مصاحبه با باقر مؤذن در مورد سفرش به چین
باقر مؤذن احساس جوانان چینی که مسحور صدای گیتارش شدهاند و خود بیش از هر چیز به دنبال استادانی هستند که خم و چم گیتار را یادشان بدهد به خوبی درک میکند. او میگوید:”در این سن که بودم خودم هم در به در دنبال استاد بودم و در این سن هم دنبال شاگردانی مثل زمان شاگردی خودم هستم.”
این استاد بزرگ گیتار از سال ۱۹۶۵ صحبت میکند. وقتی که جوانی در اهواز بود و برای شنیدن بهترینهای موسیقی کلاسیک گاهی به تهران میرفت. او برایمان تعریف میکند که چطور اجرای آنتونیو کادت در تالار رودکی در آن سالها را به یاد میآورد.
باقر مؤذن از بزرگان مسلم موسیقی کلاسیک در ایران است. در واقع او را میتوان اولین معلم گیتار کلاسیک در ایران دانست، اما شروع تدریسش همزمان با ظهور جمهوری اسلامی بود و در نتیجه طولی نکشید که ایران را به مقصد آلمان و سپس کانادا ترک کرد و پس از چند ماه اقامت در مونترال، اکنون ۲۳ سال است که در تورنتوی خودمان زندگی میکند. سالهای دوری از ایران، باعث نشده توجهی به موسیقی کلاسیک نزد ایرانیها نداشته باشد و اتفاقا فهرست بسیاری از گیتارنوازان ایرانی که این طرف آب به جایی رسیدهاند جزو شاگردان او هستند. از مانلی جمالِ تورنتویی خودمان بگیرید تا بابک فلسفی.
آقای مؤذن هفته گذشته در چین به سر میبرد تا در دو شهر کنسرت و کلاسهای نمایشی (Master Class که در آن استاد مقابل تماشاچیان به یک نفر درس میدهد) داشته باشد. اول در جشنواره موسیقی مدرن پکن، گیتار زد و سپس در کنسرواتوآر سیچوآن در شهر چنگدو.
جشنواره مذکور در پکن بزرگترین جشنواره موسیقی راک در کل چین است و ۱۳ سال است برگزار میشود. در این جشنواره انواع هنرمندان از سراسر جهان حضور دارند و البته امسال تنها گیتارنواز حاضر، باقر مؤذن بوده است.
این روزها با بسیاری از هنرمندان موسیقی کلاسیک که صحبت میکنی دم از زوال اقبال موسیقی کلاسیک میزنند، اما باقر مؤذن گوشش به این حرفها بدهکار نیست. او میگوید:”به نظر من اقبال موسیقی کلاسیک اصلا کمتر نشده است. مثلا ببینید که چطور مردم در سینماها صف میکشند تا اجرای مستقیم اپرا در متروپولیتنِ نیویورک را در همه دنیا ببینند. دنیا هیچوقت اینقدر تماشاگر اپرا نداشته است!”
تعریفاتی که او از چین میکند بخصوص خبر از هر چیزی میدهد مگر زوال اقبال. او برایمان میگوید که جوانان و دانشجویان چینی موسیقی کلاسیک را بسیار جدی میگیرند و تعریف میکند که چطور کنسرتش در پکن ۳۰۰ نفر و کنسرتش در چنگدو ۸۰۰ نفر را به سالن کشانده. آقای مؤذن میگوید:”نوازندگان چینی کار را خیلی جدی میگرفتند. میگفتند روزی ۸ تا ۱۸ ساعت تمرین میکنند. خود میدیدم که اگر گیتار کلاسیک میزدند در خانه هم کلاسیک گوش میکنند و در ماشین هم که میرفتیم نوار کلاسیک گذاشته بودند. این چیزی است که کمتر در آمریکای شمالی میبینیم.”
چینیها “با پشتکار، دنیا را خواهند گرفت“
به نظر میرسد همانقدر که مؤذن چینیها را مسحور کرده است خودش هم مسحور چین و پیشرفتهای این کشور شده است. او البته انتقادهای خودش را هم دارد. مثلا میگوید “آنها هم مثل ژاپنیها زیادی تقلید میکنند” و حتی میگوید متوجه گرایشهای خاصی در اشتباهاتشان هنگام نواختن شده است:”شصت را زیادی روی سیم پنج میگذارند.” اما در کل به نظر میآید این استاد کارکشته گیتار مجذوب علاقه بسیار چینیها به کار او و موسیقی کلاسیک شده است.
آقای مؤذن میگوید:”خیلیها ۲ ساعت پرواز کرده بودند تا بیایند و کار ما را بشنوند. آیا چنین کاری را در کانادا میکنند؟ یا مثلا ساختمانی که برای کنسرواتوآر ساخته بودند در کانادا پیدا نمیشود و چنین بودجهای را اینجا نمیدهند.” نکته دیگری که مؤذن در برخورد چین به موسیقی کلاسیک میپسندد این است که”چینیها جهانی کار میکنند.” او میگوید:”زمان ما موسیقی کلاسیک فقط به یک شکل محدود غربی اجرا میشد، اما در اینجا مثلا جوانی ایرانی به نام رضا والی را دیدم که از پیتزبورگِ آمریکا آمده بود و کارهایش با رنگ و بوی ایرانی را در پکن اجرا کرد.” مؤذن چنان از این ویژگیها به وجد آمده که میگوید چینیها “با این پشتکارشان، دنیا را خواهند گرفت.”
مؤذن مرتباً از تفاوت نگاه به هنر در این کشور میگوید و آنرا با آمریکای شمالی مقایسه میکند:”در آمریکای شمالی هنر، کسب و کار است و این همه چیز را خراب میکند” اما تعریف میکند که چطور خودش دوست دارد قبل از رابطه معلم و شاگردی “رابطه دوستی” با شاگردانش داشته باشد و اینکه چطور اطلاعات خود را به طور رایگان در اختیار بسیاری از دانشجویان موسیقی در چین گذاشته و قرار شده اینترنتی با او در تماس باشند. مؤذن میگوید:”این وفاداریها و صمیمیت و رفاقت را همه شیوه تولیدی میسازد و در چین این را به عینه دیدم.”
شاید دفعه دیگر که به چین رفت علاوه بر گیتار کلاسیک، تانگوی آرژانتینی که از دیگر استعدادهایش هست، هم درس بدهد. “جهانی”بودنی که مؤذن از آن صحبتش را میکند بهتر از این قابل نمایش دادن نیست: استادی ایرانی و مقیم کانادا، رقصی آرژانتینی را در چین آموزش میدهد!
A piture is better than thousand words.
Listening to Bagher guitar playing worth than thousands words discribing his music.
i am really proud of you my dear master.