ما اندکیم. بسیار اندک. با این همه ما هستیم؛ نشسته در اتاق هایی کوچک، پشت میزهایی کوچک تر. اما اتاق های کوچک ما، پنجره های بزرگی دارد …
شهروند ۱۲۵۳ پنجشنبه ۲۹ اکتبر ۲۰۰۹
ما اندکیم. بسیار اندک. با این همه ما هستیم؛ نشسته در اتاق هایی کوچک، پشت میزهایی کوچک تر. اما اتاق های کوچک ما، پنجره های بزرگی دارد که رو به خیابان ها باز می شود. ما نمایشنامه نویسیم و این روزها به جای تالار رودکی و مولوی، خیابان رودکی و چهارراه مولوی را رصد می کنیم و در چهارسوی شهر و ایرانشهر امید را انتظار می کشیم.
ما نمایشنامه نویسان خلوت گزیده را این روزها حاجت تماشا از کوی دوست به صحرا کشانده است، از مهتابی به کوچه، از تنگنای صحنه های کوچک به بزرگراه قهرمانان بی نشان. حالا ما هم در کنار نام های مفخمی چون آنتیگونه و هملت و سیاوش، نام قهرمانان حماسه های خیابان را می نشانیم. ما نمایشنامه نویسان نیت کرده ایم از جمعی بزرگ بنویسیم؛ از آدم هایی که نقش هایی بزرگ را بر ذمه گرفته اند. نیت کرده ایم از آدم های کوچک کوچه بنویسیم که در دگردیسی نقش به هیئت پرسوناژهایی فناناپذیر قامت بسته اند. اینک این ما هستیم که مخاطب مردمیم. هر چند اندکیم، هر چند خرد و ناچیزیم. دوستان کتمان نمی توان کرد که اکنون فضای افسرده یی است و افسردگی بیش از آنکه وضعیتی روحی باشد، وضعیتی سیاسی است. برای رهایی از این وضعیت افسرده، محتاج امیدی نجات بخش هستیم؛ امیدی که از درون این وضعیت جوانه می زند. کنشگری برای ما نمایشنامه نویسان هیچ نیست جز ثبت دقیق و صادقانه رخدادها، همچون شهادتی از این دوران برای آیندگان. پس همه دوستان نمایشنامه نویس خود را دعوت می کنیم در این امید رهایی بخش با ما همراه شوند و در نمایشنامه هایشان، راوی صادق روزگار خود باشند.
حمید امجد، نغمه ثمینی، محمد چرم شیر، محمد رحمانیان، محمد رضایی راد، علیرضا نادری، محمد امیر یار احمدی و محمد یعقوبی