علی جم
درصفحه ۴۴ شماره ۱۲۸۵ مورخ ۱۰جون۲۰۱۰ وزین مجله هفتگی شهروند ، مقاله ای تحت عنوان”دستوربه قتل واعدام توسط آقای احمد جنتی با استناد به آیات قران!” به قلم کنجکاوانۀ آقای پیروزصادقی درج گردیده و سئوالات زیر را به شرح آتی از مراکز ایرانی اسلامی فعال درکانادا معمول داشته اند که”آیا با استناد به این سه آیه از سوره احزاب (آیه های ۶۰ تا ۶۲)، می توان مخالفان با حکومت اسلامی را به سختی کشت و به قتل رسانید (اقتلوا تقتیلا)؟” و بالاخره” آیا با استناد به آیات سوره احزاب از قرآن، می توان حکم قتل وکشتن جوانان معترض به اوضاع ایران داد؟ آیا شأن نزول سورۀ احزاب می تواند مصداق حال و وضعیت این اعدام شدگان و مقتولان باشد؟ آیا از دید اسلام شباهت و نکات مشترکی بین این سه گروه که در سوره احزاب به آنها اشاره شده و جوانان معترض و مقتول در ایران وجود دارد؟ … حداقل مشخصات دقیق تری از این افراد منافق و مریض حال و شایعه پرداز بدهند تا آنها به خوبی قابل تشخیص باشند.” که اینجانب تنها به عنوان یک فرد مسلمان ایرانی ( با یأس از صدور پاسخ مناسبی از ناحیۀ مراکز محترم اسلامی درکانادا) به این سئوال کلیدی که کل بدنۀ اسلام را زیر سئوال برده، پاسخ آقای صادقی را (هرچند با سرمایۀ علمی بسیار اندک و بناچار) به شرح زیر عرض می کنم باشد که مورد توجه و دقت و امعان نظر ایشان و خوانندگان محترم شهروند قرارگیرد.
اولاً ـ در جای جای قرآن کریم، قتل و کشتار بناحق چه بین افراد و چه بین دولتها مطلقا ممنوع و وعدۀ مجازات شدید داده شده که به عنوان نمونه “… اموال یکدیگر را به بطالت نخورید و یکدیگر را نکشید و اگرکسی از روی ظلم و عدوان چنین کند طولی نکشد که وارد آتش دوزخ گردد … هر کس دیگری را من غیر حق بکشد مانند این است که همه مردم را کشته و اگر کسی فردی را احیاء کند مانند این است که همۀ مردم را احیاء کرده است …کسی که مؤمنی را عمداً بکشد مجازات او جهنم است که در او مخلد خواهد بود … و هرگاه دو ملت مسلمان با یکدیگر به جنگ و جدال برخیزند دیگر امت های اسلامی قطعاً مکلفند که بین آنان اصلاح دهند و اگر یکی پیشنهاد صلح را پذیرفت و دیگری نپذیرفت بر ملل دیگر مسلمانان است که با طرف سرکش بستیزند تا تسلیم به صلح گردد و سپس بین آنان به عدالت رفتار کنند… و خیلی دیگر از آیات در ذّم و نهی ارتکاب قتل که آوردن همۀ آنها در این مختصر غیرممکن است و لذا قهراً جان و حیات همگان محترم و غیرقابل تعرض است و خداوند که تنها ولی مطلق بالذات بندگان خود است مخلوق خود را رها نکرده و به خواست دیگران وا نگذاشته است.
ثانیا ـ از نظر اسلام سه گونه دولت وجود دارد: ۱ـ حکومت انتصابی که با توسل به زور و کودتا چیره بر مردم میشود که آن حکومت غاصبانه است و اطاعت از آن نه تنها واجب نیست که مقابله با آن نیز یک تکلیف شرعی است. ۲ـ حکومت منتخب مستقیم مردم که اطاعت از آن (مادام که خلف وعده نکرده و در مسیرحفظ و صیانت منافع و جان و مال مردمی است) واجب است. ۳ـ حکومت انتصابی یعنی انتصاب ازطرف خدا وسیلۀ پیامبر(ص) همچون قضیه غدیرخم که امروز عملاً منتفی است چرا که نه پیامبرحضور فیزیکی دارد و نه معصوم حاضر در صحنه زندگی جوامع بشری.
ثالثاً ـ اطاعت از آیات و فرامین واقعی قرآنی بدون هیچ دخل و تصرف سلیقه ای در آن برای هر مسلمانی بی چون وچرا (همچون یک یهودی از تورات و یک مسیحی از انجیل) واجب است چرا که اعتقاد بر این است که او از جانب پروردگار است خواه در معنی اجر باشد و یا در معنی مجازات. خواه به نفع ما باشد و یا به ضرر ما .
و امّا در ارتباط مستقیم با سئوال جناب صادقی، همانطوری که همه می دانیم، هرچیزی برای خود در جهت تمیز و تفکیک از سایر موجودات، تعریفی دارد و متّصف به صفات خاص خود است و ظرف و قالب و الگوی مخصوص خود و افراد از جنس خود را دارد که بدان تعریف و صفات و مشخصات و قالب و الگو و ملاکها و وجه تمایزها، از دیگر موجودات تفکیک و تمیز و شناخته می شود که برهمین اساس و قاعده و قانون، منافقان (دورویان، ریاکاران و دل بیماران و شایعه سازان) هم که موضوع سخن است با تعاریف و مشخصه خود از دیگر افراد و اشخاص متمایز می گردند که با دو تعریف که در زیر آورده می شود مطلب روشنتر می گردد.
اول ـ تعریف نظری ـ هر فردی از افراد، علی الاصول، با سه گروه از افراد و اشخاص روبرو است: ۱ـ دوستان خود که ظاهر و باطن آنان یکی است و آنچه در دل و قلب و باطن خود دارند همان را نیز در برون و ظاهر خود دارند و جز راستی و نیکی از آنها انتظار دیگری نمی رود.
۲ـ افرادی که دشمنند و در عین حال شمشیر هم از رو بسته و دشمنی خود را به علن اعلام می کنند و حتی تا پای جان به مبارزه حق با ناحق برمی خیزند که این دسته وگروه نیز آنچه در دل و هدف دارند همان را به علن بیان میکنند و ظاهر و باطن آنها نیز یکی ست و در نتیجه طرف مقابل هم با شناخت فرد و یا افراد رودرروی خود، خود را مجهز به دفاع از خویشتن میکند و آنچنان خطرناک نیستند که دسته سوم آتی هستند.
۳ـ افراد دورو و یا گروهی که زبان و برون آنان با قلب و درون آنان دو تا است یعنی آنچه را که بر زبان گویند غیرآنست که در نهان دارند، به ظاهر اظهار دوستی و ارادت می کنند و دست می بوسند و به باطن و در غیاب، عملاً تبلیغ سوء و دشمنی در حق او می کنند که این دسته وگروه از مردمان، مصداق کامل (منافق) و موضوع آیه های مورد اشاره در مقاله و بیان آقای جنتی است و نه دیگر افراد و اشخاص که اشتمال آن به سایر افراد و گروه، ناروا و (وضع شیئی در غیرما وضع له) خواهد بود زیرا که در آنصورت احدی زنده نخواهد ماند چرا که هرکس را میتوان بدان(انگ) کشت(فتأمّل).
دوم ـ تعریف علمی از منابع اسلامی که مصداق تام و تمام منافق و ممّیز بین منافق و غیرمنافق و مشمول واقعی آیات سه گانه احزاب و آیات موجود در سوره منافقون و غیره است .
“ثلاث، من کّن فیه،کان منافقاً، وان صام و زعم انّـه مسلم.من، اذائتمن خان، واذا حدّث کذب و ادا وعد خلف” یعنی سه خصلت است که هرکه دارای آن سه خصلت و صفت باشد ولو روزه بگیرد و نماز بخواند وگمان رود که او مسلمان است، او منافق است.کسی که اولاً ـ خیانت به امانت کند (اعم ازمادی) همچون طلا و جواهرات و..که نزد او به امانت گذارده شده است(و اعم از معنویات) همچون عرض و ناموس و جان و امور سرپرستی و مدیریت و ولایت که به دست و اختیار او به امانت سپرده شده است.
دوماًـ گفتار او به دروغ باشد و صبح تا شام کارش دروغ پراکنی در جهت فریب مردم باشد.
سوماً ـ خلف وعده کند (قول و وعده ای بدهد و سپس با وجود استطاعت در ایفای به عهد به وعدۀ خودعمل نکند.) حال که منافق از غیرمنافق مشخص و ممّیزگردید اینک میگوئیم که آری، افرادی که واجد سه خصلت مذکوره در منابع اسلامی بشرح فوق باشد الحق مشمول این سه آیه و نیز آیات سوره منافقون و بالاخره آیات قرآنی ۵۸ انفال (خدا خیانتکاران را دوست ندارد)، ۵۴ مریم(خدا دروغگویان را دوست ندارد)، ۱۴۲نساء (به راستی منافقین با خدا نیرنگ و بازی می کنند) و بالاخره انّا المنافقین فی الدرک الاسفل.
خداوند همۀ ما را به راه روشن هدایت و به حقایق امورآشنا گرداند.
پاینده ایران
تورنتو ۲۲ جون۲۰۱۰