درست همان بلایی سرم آمد که سر مارتین لوترکینگ خدا بیامرز آمد!
I have a dream آن خدابیامرز به خاطر آن dream اش کشته شد و من به خاطر این dream ام نزدیک بود سکته کنم. فرق dream من با dream او این است که مال او برای آینده بود و مال من برای گذشته.
آری I had a dream . در این رویا، من اصلا احمدی نژاد با همه ی ثمره هایش را نمی شناختم. دل شوره ی هر سخن و حرکت او را نداشتم. دلواپس جنگ نبودم. تشویش انرژی اتمی بدنم را “مور مور” نمی کرد. به دنبال آمار و ارقام هزینه های نظامی ممالک محروسه و محبوسه اطراف ایران نبودم و چندان دانستن پیشرفتهای نظامی ارتش آمریکا برایم جاذبه نداشت. برای حرفهای روسای کشورهای اروپایی تره هم خرد نمی کردم و به نظرم در زندگی آنها چیز عجیب و غریبی اتفاق نمی افتد. در این رویایم آقای خاتمی را رئیس جمهوری می دیدم که به فحش و ناسزای پرسش کنندگانش لبخند می زند. آقای کروبی رئیس مجلس را دیدم که گفت آقا “ولایت مطلقه یعنی همین”. نمایندگان مجلس را می دیدم که دم در مجلس تحصن کرده بودند. زنان و مردان دیگری را دیدم که در کانون ها و سندیکاها و مجامع و اِن جی اوها به فعالیت اجتماعی و سیاسی مشغول بودند.
احزاب و سازمانهایی را می دیدم که برای اولین بار شروع به فعالیت کردند.
و . . . آری I had a dream ، اما به محض خروج از آن رویا احساس بدی کردم. درد سینه ام را فرا گرفت و فهمیدم که I had a dream .
***
کیهان نوشت که سخنان احمدی نژاد (پیرامون بزغاله نامیدن مخالفان) تحریف شده است. مشاور ارشد احمدی نژاد هم با اعتراف به ارسال نامه به سرکوزی، محتوای نامه در رسانه های غربی را تحریف شده دانست.
بله منم موافقم که ابر و باد و مه و غرب و شرق، داخل و خارج همه دست به یکی کردند تا از گفته ها و نوشته های احمدی نژاد بامبول درست کنند.
من مطمئنم که اگر مطبوعات جمله احمدی نژاد را که نوشته بود آقای سرکوزی یک “جوان بی تجربه است” آنچنان تفسیر نمی کردند و آن را نمی شکافتند و به این نتیجه نمی رسیدند که آقای احمدی نژاد سرکوزی را “نفهم” به حساب آورده است، آقای سرکوزی که یک جوان بی تجربه است از کجا می توانست بفهمد که منظور احمدی نژاد چه بود.
اما حالا خودمانیم؛ این نامه ی احمدی نژاد به سرکوزی یک چیز را نشان داد و آن این است که احمدی نژاد با هیچ کس مشورت نمی کند. والا ممکن نبود کسی که دو کلاس سواد “روابط سیاسی” داشته باشد اجازه دهد آن جمله در نامه آورده شود. همچنین من مطمئنم که مترجم آن نامه نیز ترسوترین آدم ممکن روی زمین است. والا کسی که زبان فرانسه میداند حتما کتاب بیچارگان هوگو را خوانده است و سلولهای مغزش به اندازه سلولهای مغز احمدی نژاد آنقدر تنبل و خسته و ناراحت نیستند.
این روزها دعا می کنم که زنده باشم و خاطرات افراد عادی دور و بر احمدی نژاد را در آینده که تمام این یخها آب شد بخوانم مطمئنا هر کدام از آنها بهترین کتابهای طنز زمانشان خواهند بود. همین جا از تمام آن اطرافیان احمدی نژاد می خواهم که نت برداری را فراموش نکنند و این فرصت را از دست ندهند. از من نصیحت.
***
در اخبار بود که آقای احمدی نژاد از بررسی پیشنهاد عربستان سعودی مبنی بر انجام غنی سازی در یک کشور بی طرف با دید مثبت خبر داد. البته ایشان قبلا گفته بود که: با رهبری می نشینیم و به طرحهای هسته ای مخالفان می خندیم.
بله منم موافقم که این طرح عربستان با آن طرح ها فرق دارد و هیچ خنده دار نیست حتی اگر دو سه بار هم آن را تکرار کنیم.
فقط امیدوارم که در هیچ کجای این طرح عکس شیخ و احمدی نژاد چه با هم و چه سوا چاپ نشود، والا رهبر را نمی دانم که بخندد یا نه؟ ولی بقیه خواهند خندید.