کرده و به همدیگر احترام بگذاریم که نشانه بلوغ سیاسی و درک درست از دموکراسی است.

در اینجا وظیفه خود می دانیم به عنوان کمیته هماهنگ کننده مراسم صف انسانی، به عنوان گروهی از جامعه ایرانی کانادا، از یکایک عزیزان شرکت کننده در مراسم، حمایت کنندگان و نیز مشارکت شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، قدردانی کنیم.

در ادامه ی این بیانیه آمده است: صف انسانی یک پیام روشن به مردم داخل کشورمان داد که اکثریت ما ایرانیان علیرغم تفاوت های فکری و سیاسی، در شرایط سخت در کنار فرزندان و برادران و خواهران خود هستیم و قلبهایمان برای ایران و آینده آن می تپد و نعمت امنیت و دمکراسی را برای وطن اصلی مان و مردم می خواهیم.

شاید دولت کودتا بتواند صدای حق طلبانه و مسالمت آمیز مردم ایران برای تعیین سرنوشت خود را با به کارگیری ابزار زور و سانسور خبری و دستگیری خاموش کند، ولی ما فریاد رسای آنها در کانادا خواهیم بود. دولت کودتا به طور یقین نمی تواند صدای ما را که نشانه های بلوغ سیاسی آن نمایان شده است را خاموش کند.

در این بیانیه از حمایت های مقامات کانادا و احزابی که از خواسته های مشروع مردم ایران دفاع کرده اند سپاسگزاری شده و همچنین از دکتر رضا مریدی نماینده مجلس انتاریو و “گادوین چان” عضو انجمن شهر ریچموند هیل برای حضور وحمایتشان تشکر شده است.

همچنین از پلیس یورک، “کارآگاه استیو” و دستیارش که در طی مسیر بر حسن اجرای صف انسانی و حفاظت از مردم همکاری و حمایت داشتند، از طرف جامعه ایرانی تشکر شده است.

کمیته هماهنگ کننده همچنین از مرکز ۳۲ پلیس تورنتو و بویژه افسر با تجربه و ایرانی تبار آن آقای مومنی که در تمامی اعتراضات ایرانی ها در روزهای گذشته به صورت حرفه ای و با صبر و حوصله، در برگزاری مراسم ها همکاری کرده اند، قدردانی کرده است.

در ادامه بیانیه از رسانه ها، شرکت ها و افرادی که در اطلاع رسانی، تبلیغات و به تصویر کشیدن این روز به یاد ماندنی همکاری کردند سپاسگزاری شده است.

کمیته هماهنگ کننده در پایان تاکید کرده است: از کلیه داوطلبان و حامیان زنجیر انسانی بخصوص کسانی که با ایده پرچم وحدت، پرچم ایران با نام ایران، به منازعات فرعی و بیهوده در خارج کشور در روزهای اخیر پایان دادند و برای کامیونیتی راه حل سومی ارائه دادند، تشکر می کنیم. دموکراسی یعنی حق انتخاب، باور به چند صدائی و شنیدن دیگر صداها. با امید به روزی که مردم ایران حق انتخابات آزاد و دموکراتیک را به دست آورند، روزی که دور نیست.

گفتنی ست این کمیته متشکل از حسن بانی، احمد جلال وند، سعید چوبک، ژیان حسن پور، سعید سلطانپور، منصور شریفی، علی صمیمی، رضا فرهمند و نماینده گروه “تورنتو ایرانینز” بود.


عکس های این مراسم را در گالری عکس شهروند ببینید.






شمع افروزی و شب زنده داری در دانشگاه رایرسون


شنبه ۲۷ جون ۲۰۰۹ سومین برنامه ی اعتراضی و حمایت از ایرانیان، در تورنتو در محوطه ی چمن دانشگاه رایرسون برگزار شد. این مراسم شامل سخنرانی و شمع افروزی بود.

در این برنامه دکتر علیرضا حقیقی و دکتر ویکتوریا طهماسبی سخنرانی کردند.

عکس های این مراسم را در گالری عکس شهروند ببینید.



به پیشواز ۱۸ تیر، دهمین سالگرد خیزش دانشجویان


در پی گردهمایی “انتخابات ایران: برخوردی دیگر” که به همت پرفسور شهرزاد مجاب و پرفسور امیر حسن پور روز یکشنبه ۲۳ جون در دانشگاه تورنتو برگزار شد، و از آنجا که بسیاری از شرکت کنندگان درخواست تداوم این گردهمایی ها را داشتند، جلسه ی دیگری روز یکشنبه ۲۸ جون در دانشگاه تورنتو برگزار شد.

در این جلسه حدود هشتاد تن شرکت داشتند. یکی از اعضای هیئت مدیره کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو، گردانندگی مراسم را برعهده داشت. او ابتدا به تشکیل کمیته ای که برگزاری چنین جلساتی را پیگیری می کنند اشاره کرد و سپس از حاضران خواست تا به یاد کشته شدگان روزهای اخیر برخیزند و به جای یک دقیقه سکوت، یک دقیقه دست بزنند تا صدای دست زدنها به گوش دنیا برسد و این پیام را برساند که ما ساکت نخواهیم ماند.

در ادامه چند بیانیه همبستگی خوانده شد.

دکتر امانوئل روزنتال Dr. Emmanuel Rozental پزشک جراح کلمبیایی تبار، نویسنده، محقق، فعال و سخنران در حوزه های عدالت اجتماعی و محیط زیست که به گفته ی خودش در کانادا در تبعید به سر میبرد، با ذکر شمه ای از تجربیات این چنینی در آمریکای لاتین، به کودتای شب گذشته در هندوراس اشاره کرد که رئیس جمهور آن کشور تصمیم به رفرم داشته و این کودتا بدون حمایت آمریکا نمی توانسته صورت بگیرد و آن را اولین کودتا در زمان ریاست جمهوری اوباما نامید.

او به جنبش های عدالتخواهانه ی اجتماعی که به ظهور دولت های متفاوت در آمریکای لاتین منجر شد از بولیوی و اکوادور گرفته تا سایر کشورهای این منطقه اشاره کرد و گفت، گرچه این دولت ها از دولت های پیشین بهتر هستند اما هنوز کاملا در جهت منافع مردم حرکت نمی کنند. به عنوان مثال به لولا در برزیل اشاره کرد که یک کارگر بود ولی به وعده های خود عمل نکرده است. او انتخاب مجدد لولا را به این دلیل خواند که مردم چاره ی دیگری نداشتند.

او در حمایت از مبارزات مردم ایران برای عدالت اجتماعی همبستگی اش را ابراز داشت و تاکید کرد که این همبستگی با این و یا آن گروه نیست بلکه با مردم ایران است.

او همچنین افزود، شما می دانید که سیاست چگونه عمل میکند. دشمن دشمن من، دوست من است. دکتر روزنتال در این رابطه به جهت گیری چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا اشاره کرد و حمایت او را از احمدی نژاد به قول سران آمریکای لاتین یک اشتباه مجرمانه خواند.

پس از سخنان دکتر روزنتال، فرشاد آزادیان دانشجوی دانشگاه تورنتو، بیانیه ی گروه Basics را خواند. این گروه مطالبات طبقه ی کارگر را هدف قرار داده است. او به پوشش اخبار ایران در نشریه ی خودشان اشاره کرد و حمایت از حقوق و مطالبات صنفی و سندیکایی کارگران ایران و خواست آزادی زندانیان سیاسی را از دیگر اقدامات این گروه خواند. گروه بیسیکز در تظاهرات جوانان، کارگران و تظاهرات سیاسی ـ اجتماعی عدالتخواهانه حضوری فعالانه دارد.

این بیانیه با اشاره به گذشته ی میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی آنها را آلترناتیو مناسب آینده ایران نمیداند، ولی قویاً با هرگونه مداخله ی خارجی بویژه آمریکا در ایران مخالف است.

روناک یکی از اعضای کمیته ای که در برگزاری این جلسه فعال بوده، حمایت مجموعه روزنامه نگاران، نویسندگان و هنرمندان پیشروی کانادا را از مردم ایران اعلام داشت. این مجموعه در سایت rabble.ca خبرهایی را پوشش می دهند که در رسانه های اصلی کمتر می توان دید. این سایت از زمان انتخابات خبرهای ایران را مرتبا پوشش می دهد.


جلسه با معرفی شش سخنران این برنامه و طرح دو پرسش ادامه یافت تا سخنرانان هرکدام در ده دقیقه از نقطه نظر خود و براساس دانش و تجربیاتشان مسائلی را که در ایران پیش آمده تحلیل کنند و اینکه چه راه حل هایی را پیشنهاد می کنند.

سه تن از این افراد دانشجویانی هستند تقریبا تازه وارد به کانادا که ظرف این چند سال اخیر در ایران دانشجو بوده اند. آنها می توانند نماینده ی طیف متنوعی از تفکرات دانشجویان امروز ایران باشند.



* مهدی تکفلی دارای فوق لیسانس مهندسی مکانیک از دانشگاه تهران است و در حال حاضر دانشجوی دوره ی دکترا در دانشگاه رایرسون. او در انتخابات ماه می ۲۰۰۹ کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو برای عضویت در هیئت مدیره کانون انتخاب شد. او سه سال پیش به کانادا مهاجرت کرده و در ایران در جنبش های دانشجویی فعال بوده است. او همچنین سردبیر نشریه دانشجویی پرسپولیس در تورنتوست.

مهدی گفت: تجربیات زندگی، ارتباطات و مشاهدات شخص و محیط خانوادگی در شکل دهی اندیشه های او تاثیرگذار است. به همین دلیل بین نگاه من و پدر من در زمان انقلاب تفاوت است.

او افزود: اتفاقات قبل از انتخابات ۲۲ خرداد به من ثابت کرد که انتخابات در ایران یک فرصت است. حتی در بحث با دوستانی که موافق تحریم بودند می گفتم که عدم شرکت در انتخابات نمی تواند به عنوان یک راهکار سیاسی باشد. در ایران هم با توجه به تجربه ی دولت احمدی نژاد، خواست این بود که این دولت با دولت میانه روتری جایگزین بشود. و الان که من نگاه می کنم می بینم هم کاندیداها آقای موسوی و کروبی و حتی رضایی خوب عمل کردند و هم جوانانی مثل ما که در کمپین نامزدهای انتخاباتی بودند توانستند یک جریان اجتماعی خوبی را به وجود بیاورند و این موج اجتماعی بود که توانست این اعتراضات بعد از انتخابات را ایجاد کند. اگر ما از کنار این انتخابات منفعل می گذشتیم عملا فرصت اعتراض هم مثل چهار سال پیش فراهم نمیشد. گرچه چنین پیامدی را پیش بینی نمی کردیم اما همین فضا حاصل جدی گرفتن انتخابات در سیستم جمهوری اسلامی است.

جامعه با حضور بالای ۸۰درصدی خود به این جمعبندی رسیده بود که می توان با حمایت از یک کاندیدا روی خواست های حداقلی تمرکز کرد.

من از جامعه ایران هنوز این پیام را نمی گیرم که باید از موسوی و کروبی فراتر رفت.

اینکه جمهوری اسلامی اصلاح پذیر هست یا نه به نظر من ما نباید به سمت روش های ساختاری برویم تجربه ی انقلاب را ما داریم که می گفتند ما مجبور شدیم اسلحه به دست بگیریم، ولی من میگویم ما باید چهارچوب ذهنی مان طوری باشه که با روش های مسالمت آمیز پیش برویم.





* نیلوفر گلکار لیسانس خود را از دانشگاه تهران گرفته است. او از فعالان کمپین یک میلیون امضا و از فعالان جنبش دانشجویی بوده است. او حدود یک سال پیش به کانادا مهاجرت کرد و در رشته تفکرات سیاسی ـ اجتماعی دانشگاه یورک تحصیل می کند.


نیلوفر گفت، من به خوشبینی مهدی به مسائل نگاه نمی کنم. به خاطر فعالیت هایی که داشتم، پنج سال است که موج سرکوب را پیگیری می کنم. چهار سال پیش تجمع خیابانی داشتیم بدون برخورد با پلیس، اما از دو سه سال پیش هشتم مارس در پارک لاله که پلیس محاصره کرد و همه را کتک زد و بازداشت کرد. تجمع ۲۲ خرداد به شکل وحشیانه ای سرکوب شد و هفتاد و چند تن دستگیر شدند. تجمع ۱۳ اسفند ۳۳ نفر بازداشت شدند که خودم جزوشان بودم. همینطور پیش رفت که دیگر تجمعی در خیابان نداشتیم. بعد موج صدور حکم ها تغییر کرد و مجازات ها شدیدتر شد. حکم های تعلیق و تبرئه به حکم های تعزیری(زندان) تبدیل شد. در حوزه دانشجویی که احکام بدتر هم بود. برخورد وحشیانه ای با دانشجویان چپ شد مثل محمد پورعبدالله که بهمن ماه که من ایران بودم بازداشت شد و هنوز زندان است. الان هر چی پیش میره بدتر میشه و من هر روز اسامی رو می شنوم که بازداشت شده اند و معلوم نیست که بر سرشان چه می آید.

نیلوفر در حالی که از یادآوری این خاطرات منقلب شده بود ادامه داد: بحث من این نیست که ما انقلاب میخواهیم یا نمی خواهیم، این یک جنگ داخلی قدرت است که مردم در آن قربانی می شوند. بحثی که ما داریم این است که ما چه می توانیم بکنیم. بسیاری سرخورده شده اند. کاری که ما باید بکنیم این است که حمایت ما از جنبش های مدنی قطع نشه چون اعضای این جنبش ها تحت فشار هستند. مردم در خیابانها بازداشت می شوند ولی آنها شبانه می ریزند در خانه ی اعضای جنبش ها و آنها را دستگیر می کنند و دیگر خبری از آنها نمی شنویم و مفقود می شوند. بحث الان ما بحث خشونت است. روند خشونت ها از قبل از انتخابات شروع شده و این اتفاقات که بعد از انتخابات افتاده میتواند آن را شدت ببخشد. اگر احمدی نژاد بر سر کار بماند ما چهار سال وحشتناک در پیش رو خواهیم داشت.

اینکه ما چه موضع گیری باید داشته باشیم. ما باید از رسانه های داخلی و خارجی استفاده کنیم و این ها را بنویسیم و موج رسانه ای ایجاد کنیم و خشونت ها را کنترل کنیم.


* پویا علاقبند در ایران دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر طوسی بوده، سه سال پیش به کانادا مهاجرت کرد و در دانشگاه سایمون فریزر ادامه تحصیل داد. او در این دانشگاه مدیر انجمن دانشجویان ایرانی بود همچنین موسس کافه رادیو و مجله پادکست دانشجویان ایرانی از دیگر فعالیت هایش بوده است. پویا امسال به تورنتو آمده و دانشجوی دوره تحصیلات تکمیلی دانشگاه تورنتوست.


پویا با اظهار امیدواری از اینکه چنین گفت وگوهایی باعث همبستگی هرچه بیشتر ایرانیان خارج کشور برای پشتیبانی از خواسته های امروز دانشجویان و مردم ایران بشود، خواسته های مردم ایران را به طور فشرده چنین بیان کرد:

کنار گذاشته شدن محدودیت ها از میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی؛ آزادی رسانه های جمعی از جمله اینترنت، اس ام اس و روزنامه ها برای اطلاع رسانی درست به مردم؛ آزادی آنهایی که از روز انتخابات دستگیر شده اند؛ دادن اجازه به کاندیداهای ناراضی برای تحقیق و تفحص در نتیجه رای گیری.

پویا به حضور ۷۰درصدی جوانان در جنبش اشاره کرد و گفت: این جوانان از جمله خود من روزهای انقلاب را ندیده اند، ولی در کتابها و در گفت وگو با پدر و مادرها در مورد آن شنیده ایم. ولی سئوال من اینجاست که آیا پدر و مادرهای ما به حرفهای ما هم گوش داده اند؟ به عنوان مثال به سرود سر اومد زمستون اشاره میکنم که اجرای جدیدش را دو جوان در ایران امروزه اجرا کرده اند. من میدانم که این سرود چریک های فدایی خلق بوده و حالا خیلی از دوستان مبارز آن زمان را ناراحت کرده که چرا در کمپین حمایت از موسوی از آن استفاده شده. نکته همین جاست. با احترام به همه ی این پس زمینه ها حالا جوانان ایران می خواهند به جنبش مدنی خودشان ادامه بدهند. یعنی ما میخواهیم شیوه های آرام تری داشته باشیم تا به خواسته های مدنی و دمکراتیک خودمان برسیم. به عنوان یک دانشجو من نمی خواهم یک انقلابی باشم. من نمی خواهم به خاطر هیجانم باعث مرگ ندا و نداهای بیشتری بشوم. من میخواهم زندگی کنم. دلم می خواهد امید داشته باشم و در کنار کارهای روزانه ام خواسته های مسالمت آمیز و شهروندانه ام را دنبال کنم. من می خواهم امید داشته باشم اما به مبارزه ی بدون خشونت اعتقاد دارم. من امید به تغییر دارم و این تغییر رو جز از راه اصلاحات نمی بینم. من میخواهم عنصری از جامعه مدنی ایران باشم.

پویا سپس به خاطره از روز انتخابات اشاره کرد و گفت: روز ۲۲ خرداد ما اتوبوس گرفتیم و همراه ۳۰۰ تن از افرادی که به مشارکت اعتقاد داشتند به اتاوا برای رای دادن رفتیم. من حرکت های خشونت آمیزی از گروه هایی دیدم که بعضی از آنها را هم می شناسم و دوستشان هم دارم، ولی به من که آنجا در حال راهنمایی بودم، از بسیجی و مزدور گرفته خلاصه هرچه که می خواستند گفتند.

من میخوام شعار خودتان را یادآوری کنم که می گفتید “برادر ارتشی چرا برادرکشی” الان تو ایران هم این شعار هست که “برادر بسیجی، چرا برادرکشی”. حتی بسیجی را هم باید جزو برادران خودمون بدونیم و باهاشون گفت وگو کنیم. من وقتی در ایران بودم با اینها گفت وگو می کردم و خیلی هاشون هم قبول می کردند. الان یکی از قشنگ ترین صحنه های این روزها، فیلمی ست که تعدادی پلیس در یک کوچه بن بست گیر افتادند و عده ای میخواهند به آنها سنگ بزنند ولی جوانان دور این ها را حلقه کردند و نمی گذارند و می گویند اینها هم برادرهای ما هستند، اینها هم ایرانی هستند. این نشون میده که مردم ایران الان انقلاب نمی خواهند. مردم ایران گفت وگو می خواهند و مردم ایران می خواهند با سکوت این را جلو ببرند.

می خواهم از دوستان اینجا بپرسم، آیا بدون مشارکت ما در انتخابات، فضا اینگونه برای درخواست مطالباتمان که وجود آزادی ست فراهم میشد؟

آیا آنها که چهار سال پیش موافق تحریم بودند، هزینه ی همین چهار سال خفقانی که نیلوفر بهش اشاره داشت، به خاطر همان پانصدهزار رایی که احمدی نژاد در دور اول آورد، کافی نبود؟ تا کی باید هزینه داد؟

پویا در پایان افزود: جوانان امروز ایران مثل خود من، واقعا وابستگی به هیچ حزب خاصی نداریم. شعارهای ما شعارهای فراایدئولوژیک است و بیشتر برای همبستگی با هم قدم برمی داریم. این نسل از خشونت بیزاره. این نسل دیگه نمی خواد شعار “مرگ بر” بده. این نسل می خواد حتی اون برادر بسیجی رو که شلیک کرده ببخشه. و انتظار داره که نسل های قبل هم همراهش بشوند و به خواسته های او احترام بگذارند. ما می خواهیم تجربه ی نسل های قبل رو گوش بدیم ولی امیدوارم همه ی ما به سمت یک نهضت آشتی ملی پیش بریم.





* دنیا ضیائی دارای مدرک فوق لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه یورک است و تمرکز او بر روی مطالعات زنان است. دنیا همچنین عضو گروه دانشجویی همبستگی با کارگران ایران است. این گروه گردهمایی بزرگ روز جمعه ۲۶ جون را در میدان مل لستمن ترتیب داده بود. او همچنین در گذشته با شهروند انگلیسی و شهروند جوان همکاری می کرد.


دنیا گفت که ترجیح می دهد انگلیسی صحبت کند. او در پاسخ به پرسش های مطروحه، در آغاز از دودلی خودش ظرف دو هفته ی اخیر در قبال مسائل گفت. او گفت ایجاد دوگانگی در مفاهیمی همچون اصلاحات، انقلاب و یا نسل قدیم، نسل جدید نمی تواند در تحلیل اتفاقات اخیر کمک کند.

دنیا افزود: من به شخصه اعتقاد به رای دادن نداشتم چرا که نسبت به ساختار انتخاباتی ایران و برنامه های ارائه شده از طرف کاندیداها منتقد بودم.

او همچنین جنبش هواداران موسوی را در دو مرحله ی قبل و بعد از انتخابات بررسی کرد و افزود، علیرغم انتقاداتی که از برنامه موسوی دارم اما معتقد هستم که نیروهای پیشرو می بایست از جنبش مردم حمایت کنند.

او غیبت جنبش های سازمان یافته در خلال سی سال گذشته را یادآور شد و گفت که علت حمایت کنونی از موسوی را می توان در سرکوب سیستماتیک اپوزیسیون خارج از حکومت یافت.

دنیا پرسش اساسی را برای خود چنین عنوان کرد که نیروهای پیشرو چگونه می توانند ضمن محفوظ داشتن نقطه نظرات انتقادی از عملکرد و برنامه موسوی، مردمی را که در خیابانها حضور یافته اند، حمایت کنند؟

او به جمعیت ایرانی خارج کشور که با عنوان دیاسپورای ایرانی از آنها یاد کرد اشاره کرد و گفت، استراتژی ایرانیان خارج از کشور نمی تواند تنها تقلیدی از روند داخل ایران باشد. ما در خارج از ایران قابلیت این را داریم که دست به اقداماتی بزنیم که در ایران امکانشان نیست.

دنیا افزود: من در خارج کشور بین دو گروه از ایرانیان شکافی می بینم. در حالی که بسیاری شکافی عمیق بین دو نسل ایرانیان خارج از کشور می بینند، من فکر میکنم که شکاف موجود وابسته به سن نیست و بیشتر به تفاوت های موجود در شیوه و گفتمان های سیاسی مربوط است. از طرفی گروهی که به ارزش های ایدئولوژیکی خاصی سخت پایبندند و مایل نیستند با گروه دیگری همراه شوند و سخت می کوشند که اصالت ایدئولوژیکی فعالیت های خود را حفظ کنند و از طرف دیگر گروهی که ادعا می کنند “سیاسی” نیستند، در حالی که در مواضع و فعالیت های آنان خط مشی سیاسی خاصی را می توان مشاهده کرد.

دنیا سپس خطاب به فعالان چپ پرسید برنامه این گروهها چیست؟ آیا در حاشیه باقی خواهند ماند و تنها نظاره گر اوضاع خواهند بود؟

او در آخر گفت که برابر دانستن جناح چپ با “انقلاب” و خیزش کنونی مردم با خواست صرفا “اصلاحات” نه تنها نادرست است، بلکه کمکی برای پیشرفت فکری و همکاری برای دو طرف به عمل نمی آورد.


* صلاح حسن پور از دانشگاه تورنتو فوق لیسانس هنر گرفته است و از سپتامبر گذشته دوره دکترای خودش را در رشته سینما در دانشگاه یورک آغاز کرده است.

صلاح حسن پور هم به انگلیسی صحبت کرد. او در آغاز گفت، به عنوان نسلی صحبت می کنم که در ایران به دنیا آمده ولی پس از انقلاب والدینش تصمیم به مهاجرت به خارج از کشور گرفته اند. بنابر این از هر دو فرهنگ کشور محل تولد و کشور میزبانش تاثیر گرفته است.

او به تصویری که ظرف دو هفته ی اخیر از ایران در رسانه های اصلی منعکس شده اشاره کرد و اینکه این کشوری ست که ۳۰ سال پیش انقلاب کرده، درگیر جنگ بوده و بنیادگراها بر آن مسلط شدند و … و افزود: این تاریخ رسمی ایران است که آنها بیان می کنند در حالی که چنین ساده سازی و ساده انگاری موجب شده که تفکر و اندیشه ی سیاسی نهفته در متن را پاک کنند.

صلاح برای مقابله با این شیوه دو پیشنهاد داد. اینکه با روشنگری تاریخ مبارزات مردم ایران عنوان شود. او با اشاره به انقلاب مشروطه خواست های سیاسی مردم را با قدمتی یک صد ساله خواند و همچنین از احزاب سیاسی و گروه های قومی موجود در ایران که سالهاست برای حقوق خود مبارزه می کنند، یاد کرد که بایستی اینها نیز به تاریخ ساده شده و رسمی آنها از ایران افزوده شوند.

او با اشاره به جناح های درگیر قدرت در ایران، هر فرد را علیرغم موضع گیری کنونی اش، به خاطر جنایات و جرایم علیه بشریت که در آن مشارکت داشته، پاسخگو خواند.


* شکوفه سخی از نوجوانان دوره ی انقلاب ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) که در سال ۱۹۸۲ به دلیل فعالیت های سیاسی دستگیر می شود و هشت سال را در زندان می گذراند. او پس از مهاجرت به کانادا در دانشگاه یورک در رشته علوم سیاسی تحصیل می کند و در حال حاضر دانشجوی دوره ی دکترا در این رشته است. او به تازگی به “جنبش چند صدایی برای تغییر” که پس از حوادث اخیر ایران در تورنتو تشکیل شد، پیوسته است.

شکوفه گفت: چون من زمان انقلاب بچه بودم فکر میکنم مرا گذاشته اند در نسل میانی. او از تجربه ی اصلی که عنوان کردنش برای امروز مهم است نام برد: تجربه ی انقلاب و تجربه ی زندان.

او گفت: نسل خودمان از این حرف می زنند که زمان انقلاب ما شور انقلابی داشتیم و شعور انقلابی نداشتیم. وقتی که دوباره جنبش انقلابی اتفاق می افتد و نارضایتی ها شکل می گیرد دوباره شور انقلابی می آید ولی جای خالی شعور انقلابی را همه احساس می کنیم به خاطر تنبلی در ۳۰ سال گذشته، مقاومت در مورد اینکه ببینیم چه اتفاقی افتاد و در این مسئله همه شریکیم از نسل قدیم و نسل جدید.

ما که خارج کشور هستیم یک سری مزیت داریم یک سری کسری. مزیت اینه که خارج از ایران هستیم، فضا داریم، فرصت داریم و با عقب ایستادن یک سری اتفاقات ایران را می توانیم ببینیم و فکر کنیم و یک قدم بیشتر از حرکت خودبه خودی که در ایران اتفاق می افتد را ببینیم. جامعه ی ایران پیچیده است. قضایا و اتفاقات را ساده نکنیم مثل اینکه بگوییم مردم فقیر هستند در نتیجه همه ضد رژیم هستند یا … باید از ساده سازی دست برداریم و پیچیدگی را ببینیم.درست است که جنبش خودبه خودی ست و رهبری ندارد ولی بازیگرهای مختلف زیادند که منافع اقتصادی و اجتماعی و سیاسی مختلف دارند. گسستی که در حاکمیت پیش آمد ناگهانی نیست. تمام فشارهای خفته بیرون زده. سالها جریانات اعتراضی پشت این خوابیده. سالها اعتراضات مدنی و سیاسی وجود داشته و اینها همه جمع شدند و امروز به این صورت “رای منو پس بده” شده. فقط مسئله رای نیست، بلکه شرایط منو تغییر بده شده. مسئله ی بیرون ریختن مردم فقط مسئله ی موسوی نیست. ما باید بتوانیم اینها را ارزیابی کنیم.

مسئله ی دیگر خشونت خیابانی ست که در زمان انقلاب ۵۷ نداشتیم ولی بعد از انقلاب یک مرحله خشونت شکل گرفت از چماقدارهای توی خیابان گرفته تا خشونت در زندانها. مدتی بود که اعدام خیابانی نداشتند ولی در چند سال اخیر نمایش قدرت، اعدام های خیابانی و کتک زدن اراذل و اوباش (به قول خودشان) و دعوت مردم به تماشای آنها.

و اینکه بچه هایی که قبل از انتخابات در زندان بودند برای آنها پرونده سازی کردند که بگویند با مجاهدین و آمریکا و … رابطه داشته اند.

هزاران نفری که این روزها دستگیر شدند، آخرین آنها نخواهند بود. حتی اگر آشتی ملی شود سراغ یک سری می روند و دستگیر می کنند. یکی از کارهایی که باید بکنیم این است که نگذاریم کسانی که زندانی می شوند فراموش و گم بشوند. اعتراف پشت تلویزیون خواسته ی قلبی نیست. شکنجه و خرد کردن آدمها اتفاق افتاده ما نباید بگذاریم و نباید ساکت نگاه کنیم. آنها می خواهند ملت بترسند و عبرت بگیرند.

من وقتی زندان بودم حس می کردم ما فراموش شده ایم. از بیرون هیچ کمکی نمی شد و هیچ تماسی گرفته نمی شد.

یک نسل جدید دارند می روند زندان و ما هر کاری از دستمان برمی آید برای جلوگیری از ناپدید شدن و از بین رفتن این بچه ها باید بکنیم.


پس از سخنرانی ها بخش پرسش و پاسخ با حضور پرفسور شهرزاد مجاب برگزار شد.

عکس های  این مراسم را در  گالری عکس  شهروند ببینید.