روابط ایران و آمریکا و کشورهای اروپایی چنان به سرعت رو به بهبود می رود که آدم وحشت می کند!

درست مثل عاشق و معشوقی که پس از مدتها همدیگر را دیده باشند، پریده اند توی بغل همدیگر و حالا نخند وکی بخند.

به هرکانال تلویزیونی که نگاه می کنی صحبت از بهبود روابط، ملاقات سران، سازندگی مذاکرات، از بین رفتن تحریم ها، آزادی زندانیان سیاسی، از بین بردن سلاح های شیمیایی و و و و…. می شود. اوضاع آنچنان امیدوارکننده شده است که آدم چاره ای ندارد جز اینکه بگوید خدایا خودم را سپردم به خودت!

roohani

راستی راستی چی شده؟ آخر اینجوری که نمی شود …یکمرتبه هم که صحیح نیست … خبرهای خیلی خوش را هم مثل خبرهای خیلی بد، یواش یواش باید به مردم داد. روابط تلخ ما با خارجی ها یکمرتبه آنقدر شیرین شده که مثل خربزه مشهد گلو را می زند ….

سی و پنج سال است آنقدر فریاد زده ایم مرگ بر آمریکا که شده است دعای سرسفره مان. سی و پنج سال است تنفر از آمریکا را چنان در وجودمان نهادینه کرده اند که حتی اگر یک دختر زیبا و خوش اندام امریکایی را  نیمه لخت هم ببینیم، چشم هایمان را می بندیم، رویمان را برمی گردانیم و نماز وحشت می خوانیم… من یکی اگر یک چمدان اسکناس هزار دلاری هم جلوی پایم افتاده باشد ، راهم را کج می کنم و از آنطرف می روم. (بین خودمان بماند، به خاطر اینکه یقین دارم تقلبی است. چون آمریکا هزار دلاری ندارد!)…

اوباما و روحانی تلفنی با هم صحبت کرده اند…سران سپاه و امامان جمعه شروع کرده اند به تایید کارهای روحانی و بهبود روابط ایران و امریکا… آقای روحانی دستور بررسی پرواز مستقیم بین تهران و آمریکا را صادر کرده است.

بروجردی رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفته است گفتگوی تلفنی روسای جمهور ایران و آمریکا نشان دهنده موضع اقتدار کشورمان است.

تغییر ناگهانی جهت باد سیاست، که یکی می گوید اثر تحریم هاست و یکی می گوید از برکت آمدن روحانی است و اینهمه نرمش قهرمانانه چنان گیجم کرد که سرم را گذاشتم روی کیبورد کامپیوتر و به فکر فرو رفتم ….

چشم هایم را که باز کردم دیدم یک جایی هستم خیلی  قشنگ تر از بهشت .. پر از گل های سرخ و سفید و آبی …درخت ها پر از سیب و گیلاس و گلابی…دخترهای نیمه لخت و پری پیکر شربت و شیرینی پخش می کردند … روحانی و اوباما دست های همدیگر را گرفته بودند و غش غش می خندیدند.

احمدی نژاد و نتانیاهو سر یک سفره نشسته بودند و کاهو سکنجبین می خوردند. پوتین سهم ایران از دریای خزر را گذاشته بود توی یک سینی طلایی و آورده بود پس بدهد…فلسطینی ها و اسراییلی ها داشتند با هم گرگم به هوا بازی می کردند…. آقای خاوری یک گونی اسکناسی را که اختلاس کرده بود آورده بود و می گفت بابا یکی بیاد اینها را از من بگیره ….سنگینه لامصب ….

هزاران نفر دور احمدی نژاد را گرفته بودند و می گفتند ترا خدا یک دروغ بگو بخندیم و او می گفت جوک می خواهین براتون بگم، دروغ بلد نیستم!

یک دختر بدحجاب به گشت ارشاد التماس می کرد که من را دستگیرکنید، چند تا دونه از موهام پیداست، ولی آنها می خندیدند و می گفتند برو خوش باش،گذشت اون دوران …همه کشورها داشتند هول هولکی اسلحه هایشان را می ریختند توی سطل زباله. چهل میلیون ایرانی زیر خط فقر آمده بودند بالای خط فقر روی صندلی های لوکس و گرانقیمت نشسته بودند، می خندیدند، دست می زدند و ترانه همه چی آرومه را  زمزمه می کردند…

داشتم گیج گیجی می خوردم و تلوتلوخوران می رفتم که یکی از دوستان سابقم که معلم بود و هشتش گرو نهش، با یک مرسدس ضدگلوله جلوی پایم ترمز کرد و بوق زد که کجا میری برسونمت؟ از صدای بوق ماشین او ازخواب پریدم و دیدم سرم را که گذاشته ام روی دکمه های کامپیوتر، همه دکمه ها را باهم فشار داده ام، کامپیوترم قاطی کرده و فریادش به آسمان رفته!

 

لطمه به فرهنگ عامیانه

 

درست است که خیلی ها ازکنار رفتن آقای احمدی نژاد از قدرت خوشحالند، اما رفتن ایشان لطمه شدیدی به تکامل  فرهنگ عامیانه ما که بعضی ها آن را ادبیات چاله میدانی می نامند نیز خواهد زد.

فرهنگ در هرکشوری بخش های گوناگونی دارد. همچنان که در ورزش رشته های مختلفی داریم، در فرهنگ و زبان نیز انواع و اقسام ادبیات مطرح است.

قبل از رییس جمهور شدن آقای احمدی نژاد چه کسی مردم را خس و خاشاک نامیده بود؟ و چه کسی روشنفکران را بزغاله خوانده بود؟

تا روزی که ایشان فرمودند بگذارید ابرقدرت ها آنقدر قطعنامه صادر کنند که قطعنامه دون شان پاره بشه چه کسی خبر داشت که در دنیا چیزی هم به نام “قطعنامه دون” وجود دارد؟

تا روزی که ایشان فرمودند “آب را باید ریخت آنجا که می سوزد” کسی چه می دانست آنجا کجاست؟!

علاقمندان به فرهنگ و ادبیات آرزو می کنند اقای احمدی نژاد یکباره صحنه را ترک نکنند و مردم را از کلمات گهربارشان محروم نسازند. اگر ایشان حرف نزنند، فولکلور و ادبیات کوچه بازاری ما واقعن لطمه خواهد خورد!

 

آه ای تبعیض های لعنتی …

 

ناصر مکارم شیرازی، از مراجع تقلید قم گفته است که جمهوری اسلامی در حال حاضر شهریه طلاب حوزه‌های علمیه ۹ کشور را پرداخت می‌کند.

وی گفته است که طلاب حوزه‌های کشور‌های هند، پاکستان، عراق، اندونزی، سوریه، لبنان، افغانستان و آذربایجان در حال حاضر از ایران شهریه دریافت می‌کنند.

اینگونه  تبعیض ها دل آدم را به درد می آورد و جیگر آدم را می سوزاند.

آخر مگر در دنیا فقط همین ۹ تا کشور هست که طلبه دارند؟ تکلیف طلبه های سایرکشور ها چه می شود؟ آن مادرمرده ها چه گناهی کرده اند و از کجا بیاورند و بخورند؟

baking-bread

ما که ادعای برابری و برادری و از این جور چیزها داریم چرا نباید به فکر سایر طلبه های دنیا باشیم؟ ما که خدا را شکر وضع خودمان آنقدرخوب است که می توانیم نان سنگک دانه ای هفت صدتومان و هزارتومان را بخریم و بخوریم چرا نباید به طلبه های سایرکشورها کمک کنیم؟

پیرزنی را که در عکس می بینید به خبرنگار ما گفت خدا را خوش می آید که ما اینطور در ناز و نعمت زندگی کنیم و هر روز نان تازه بپزیم و بخوریم بعد طلبه های آنور دنیا بدون شهریه ایران زندگی کنند. او می گفت خیرات کنین بابا، خیرات کنین، ثواب داره!

 

اینقدرش پیدا بود!

 

کاراته زنان ایران به دلیل “تذکر ” این زن در مورد رعایت حجاب، نشان طلا را از دست داد.  اصل خبر را اینجا بخوانید که مجبور نباشم بنویسم جریان چی بوده.

چرا اخم هایتان رفت توی هم؟ حوصله خواندن اصل خبر را ندارید؟ بسیارخوب، عرض می کنم که موضوع ورزش نبوده و حجاب بوده . خانم مرضیه اکبرآبادی، معاون ورزش بانوان وزارت ورزش به ورزشکاران دستور داده که: اینقدر از گردن تان پیداست و کار دست ورزشکارهای مرد می دهد. فوراً گردن تان را بپوشانید.

 باورتون نمیشه، اینقدر از گردن شان پیدا بود. می دونید مردها چقدر به این چیزها حساسیت دارند؟

باورتون نمیشه، اینقدر از گردن شان پیدا بود. می دونید مردها چقدر به این چیزها حساسیت دارند؟

 

دخترها هم گردن شان را می پوشانند و با وجود لباس نامناسبی که داشتند، برنده می شوند.

مسابقات در اندونزی برگزار می شد و دخترهای مصری بعد از باخت گفتند چه کنیم چه نکنیم؟ یکمرتبه به عقل شان رسید که دختران ایرانی گردن شان را پوشانده اند و حتمن به همین دلیل برنده شده اند!

رفتند شکایت کردند که این لباس با لباس مورد تایید فدراسیون فرق دارد و این بار فدراسیون یقه ورزشکاران ایرانی را گرفت که این چه لباسیه و آنها را بازنده اعلام کرد .

یک ضرب المثل داریم که می گوید: مادر می زند که چرا کم خوردی و زن بابا می زند که چرا زیاد خوردی!

kata

آدم برنده بشه بعد بهش بگن باختی. گریه نداره؟

به قول مش قاسم: ما خودمان یک همشهری داشتیم که به خاطر آنکه موقع خواستگاری گوشش را بیرون گذاشته بود که بشنود برای کی دارن عقدش می کنند، ازدواجش بهم خورد چون داماد گفته بود دختری که هنوز زن من نشده یکی از گوش هایش پیداست لابد وقتی ازدواج کرد می خواهد هر دو تا گوشش را بیرون بگذارد و آبروی مرا ببرد…؟!

 

 

 

مشکل دوتا شد

 

تا به حال یک سئوال بی جواب در جهان داشتیم و آن اینکه اول مرغ به وجود آمده یا تخم مرغ؟

بعد از تماس تلفنی روحانی و اوباما، جنجالی شده است که بیا و ببین. اوباما میگه روحانی تلفن کرد، روحانی میگه اوباما. به نظر من تنها راه حل اینه که شیر یا خط بندازند، هرکی برنده شد قبول کنه اون یکی تلفن کرده!

 

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.