شهروند ۱۱۵۲ ـ ۱۵ نوامبر ۲۰۰۷
به دعوت رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لندن،” اولین سمپوزیوم مدرسه های زبان فارسی در بریتانیا” روز بیست و هفتم اکتبر دو هزار و هفت برگزار گردید. در این همایش تنها مدیران چند مدرسه ی ایرانی از بیرمنگام، آکسفورد، شفیلد، سوث همتن و مدرسه جمهوری اسلامی از لندن شرکت کرده اند و هیچ یک از مدیران و آموزگاران مدرسه های زبان فارسی روزهای شنبه لندن و دیگر شهرهای انگلستان در آن شرکت نداشته اند.
در این جلسه که از نه و سی دقیقه صبح تا چهار بعدازظهر ادامه داشت دو نفر از ” مرکز ملی آموزش های تکمیلی” و دانشگاه لندن صحبت کردند.
سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن با تشکیل “فدراسیون مدارس فارسی در انگلستان”! در پی چیست؟ آیا آن گونه که ادعا می کند به فکر گسترش زبان فارسی است؟ یا به دست اندازی و دخالت در تلاش ها و فعالیت های آموزش زبان فارسی در انگلستان می اندیشد و هدف های خودش را دنبال می کند؟ کوشش نوشته بر این است که به این پرسش ها پاسخ دهد تا چهره ی ریا کارانه و نیرنگ بازانه ی سفارت ج.ا، که پشت این اقدام به ظاهر فرهنگی نهفته است، آشکار شود. پس از آن به وضعیت کلی آموزش زبان پارسی در لندن خواهد پرداخت تا نشان دهدپس از گذشت بیش از بیست سال از عمر مدرسه های زبان آموزی روزهای شنبه، چرا این نهاد “سیاسی”اکنون به فکر زبان فارسی در خارج از ایران افتادهاست؟و بالاخره راهکار دفع مانع و حل مشکل کدام است؟
١ـ هدف سفارت جمهوری اسلامی از برپا کردن فدراسیون مدارس فارسی در انگلستان تکثیر “مدرسه جمهوری اسلامی لندن” در تمام انگلستان، و خارج از ایران،و پیشبرد سیاست های دولت متبوعش در میان ایرانیان این کشور به بهانه ی گسترش زبان فارسی است. این مدرسه که در پایه های ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان دانش آموز دارد، با قانون و روش مدیریتی و معلم های اعزامی مکتبی از ایران اداره می شود. کتاب ها و مواد درسی که در این مدرسه تدریس می شود از ایران می آید و بی تردید شیوه تدریس و ارزشیابی هم تابعی است از سیستم آموزش و پرورش در ایران. فرزندان “خودی ها” در آن درس می خوانند و مدرک دیپلم معادل دیپلم ایراندریافت می کنند تا چنان چه پیش از پایان دبیرستان، به هر دلیلی، به ایران برگردند از تحصیل عقب نمانند. و یا با استفاده از آموزه های مکتبی و بورسیه و امکانات دولتی در دانشگاه های این کشور ادامه تحصیل دهند و کارگزاران و مدیران وفادار بعدی حکومتگران ایران باشند. درست مثل مدرسه طالب ها در پیشاور پاکستان.
درک و دریافت گردانندگان این فدراسیون از”آموزش تکمیلی زبان مادری” که دلیل وجودی مدرسه های شنبه ها، که ده ها ملیت برایآموزش زبان خودشان فعالیت آزاد و مستقل می کنند، آناست که نسل دوم و سوم ایرانی که با جمهوری اسلامی، و نه لزوماً ایران، بیگانه هستند لابد “ناقص” اند. پس واجب است کودکان و نوجوانانی که این جا به دنیا آمده اند، با سیستم آموزش این کشور و به زبان انگلیسی، که در حکم زبان اول آن هاست، درس می خوانند روزهای شنبه با فرا گرفتن شرعیات و واجبات دینی ـ آن هم زیر نام زبان فارسی ـ “تکمیل” شوند.
٢ـ از این راه سفارت در کنار ارتباط هایی در سطح آکادمیک و دانشگاهی می تواند خود را متولی زبان فارسی و مورد تأیید تمام ایرانیان ساکن این کشور معرفی کند و تنور مناسبات و ارتباط های سیاسی نهان و آشکار خود را با سوختبار زبان و ادبیات فارسی و آینده ی نسل جوان ایرانی بتاباند و نان خودش را بچسباند. هدفی که با حاتم بخشی ها، آمد و رفت پیک های فرهنگی، گفت وگوهای تمدنی،سمینارهای دانشگاهی و نهاد هایی مثل انجمن میراث فرهنگی و… تا حد زیادی پیش برده است.
٣ـ سفارت جمهوری اسلامی می کوشد به بهانه ی گسترش زبان و ادبیات فارسی! و زیر نام فدراسیون مدارس فارسی! سیستم آموزش ایران را در مدرسه های آموزش زبان بگسترد. سیستمی که اساس آن بر تبلیغ و تحمیل سیاسی ـ عقیدتی؛ افشاندن بذر کینه و چند دسته گی و روحیه جاسوسی بین دانش آموزان و در نتیجه ناامن و ناآرام کردن محیط آموزش استوار است. پرداختن به پی آمدهای شوم و مخرب این سیستم در مراکز آموزش نیازمند مجال بیشتری است. برای پرهیز از به درازا کشیدن بحث، تنها به برخی از آن ها اشاره می کنیم و می گذریم:
نخست، از آن جا که این نوع برخورد به آموزش و موضوع آموزش بدون شناخت از روانشناسی کودک و نوجوان و نیز روانشناسی یادگیری برنامه ریزی می شود و از طرفی با سیستم آموزش و مواد درسی در انگلستان که دانش آموز در تمام روزهای هفته با آن سر و کار دارد متفاوت است، سبب سردرگمی رفتاری زبان آموز شده و بر یادگیری و تحصیل و هم چنین شخصیت او اثر منفی می گذارد. انگیزه ی آمدن به مدرسه را از دست می دهد و امکان و فرصت یاد گرفتن زبان فارسی از بین می رود.
دوم، از آن جا که سیاست های آموزشی و تربیتی مدرسه جمهوری اسلامی در لندن، که کپی مدرسه های ایران است، با نوع زندگی، تفکر و شیوه تربیتی موجود در خانواده های ایرانی در خارج کشور تضاد آشکار دارد، پدر و مادرهابهتر آن می بینند که عطای زبان آموزی فرزندان خود را به لقای آموزش به شیوه جمهوری اسلامی ببخشند و جسم و ذهن فرزندان خود را سالم از معرکه به در برند.
سوم، آموزگاران حرفه ای و با تجربه که به نقش مخرب دخالت کلیسا و مسجد و حزب در برنامه ریزی آموزشی و کنترل و سانسور پنهان و آشکار محتوا و مضمون آموزش آگاهی مستقیم دارند انگیزه ی همکاری با مدرسه های زبان آموزی را ـ که اغلب داوطلبانه است ـ از دست می دهند.
با این متغیرها،در مدت کوتاهی ابتدا کیفیت آموزش در مدرسه های روز های شنبه به شدت افت می کند و سپس فراگیری و یادگیری زبان فارسی در عمل از بین می رود. و این، نتیجه منطقی و هدف غایی اقدام فدراسیون مدارس فارسی یا کودتای فرهنگی خزنده سفارت ج. ا در خارج از کشور است، چرا که درِ حکومت اسلامی از ابتدا بر این پاشنه می چرخد “آن که با ما نیست بر ماست” و دیگ آموزشی که برای ما نمی جوشد همان بهتر که نجوشد.
فدراسیون خلق الساعه مدارس فارسی انگلستان به غیر از مدرسه جمهوری اسلامی تنها تعداد اندکی از مدارس کوچک در چند شهر انگلستان را عضوگیری کرده که هم سو و با کمک های سفارت اداره می شوند. دغدغه آن ها آموزش زبان فارسی به کودکان و نوجوانان ایرانی در محل زیستشان نیست، بلکه هدف، آموزش نسل نو با معیارهای سیستم آموزش در ایران است. به طور نمونه یکی از مدرسه های شفیلد به وسیله ی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شفیلد اداره می شود و پدر مادرهای بچه ها نوبتی درس می دهند! در این مدرسه ها که سه ساعت در هفته و آن هم بیشتر در فضاهای نامناسب برای آموزش کار می کنند، تمام درس ها از جمله دینی و قرآن را در برنامه درسی گنجانده اند! شیوه ی کار این گونه مدرسه هانه به مدرسه های رسمی انگلستان(۱) شباهت دارد و نه با شیوه ی آموزش مهارت های زبانی در مدرسه های تکمیل آموزش زبان مادری(۲)،کوچک ترین نسبتی.
در حالی که آموزشگاه ها و مدرسه های آموزش زبان فارسی در لندن و چند شهر دیگر، که گویا بعضی از آن ها از سوی فدراسیون…! شناسایی و دعوت شده بودند، آگاهانه بیرون از این تشکل مانده اند. این مراکز که بالغ بر بیست پنج مرکز کوچک و بزرگ تنها در لندن به آموزش زبان فارسی می پردازند، دارای این مختصات هستند:
نزدیک به دو دهه است که سخت کوشانه و مستقل به کار آموزش زبان فارسی مشغول اند. روزهای شنبه، در دبیرستان ها و فضاهای آموزشی با معیارها و استانداردهای “آموزش زبان های تکمیلی”فقط به آموزش زبان فارسی می پردازند، ثبت شده و رسمیت یافته اند و با نهادهای و مراکز بازآموزی در سطح مناطق خود ارتباط دارند.
منطق عمل آموزش در این مدرسه ها آن است که چون زبان پارسی (۳)(فارسی)یکی از بیست و دو زبان پذیرفته شده در سیستم آموزش انگلستان است، در بخش زبان های مدرن (۴) درس های دبیرستان قرار دارد. دانش آموزان، چه ایرانی و چه غیر ایرانی، می توانند آن را مثل هر واحد درسی دیگر در مقطع جی.سی.اس.ای (۵) و ای.لِوِل (۶) انتخاب کنند. داشتن این مدرک برای رفتن به دانشگاه های این کشور امتیاز به حساب می آید. بنا بر این افق آموزش برای این مدرسه های مستقل زبان آموزی روشن است.
یکی از هدف ها آن است که نسل دومی های پر کوش و با استعداد ایرانی را برای ورود به دانشگاه های دلخواه خود یاری رسانند. چون تعدادی از آن ها به عنوان مرکز برگزار کننده ی امتحانات به ثبت (۷) OCR رسیده اند، زبان آموز از طریق آموزشگاه خود در آزمون های سرتاسری زیر نظر این مرکز شرکت می کند و گواهینامه (۸) زبان پارسی (فارسی) دریافت می کند.بنابراین نسل دوم و سوم در این مدرسه ها از دوره آمادگی (۹)، ابتدایی (۱۰) ، متوسط (۱۱) تا پیشرفته (۱۲)زبان فارسی می آموزد. بعد از تمام شدن درس، در برنامه های هنری: رقص و موسیقی، روزنامه نگاری، تئاتر، آشپزی، دفاع شخصی و کلاس تقویتی جی سی اس ای ریاضی آزادانه فعالیت می کند. اولیا از طریق انجمن “پدرـ مادرها و آموزگاران” در اداره مدرسه، تأمین منابع مالی، برگزاری جشن ها و مراسم ایرانی مشارکت دارند. در برخی از این مدرسه ها برای پدر و مادرهایی که تا آخر وقت در مدرسه می مانند کلاس زبان انگیسی، جلسات سخنرانی در زمینه های مختلف روانشناسی اجتماعی، روانشناسی تربیتی و نیز کارگاه های کاریابی و حرفه ای برگزار می شود.
جوانی که مدرسه های زبان آموزی روزهای شنبه را به پایان می برد کلید شناخت فرهنگ ایران و تاریخ گذشته و معاصر کشورش را در دست دارد. او با آموختن مهارت های زبانی و داشتن توانایی های دو زبانه بودن از قبیل روان صحبت کردن و نوشتن و بهره گرفتن از امکانات ارتباطی با هزاران جوان هم سن و سال خود در داخل ایران هم زبان است، با او امکان گفت وگو دارد و می تواند از او یاد بگیرد و به او بیاموزد. جوان ایرانی از بام بلند زبان فارسی در انگلستان، و خارج از کشور، هر دو سوی ایران و جهان،را آن گونه که می خواهد و نیاز فردای او است، می بیند. متحد بالقوه نسل جوان داخل در ساختن ایران فردا و ادامه ی حضور او در فرهنگ های جهان است.
درک و دریافت ما آموزگاران، که عمل آموزش زبان فارسی در این مدرسه ها را بر عهده داریم، این است که در اساس زبان مقوله ای انسانی است و بناچار کارکردی انسانی دارد. در خدمت بیان اندیشه ی انسان ها و ارتباط بین آن ها است وبه همین دلیل نیازمند آزادی است. زبان به زندگی انسان سامان می بخشد. زبان، بخشی از هویت انسان است که در کنشی آزادانه فرا گرفته می شود. شناخت انسان از خود و جهان در زبان تجلی می یابد، می بالد و می ماند. به این اعتبار یادگیری زبان باید به طور مطلق آزاد از سیاست، ایدئولوژی، دین و مسلک باشد. آموزش زبان، از جمله زبان فارسی، نیازمند نهادی مستقل از نهادهای حکومتی، دینی و مرامی است. زبان و فرآورده های زبان آن گاه خواهد توانست وظیفه اش را انجام دهد که به دور از کانون های قدرت به زندگی آزاد خود ادامه دهد و به صورت ابزاری برای کنترل و سرکوب انسان درنیاید. تقید زبان، تقید انسان است. از این رو است کهجنگ بر سر کنترل زبان، که کلید کنترل جامعه است، خیلی بیش از جنگ برای کنترل سرزمین ها بوده است. آزادی زبان، آزادی انسان است به این دلیل است که از ابتدا انسان آزادی بیان را در زبان فریاد کشیده است.
ما به عنوان معلم و شهروند اقلیم زبان دریافته ایم، زبان آن گاه که از گوهر خود، که همانا آزادی است، دور افتاده ، خلعت قدرت پوشیده، و از راه مدح و مجیز به کمند آزمندانه قدرت گرفتار آمده است، شرمسار آزادی است و آزادی آن گاه که در سپهر اندیشه انسان درخشیده اما، در زبان تبلور نیافته و بیان نشده نتوانسته است به مثابه والاترین آرمان بشری تعین پیدا کند.زبان دریچه انسان به جهان هستی و هستی جهان است. دفاع از زبان در شکل دفاع از استقلال مراکز آموزش آن، دفاع از آزادی و انسان است.
مشکلات و راهکارها
مشکل اساسی مدرسه های زبان آموزی فارسی روز شنبه با وجود این همه سابقه، تجربه و دستاورد، پراکندگی آن ها است. مدیران مدرسه ها در برنامه ریزی درسی و اداری و شیوه های بودجه یابی تجربه های ارزشمندی دارند. آموزگاران این مدرسه ها با سابقه تدریس فارسی و گذراندن دوره های متعدد بازآموزی تدریس و نیز آشنایی با اهمیت دو و چند زبانه بودن، هر یک تجربه ها و قابلیت ها و مهارت هایی به دست آورده ایم. ما زبان آموز را می شناسیم و ما، از همه مهم تر، عمل آموزش آزادانه را و مستقل از حراست و حفاظت و امتحان ها و گزینش های عقیدتی تجربه می کنیم اما، آن را به سرمایه جمعی تبدیل نکرده ایم. متفرق و پراکنده ایم .
و این زمینه و زمانه ی مناسبی به جمهوری اسلامی می دهد تا به بهانه گسترش زبان و ادبیات فارسی! و با بر پا کردن فدراسیون مدارس فارسی! کنترل این وسیع ترین و حساس ترین عرصه فعالیت آموزش و فرهنگ ایرانی را به دست گیرد و پشت جبهه را امن کند.
برای حفظ دست آوردها و تأمین استقلال مدرسه ها و تداوم فعالیت های آموزش زبان فارسی بر طبق استانداردهای این رشته مدیران مدارس و آموزگاران می توانیم با سامان یابی در تشکل یا تشکل های خود به پراکندگی پایان دهیم؛ تجربه های فردی نزدیک به بیست سال تدریس و زبان آموزی را به آگاهی جمعی تبدیل کنیم،به نیاز در زمینه یوحدت رویه در شیوه ی آموزش و ارزشیابی و تدوین منابع درسی مناسب، پاسخ جمعی دهیم. به استانداردهای آموزش “مهارت های زبانی” در زبان فارسی نزدیک شویم.
با شکل گیری ” انجمن آموزگاران زبان فارسی ـ انگلستان (۱۳)” در آوریل دو هزار و پنج گام های نخست برداشته شده است. ما با ارتباط (۱۴) و گرد آمدن در این تشکل نا وابسته می توانیم برای پاسخ به نیازهای بالا گام های عملی بر داریم.
به راستی اگر نخواهیم زبان فارسی در زیر سلطه ی زبان مسلط زندگی گیاهواری را از سر بگذراند باید با همه ی توانمان بکوشیم. ناگزیریم جمعی کار کنیم. سامان دهی آموزگاران، حمایت همه جانبه ی خانواده ها و گرایش بالای نسل دوم ایرانی و افغان به یادگیری زبان فارسی سرمایه و منبع مالی ارزشمندی است که با تکیه بر آن، گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج از سرزمین این زبان عملی است و نه سینه به تنور چسباندن های جمهوری اسلامی برای زبان فارسی.
انجمن آموزگاران زبان پارسی ـ انگلستان
اکتبر ٢٠٠٧
۱-Mainstream Schools
۲ – Supplementary / Complementary Mother Tongue Schools
۳ – Persian (Farsi ) Language
۴ – Dutch Hindi Gujarati Arabic etc
۵ – GCSE
۶ – GCE ( AS/ A2 )
۷ –
Oxford,
Cambridge and RSA Examinations
۸ – Certificate
۹ – Beginner
۱۰ – Elementary
۱۱ – Intermediate
۱۲ – Advanced / professional
۱۳-Persian Teachers Association (P.T.A )
۱۴- E-mail: ptauk05@gmail.com