مراسم رونمایی از رمان «عروس نیل» محمد بهارلو روز یکشنبه، ۱۲ آبان‌ماه، در خانه‌ی هنرمندان ایران برگزار شد.

شهروند ۱۲۰۲ ـ پنجشنبه ۶ نوامبر ۲۰۰۸


 

مراسم رونمایی از رمان «عروس نیل» محمد بهارلو روز یکشنبه، ۱۲ آبان‌ماه، در خانه‌ی هنرمندان ایران برگزار شد.

در این مراسم، جواد مجابی با اشاره به بازار نشر در دنیا، گفت: اقتصاد یا بازار نشر در همه‌جای دنیا سه ضلع و در برخی از کشورها، چهار ضلع دارد. نویسنده و پدیدآورنده‌ی متن، ضلع نخست و ناشر و سیستم پخش و بازار کتاب ضلع دوم و خواننده ضلع سوم است. ضلع چهارم به صورت نظارت و سانسور عمل می‌کند که باعث اختلال در رابطه‌ی میانِ مؤلف و مخاطب می‌شود.

این شاعر و منتقد ادبی با بیان این‌که تعبیری که از سانسور دارم، صرفاً به اداره‌ی ممیزی محدود نمی‌شود، گفت: سانسور درواقع به صورت‌های سانسور اقتصادی، سیاسی، ایدئولوژیک، فرهنگی و افکار عمومی‌ خود را نشان می‌دهد.

 

محمد بهارلو و جلد کتاب عروس نیل

 

او شکل دیگر سانسور را خودسانسوری دانست و یادآور شد: خودسانسوری در کلیت فرهنگ حاکم بر جامعه، خود را بر شخص نویسنده و آفرینش‌گر تحمیل می‌کند و وی را به کج‌راهه و بن‌بست می‌کشاند.

در ادامه‌ی این مراسم، محمدعلی سپانلو در سخنانی گفت: من در تجلیل از رفیق‌مان بهارلو در این‌جا شرکت کرده‌ام؛ به خاطر لذتی که از خواندن چند داستان او برده‌ام و این را نوعی حق‌شناسی برای خود می‌دانم.

این شاعر ادامه داد: بهارلو به من پیشنهاد کرد در این‌ جلسه درباره‌ی مکتب خوزستان، که آن را در مقاله‌ای پیش کشیده بودم، صحبت کنم. خوشحالم از این‌که شخصی را در این‌جا می‌بینم که باعث شد اصطلاح مکتب خوزستان بر مبنایِ نخستین کار او وضع شود. منظورم ناصر تقوایی است که مجموعه‌ی داستان او یعنی «تابستان همان سال»، در اواخر دهه‌ی ۴۰ منتشر شد و در حافظه‌ی ادبیات داستانی ایران محفوظ ماند.

او در ادامه گفت: آن‌چه من از آن به مکتب خوزستان تعبیر می‌کنم، بر یک تعارض یا تضاد چشم‌گیر مبتنی است. منظورم صنعت مدرن – صنعت نفت – در کنار حصیرآباد است. از یک طرف، تأسیسات مدرن نفت را داریم و از طرف دیگر، زندگی زاغه‌نشین‌ها را. این تناقض برای نویسندگانِ خطه‌ی خوزستان بهترین عرصه‌ را ایجاد کرد تا با نگاه به سبک معروف به آمریکایی، داستان‌هایی بنویسند که این تعارض را به صورت عینی و نه ذهنی بیان کنند. این تعارض امکان می‌دهد که هم بدویت را ببینیم و هم زندگی به شیوه‌ی مدرنِ را. سبک خوزستان برون‌گرا و رئالیست و مبتنی بر عینیات است و سعی می‌کند تا خفایای روح انسانی را با توصیف عینی نشان بدهد؛ بی‌آن که وارد حوزه‌ی روان‌شناسی شود.

این شاعر و مترجم تصریح کرد: اگر ناصر تقوایی داستانش را با فیلم «باد جن» همراه کند و بخواهد ادبیات جدیدی بسازد، ادبیات بهارلو می‌شود. بهارلو آن چیزی را که خرافات بومی‌ یا باورهای قدیمی ‌است، به طریقی که واقع‌نما باشد و نه روان‌شناختی، بیان می‌کند؛ یعنی به طریقِ داستانی.

ناصر تقوایی هم در این مراسم گفت: من با مشورت بهارلو در این‌جا می‌خواهم در باره‌ی ادبیات جنوب، یا آن‌چه سپانلو مکتب خوزستان نامید، سخن بگویم. ادبیات جنوب یا مکتب خوزستان را از نظر فرهنگی و زبانی نباید با فرهنگ قومی‌ یکی گرفت. نویسندگان جنوبی با توجه به تأسیسات نفتی و حضور انگلیسی‌ها در آن خطه بسیار تحت‌تأثیر ادبیات انگلیسی‌زبان بوده‌اند. در حقیقت، ادبیات جنوب ارتباط مستقیمی با تأسیسات صنعت نفت و فرهنگ حاصل از آن ‌دارد.

این فیلم‌ساز قوی‌ترین نوع زبان را گفت‌و‌گو دانست و افزود: آدم‌ها وقتی حرف می‌زنند، چه بر اساسِ گرامر زبان باشد و چه خارج از آن، در واقع دارند نیات درونی خود را با زبان بیان می‌کنند. به همین دلیل، نثر کتابتی ما بهتر است بر اساسِ زبانِ محاوره یا گفت‌و‌گو باشد تا بتواند واقعیت زبان را بیان کند. شسته‌رفته‌ترین زبان، همان گفت‌و‌گوست که آدم‌ها با آن سخن می‌گویند.

همچنین محمد بهارلو در این مراسم گفت: خلاقیت ادبی قبل از هر چیز در کلمات منعکس می‌شود، البته منظور، نثر زیبا یا به اصطلاح نثر ادبی و شاعرانه نیست؛ بلکه منظور، مقدورات نوشتن و زبان است. منظور، مناسبت کلمات و روابط متقابل و درونی آن‌هاست. میانِ نویسنده و واقعیت، پرده‌ی حریری از کلمات وجود دارد. کار نویسنده، کشف جوهر اسرا‌رآمیزِ درونِ کلمات است. این کشف وقتی پیش می‌آید که کلمات کنار یکدیگر، به صورت نوعی هم‌نشینی یا تقابل، قرار گیرند.

او افزود: خلاقیت بر پایه‌ی تخیل شکل می‌گیرد و تخیل نمادی از استقلال و تحرک و چابکی ذهن است. طبقِ رسم زمانه و نظریه‌های باب روز داستان نوشتن، نشانه‌ی ذکاوت و قریحه نیست؛ نویسنده‌ای که بر اساس نظریه می‌نویسد، کارش به تعصب و جزمیت ادبی می‌کشد. نوشتن بر اساسِ نظریه، چیزی بیش از نوشتن فرمایشی یا تقلیدی نیست. هر نظریه‌ای، مثلِ هر شگرد یا فوت ‌و ‌فن ادبی، فقط یک‌بار کاربرد دارد و وقتی به کار رفت، دیگر قابلِ تقلید نیست. ما باید نظریه‌ها و فوت‌وفن‌های ادبی را بیاموزیم؛ اما نه برای این‌که آن‌ها را به کار ببریم، بلکه دقیقاً برای این‌که از کاربرد آن‌ها پرهیز کنیم.

این نویسنده عمر نظریه‌ها را کوتاه و به انداز‌ه‌ی عمر مصرف‌شان دانست و یادآور شد: نظریه‌ها یک‌بار مصرف‌اند.

در این نشست، محمود دولت‌آبادی، حافظ موسوی، سیدعلی صالحی، اسدالله امرایی، محمد جواهرکلام، رضی هیرمندی و جمعی دیگر از اهالی قلم حضور داشتند.