داستانِ مهاجرانی که از کشورهای مختلف به قاره‌ی جدید می‌آیند و موفق می‌شوند با سعه‌ی صدر به بزرگ‌ترین‌ آرزوهایشان برسند شاید کلیشه‌ای به نظر برسد 


شهروند ۱۲۵۱  پنجشنبه ۱۵ اکتبر ۲۰۰۹



 

داستانِ مهاجرانی که از کشورهای مختلف به قاره‌ی جدید می‌آیند و موفق می‌شوند با سعه‌ی صدر به بزرگ‌ترین‌ آرزوهایشان برسند شاید کلیشه‌ای به نظر برسد، اما موارد بسیاری هم هست که این "کلیشه" را تصدیق می‌کند. بخصوص در میان همین ایرانی‌های کانادای خودمان.


 

مثلا به رامین کریملو فکر کنید.

پانزده سال پیش، در اول دسامبر ۱۹۹۴، بود که تورنتو استار خبر کوچکی راجع به او، "دانش‌آموز کلاس ۱۱ از دبیرستان الکساندر مکنزی" منتشر کرد که تا به حال ۱۰ بار به دیدن نمایش "شبح اپرا" رفته است. رامین ابتدا علاقه‌ی خاصی به تئاتر نداشت، اما ۱۲ سالش بود که علیرغم تمایلش با مدرسه به نمایش "شبح اپرا"‌ رفت و همانجا عاشق تئاتر و عاشق این نمایش به طور مشخص شد. او می‌گوید لحظه‌ای که دیده کالم ویلکینسون، بازیگر معروف شبح در آن سال‌ها، تعظیم معروفش را انجام داده، رامین ناگهان با خودش فکر کرده: "من دوست دارم همین کارو کنم".

داستان ما البته کمی پیش از آن و در ۱۹ سپتامبر ۱۹۷۸ آغاز می‌شود: روزی که رامین در تهران، در اوج سال‌های انقلاب، به دنیا آمد. خانواده‌ی او ایران را ترک کردند و پس از سه سال اقامت در ایتالیا خود را به انتاریو رساندند. آن‌ها ابتدا در پیتربورو زندگی می‌کردند و بعدها به شهر ایرانی‌نشینِ ریچموند هیل آمدند.

البته خانواده‌ی او، به قول خودش مثل "بقیه ایرانی‌ها"، می‌خواستند او دکتر یا وکیل شود، اما کریملو می‌گوید: "من می‌خواستم بازیکن هاکی بشوم و خیلی هم مطمئن بودم". صدای ویلکینسون اما کار خودش را می‌کند و رامین را چنان غرق عشق جدیدش به تئاتر می‌کند که او هر چه دارد وقف رسیدن به رویایش می‌کند.


 

در ۱۷ سالگی، با دروغ گفتن راجع به سنش، خودش را به گروه موسیقی روی کشتی می‌رساند و دو سال روی دریاهای جهان در این گروه برنامه اجرا می‌کند در حالی که هر شب در کابینش، استانیسلاوسکی و استراسبرگ می‌خواند تا بالاخره به رویاهای تئاتری‌اش برسد. او خود را به لندن، پایتخت تئاتر جهان، می‌رساند و اینقدر از این نمایش به آن نمایش می‌رود تا بالاخره دو هفته قبل از تولد ۲۵ سالگی نقشی فرعی (رائول) در نمایش شبح اپرا پیدا می‌کند. جالب اینجاست که کریملو در مصاحبه با استار گفته است: "به همه گفته بودم که اگر تا سن ۲۵ سالگی نقشی اصلی در وست اند (لندن) پیدا نکنم، از این کار می‌زنم بیرون و می‌روم پلیس می‌شوم". اما بازی در نمایش محبوبش او را در لندن نگاه می‌دارد و طولی نمی‌کشد که بالاخره در عین جوانی موفق می‌شود یکی از خواستنی‌ترین نقش‌های عالم نمایش را تصاحب کند. اکنون سه سال است که این بازیگر ایرانی-کانادایی در تئاتر هِر مجستی نقش آن شبحی را که در ۱۲ سالگی عاشقش شده بود، بازی می‌کند.

اما هفته‌ی گذشته خبر جدیدی در این زمینه شنیدیم که بهانه‌ی نوشتن این یادداشت شد. آن هم این‌که آندرو لوید وبرِ کبیر، آهنگساز و کارگردان شبح اپرا، می‌خواهد رامین به عنوان بازیگر اصلی، نقش شبح را در دنباله‌ی "شبح اپرا" به نام "عشق هرگز نمی‌میرد"‌ بازی کند. این نمایش فوریه‌ی سال آینده در لندن آغاز می‌شود.


 

داستان کریملو تایید دیگری بر قدرت اراده‌ی انسانی است: رامین حالا این شانس را دارد تا در "عشق هرگز نمی‌میرد" جهان را با شبح به روایت خود آشنا کند و تماشاچیان این تئاتر و رامین‌های فردا حتما داستان زندگی او را با علاقه دنبال می‌کنند.