به محض اینکه تلویزیون اعلام کرد ایران یک میلیارد و پانصد میلیون دلار به سریلانکا کمک می کند، عده ای از مردم درمانده در شهرهای مختلف ایران که برای به دست آوردن لقمه ای نان به هر دری می زنند، به خیابانها ریختند و با خواندن سرود:

ای سریلانکا، ای مرز پرگهر
به اداره ثبت احوال محل مراجعه کرده اظهار داشتند چون ما برای ابراز همدردی! با مردم سریلانکا عازم این کشور هستیم، لطفا در شناسنامه ما مهر بزنید:
(بچه سریلانکا )که در آنجا با مشکلی مواجه نشویم .
این جماعت ادعا می کردند که از۲۵۰۰ سال پیش تاکنون همیشه سریلانکائی بوده اند، اما به روی خودشان نمی آورده اند تا ببینند کسی متوجه قضیه می شود یا نه و بالاخره آنها را هم داخل آدم حساب می کنند یا خیر؟!
این عده حتی مدعی بودند که کورش کبیرشان هم اول در سریلانکا متولد شده و بعدا در ایران به دنیا آمده است!
در تهران نیز میلیونها نفر از مردم درحالی که سرود معروف:
یار…سریلانکائی من
نفت ما قابل…. نداره
را زمزمه می کردند جلوی سفارت سریلانکا حضور یافته شعار می دادند:
سریلانکای زیبا
ماهم میائیم اونجا
از طرف دیگر ساکنان اقیانوس آرام و اهالی پشت کوه نیز در پیامی تلگرافی که مختصر و مفید و بسیار مستدل نوشته شده بود به مقامات کشورمان نوشتند:
نفت زیرزمین است،
زمین مال خداست،
ما هم بنده خدا هستیم .
سهم ما چی شد؟!
و کاش قضیه به همینجا ختم شده بود، اسکیموها در قطب شمال نیزکه تازه دوزاری شان افتاده است که در این طرف دنیا کشوری وجود دارد که پول خیرات می کند، در سایت اینترنتی خود :
WWW. SKIMO HAM ADAMEH. com
از رئیس جمهور ما خواسته اند که آنها را نیز داخل آدم بداند و به زبان خوش سهمشان را به وسیله یک کشتی باری به آلاسکا بفرستد.
درتومار اینترنتی اسکیموها که پنگوئن ها نیز زیرش را چنگول کشیده اند، نوشته شده:
چطور موقعی که به فکرحذف اسرائیل افتادید، یاد ما بودید و پیشنهاد کردید برای یهودی ها در آلاسکا کشوری ترتیب بدهند، اما موقع تقسیم پول که شد ما را فراموش کردید؟
در این هیرو ویر، اتحادیه مفتخورهای جهان نیز ضمن آنکه از همه مفتخورهای دنیا خواسته است برای گرفتن حق خود دست به دست هم بدهند تا بتوانند از زندگی لذت ببرند، به این اقدام دولت ایران اعتراض کرده و گفته است اگر دولت ایران پولی را که بابت فروش نفت عایدش می شود، یکجا در اختیار این اتحادیه بگذارد، قول می دهیم پس از آنکه سهم همه مفتخورهای دنیا را برادروار پرداخت کردیم، مبلغی نیز برای ملت ایران در نظر بگیریم طوری که بیش از آنچه اینک درآمد دارند،گیرشان بیاید!

انسان با خواندن مطالب فوق، از خست و حسادتی که برخی از هموطنانش از خود نشان داده اند، حیرت می کند و خجالت می کشد.
ببینید بابت یک کمک ناچیز! چه قشقرقی بپا کرده اند و چه جار و جنجالی به راه انداخته اند.
بابا ما ملت دست و دلبازی بوده ایم، پول که قابلی ندارد، در طول تاریخ ما استان ها داده ایم و شهرها بخشیده ایم، این تنگ نظری ها یعنی چه؟ یک و نیم میلیارد دلار هم پوله؟ نشنیده اید که رئیس جمهورمان گفته اند دلار ورق پاره بی ارزشی بیش نیست؟!

یک (ورق پاره) دیگر در راه است!

من که به این نتیجه رسیده ام که آقای سولانا فارسی بلد نیست، شما را نمی دانم؟
آخر چگونه ممکن است در حالی که آقای جلیلی مذاکره کننده ارشد ایران در مورد مسائل هسته ای می گوید مذاکرات ما مثبت بوده است، آقای سولانا آن را ناامید کننده بخواند وگروه پنج به اضافه یک هم از خدا خواسته فورا بررسی تحریم های تازه ای علیه ایران را آغاز کنند؟
اگر آقای سولانا طی این چند سال چهار تا کلام فارسی یاد گرفته بود وقتی آقای جلیلی می گوید مذاکرات ما مثبت بود معنی آن را می فهمید و گزارش عوضی و الکی نمیداد!
سولانا حداقل می توانست حد وسط را بگیرد و بگوید نتیجه مذاکرات ما (منفی) بوده است که میانگینی باشد از مثبت و منفی.
به هر حال خدا خودش رحم کند. مثل اینکه شورای امنیت می خواهد یک ورق پاره دیگر به ورق پاره های قبلی اش اضافه کند؟!

تریاکی ها پکرند…
براساس گزارش رسانه های خبری، به دنبال اجرای طرح مبارزه با مفاسد اجتماعی و کشف مقادیر زیادی مواد مخدر، تریاک و کراک نیز گران شده است.
تریاکی های ایران ضمن نامه ای سوزناک از مقامات مملکت خواسته اند به حال زار آنان فکری بکنند.
اینها در نامه خود نوشته اند:
آخه قربون شکل ماهت برم، بفرما ما چه خاکی توی شرمون بکنیم؟ همه چیزکه گرونه، شابخونه که می خواد بیرونمون کنه، دلمون خوش بود که اقلا تریاک ارزونه و می تونیم یه بشت بچسبونیم روی این وافور لاکردار و بگیم گور پدر درک! اونم که دارین از دشتمون می گیرین. بابا تریاک مرهم دردهای مردمه، این تنها دلخوشی ماشت، تریاک اگه نباشه مملکت کن فیکون میشه ها ! اژ ما گفتن بود که گفتیم….دیگه خود دانید.


کنفرانس نارفیقان !
براساس گزارش خبرگزاری ها از جمله سایت خبری پیک ایران، مقامات کشورمان از شرکت سوریه در کنفرانس صلح خاورمیانه غافلگیرشده اند.
در این خبر آمده است: پیش از انتشارخبر شرکت سوریه در این کنفرانس، روسای جمهوری ایران و سوریه تلفنی با یکدیگر صحبت کرده و این کنفرانس را محکوم به شکست دانسته بودند.
پس از شرکت سوریه در این کنفرانس خبرنگار ما از مقامات سوریه پرسید: آقا، اینجوریه؟ این رسم رفاقته؟ ما را سنگ روی یخ کردین که ….
مقام سوری در حالی که می خندید و سعی می کرد قضیه را یک جورهائی ماستمالی کند، گفت به کی به کی قسم حرف ما همان است که به شما زدیم. ما نیز مثل شما این کنفرانس را محکوم به شکست می دانستیم و می دانیم، اما از روی کنجکاوی در این کنفرانس شرکت کردیم که شکست آن را مستقیما و به چشم خودمان ببینیم و صدای ترق وتوروقش را از نزدیک بشنویم!

کلاهبرداری های تفریحی!
داشتم در سایت اینترنتی “همشهری” قدم می زدم و حوادث و وقایع ایران را مرور می کردم که به طور غریزی و بی اختیار، در جیب هایم را گرفتم !
آنقدر خبر از کلاهبرداری های عجیب و غریب همه مستند و از قول پلیس نوشته شده است که اگر شما هم بخوانید، اولین عکس العمل تان همان کاری است که من کردم: گرفتن درجیب ها .
ـ یک زندانی سابقه دار، که شش سال است زندانی است از داخل زندان سر مردمی را که در کوچه و خیابان راه می رفتند کلاه می گذاشت !
او با درج آگهی، دخترخانمی را ندیده و تلفنی به عنوان منشی استخدام می کند.(در حقیقت سر کار می گذارد!) سپس تلفنی به او می گوید که من فعلا خارج از کشور زندگی می کنم و به زودی برمی گردم . تو باید برای کاری که در نظر دارم راه اندازی کنم، افرادی را استخدام کنی.
ظاهرا دخترک ساده لوح برای شرکت واهی او آگهی استخدام می دهد و مطابق دستور رئیس شرط استخدام را این قرار می دهد که متقاضی برای ثبت نام یک کارت تلفن بخرد، شماره مخفی روی کارت را پاک کند و آن را تلفنی به او اطلاع بدهد تا اسمش در لیست متقاضیان ثبت شود و بعد منتظر بماند تا خبرش کنند. و چون کارت تلفن گران نیست، متقاضیان خیلی ساده این شرط را می پذیرفته اند.
آقای زندانی هر روز عصر از خارج کشور! یعنی از تلفن عمومی زندان، تلفن می کرده. این شماره های رمز را یادداشت می کرده و بعد این کدهای تلفن را ارزانتر از قیمت کارت تلفن ، به سایر زندانیان می فروخته است!

ـ در زاهدان یک باند کلاهبردار، سر۹ هزار نفر را به عنوان استخدام کلاه گذاشتند و۹۰ میلیون تومان به جیب زدند.
برای جلب اطمینان مردم، شرط استخدام را نداشتن اعتیاد ذکرکرده بودند و صحنه آزمایش ادرار از افرادی که لیوان به دست مدتها در یک صف طولانی و پشت در توالت این پا و آن پا می کردند و در خبر توصیف شده، خواندنی است!

ـ دو سارق مسلح ماشین شخصی را به زور از او می گیرند و سوار می شوند و برای اینکه سرقتشان خالی از تفریح نباشد، او را وادار می کنند مدتها کنار ماشین خودش بدود و به او می گویند اگر بایستی شلیک خواهیم کرد.

ـ جوان ۳۰ ساله با تاسیس۲۳ شرکت دروغین، ۷۰ میلیارد تومان وام گرفت .

ـ کلاهبرداری که با معرفی خود به عنوان مامور مخفی اطلاعات، ادعا می کرد می تواند هرکسی را بدون کنکور وارد دانشگاه کند، سر چهل نفر را کلاه گذاشت.

ـ مرد زن نما از طریق چت کردن تصویری در کامپیوتر، کلاهبرداری می کرد.

ـ کارمند اخراجی مخابرات خط تلفن می دزدید. یعنی تلفن منزل همسایه را قطع و به تلفن شما وصل می کرد! ووو …. و ده ها نوع کلاهبرداری جالب دیگر در همین سایت ذکر شده که خودتان می توانید بخوانید و کیف کنید!
آیا نباید به اینهمه نابغه ای که در سالهای اخیر تربیت کرده ایم بنازیم؟!