گاهی می خواهم برای مردم ورزش دوست از حرکات نوین و امیدساز ورزش و فوتبال ایران بنویسم تا بویژه برای نسل جوان ما خوشایند و نویدبخش باشد  …


شماره ۱۲۰۷ ـ پنجشنبه ۱۱ دسامبر  ۲۰۰۸


 

عملی اگر کاشتید عادتی درو خواهید کرد

عادتی اگر کاشتید اخلاقی درو خواهید کرد

اخلاقی اگر کاشتید، سرنوشتی درو خواهید کرد


 

گاهی می خواهم برای مردم ورزش دوست از حرکات نوین و امیدساز ورزش و فوتبال ایران بنویسم تا بویژه برای نسل جوان ما خوشایند و نویدبخش باشد چون هستند دلدادگانی که همچنان الگوهای خود را در فوتبال ایران زمین جستجو می کنند، اما به راستی گاه در می مانم از که، از چه؛ کدام اقدام شایسته و هدفمند و همگام با استانداردها بنویسم و گاه زمانی دچار کم سوژه گی می شوم.

امروزه پر واضح است که پدیده ورزش به عنوان یک رکن اصلی در جوامع بشری هر روز نقش وسیع تری در مسایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی به خود می گیرد و این امور تاثیرات مقابل در جهان گسترده دارند، توسعه ورزش نیاز مبرم به شناخت اجزاء تشکیل دهنده و مجموعه های سازنده آن دارد.

و اما از قصه های پرغصه فوتبال  ایران زمین حکایت خداداد عزیزی سرمربی و قائم مقام پیام خراسان بازیکن اسبق تیم ملی فوتبالیست برتر آسیا در سال ۱۳۷۵ و . . . که در ورزشگاه ثامن مشهد در پی درگیری فیزیکی با قاسم محمدی خبرنگار شیرازی در ورزش پر حاشیه ایران دگربار خبرساز  شد!

خداداد عزیزی بازیکن ریزنقش پیشین فوتبال ایران که گاه و بیگاه خبرساز بوده است. زبان تلخ، ناسازگاری و تسلیم ناپذیری بخشی از وجود این روستازاده است و با فضیلت سکوت مشکلاتی دارد. او یک برونگرای بالفطره است که دیوانه می شود اگر تخلیه نشود. مشکل عزیزی، جزیی از معضلات رفتاری و تربیتی جامعه ورزش ایران می باشد که هیچگاه بدان برخورد علمی و ریشه ای نشده است کم نبودند و نیستند فخرآفرینانی که روزگاری در رشته های ورزشی گوناگون در تیم های ملی نامدار بودند و هستند، اما همچنان ناهنجاریهایی را با خود یدک می کشند که گاه ریشه در دوران شکل گیری و کودکی دارد.

خداداد عزیزی

ناهنجاریها، کاستی ها و ناهمگونی های ورزش ایران چنان پدیده پنهانی نیست که آدمی ناگزیر باشد با فانوس در ظلمت شبانه به جست و جوی نشانه های آن همت گمارد هر کجای این فوتبال چهل تکه را که بکاوی شاهد نشانه های تنش و ناهنجاریها است.

و اما مقوله فرهنگ که بدون تعریف خاص و درک کارآمد مورد استفاده قرار می گیرد چیست؟

فرهنگ "زادگاه" روحی و معنوی امروز ماست.

فرهنگ روح زمانه ماست و روح زمانه همانا باورهای ما که با آن زندگی می کنیم؛ همان چیزهایی است که آگاهانه و ناآگاهانه از گذشتگان به ارث برده ایم به اضافه آنچه ما به آن افزوده و در حال افزودنیم.

بیاییم واقعیت را دریابیم به بالیدن بیمارگونه به آن فرهنگی که حکایتش در یک یا دو ردیف کتابخانه محدود می شود خاتمه دهیم و ایمان بیاوریم به واقعیت تلخ که در ستیز با فرهنگ بیمار وادی ورزش تبدیل شده ایم به نظاره گران خاموش رویش کنترل نشده علف های هرز در باغ فرهنگی ملخ زاده!

هر چند باشگاهها همواره لقب فرهنگی ورزشی را با خود یدک می کشند اما توفان پرتداوم نمایانگر حکایتی است پوچ و فقط در غالب شعار! و هر روز حوادث تاسف بار به وقوع می پیوندد.

حکایتها و داستانهای ورزشی و آسیب های فرهنگ ورزش و فوتبال ایران به مثابه فردی می ماند که هم مبتلا به سرطان است و هم سرماخورده است. هم از کم سویی دیدگان در رنج است، قوه شنوایی اش کاهش یافته و چند مرض و درد پنهان و آشکار دیگر . . . در این راستا گاه به اصطلاح پزشکان این فرهنگ بیمار هر یک با نسخه و تجویزی جداگانه و متفاوت در بین آنها فیلسوفانی که راه نجات این بیمار را در خودکشی او می بیند. غافل از این موضوع که مرگ پایان درد است (اشاره به مسئولان فوتبال ایران که گفته اند خداداد عزیزی باید از صحنه ورزش حذف شود!)

درمان آن نیست و موضوع بر سر درمان درد است و نه پایان خشن و دردآور آن!

برای نقد و آسیب شناسی فرهنگی، جسارت به تنهایی کافی نیست، به آگاهی و دانش نیز نیاز مبرم می باشد.

و اما در مورد خداداد عزیزی این چشم بادامی عصیانگر همانطور که پیشتر گفته ام مشکل این مرد خاورانی به فرهنگ رفتاری و . . . درون جامعه باز می گردد و نمی توان آن را فقط معضل شخصی نامید و با حذف از صحنه ورزش فوتبال بیمار و سیاستهای نادرست شفا نخواهد یافت. لازم به ذکر است که گاه نیز یاغی ها از تسلیم شدگان در ذهن مردم ماندگارترند.

شناسنامه المثنی خداداد عزیزی

تولد: اول تیرماه ۱۳۵۰

زادگاه: روستای چشمه ایلخی از توابع شهرستان فریمان ـ استان خراسان

اعضای خانواده: چهار برادر و یک خواهر تنی و سه برادر ناتنی

شغل پدر: کشاورز

تولیدات: گندم، چغندر، سیب زمینی و نخود و گوجه

کوچ به مشهد سال ۱۳۵۴

اولین کار: کمک به پدر در برداشت گندم و کار گچ بری به همراه برادران در تابستان

وضعیت اقتصادی پدر: خرده مالک

چرخه مالی در هنگام انتقال از روستانشینی به شهرنشینی، فروش گوسفندان و نگهداری زمینهای کشاورزی

اولین محله در مشهد: کوی رضائیه نزدیک حرم

دیگر اعضای خانواده در مشهد: دو پسرعموی یتیم

مرگ اعضای خانواده: ۴ برادر و یک خواهر، دو نفر در اثر سیاه سرفه و سرخک و یک نفر در اثر دمل چرکین.

مکان مرگ: هر ۵ برادر و خواهر هنگام انتقال از روستا توسط الاغ در نیمه راه فوت می کنند.

محل تحصیل: دبستان جامی، مدرسه راهنمایی مهدی حسین زاده، در محله رضائیه و دبیرستان اشتری آقابزرگ در محله کانون

کیفیت تحصیل: شاگرد درس خوان در دوره دبستان و راهنمایی

رشته تحصیلی دبیرستان: علوم تجربی

ترک تحصیل: سال سوم دبیرستان

دلیل ترک تحصیل: پرداختن به فوتبال

آغاز فوتبال: سوم دبستان (۱۰ سالگی)

دیگر فوتبالیستهای خانواده برادرش رضا (۲ سال بزرگتر از خداداد)

عامل اصلی انتخاب اسم خداداد: پدربزرگ

اولین تیم محلی: تیم شهدای کوی رضائیه در مشهد

مکان بازی: زمینهای خاکی

اولین مسابقات رسمی: حضور با تیم محلی وحید شهرداری متشکل از بچه محل ها در لیگ دسته سوم مشهد

اولین دعوت رسمی: دعوت به تیم منتخب جوانان خراسان (۱۳۶۶ خورشیدی)