نشانه های زوال انسانیت در سرزمین گوته و نیچه
از نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت به خانه بازگشته ام. بیش از ۷ هزار ناشر و ۱۹۰ نویسنده و شاعر از ۱۰۰ کشور جهان در روزهای ۱۹ تا ۲۳ اکتبر در این نمایشگاه گرد آمده بودند تا در حوزه های فرهنگ، هنر و علوم با یکدیگر تبادل نظر کنند.
در نمایشگاه امسال، جایزه صلح اتحادیه ناشران آلمان به خانم “کارولینا امکه” روزنامه نگار و نویسنده آلمانی اعطا شد. او با نوشتن کتاب “علیه نفرت” تمام قد در برابر بیگانه ستیزان و پراکندگان نفرت در آلمان ایستاده است.
در روز دوم نمایشگاه، از جمله شاهد مصاحبه جالب کارولینا امکه با شبکه اول تلویزیون آلمان هم بوده ام. از این مصاحبه یک جمله در حافظه ام حک شده است. جمله ای که نگرانی های همه روزه مرا، از روندی که جامعه آلمان در مسیر بیگانه ستیزی می پیماید، به خوبی بازمی تابد. او می گوید: “بیگانه ستیزی و نژادپرستی در آلمان تازگی ندارد. ما در دهه نود هم در شهرهای مختلف شاهد حمله به خارجی ها و سوزاندن خانه های آن ها بودیم، اما تفاوت امروز با آن زمان در یک چیز است: در آن زمان اعتراضات گسترده ای به این تهاجم ها می شد، اما امروز سکوت شرم آوری جاری است و هیچکس به این رسوائی ها اعتراض نمی کند”.
سال گذشته جایزه صلح اتحادیه ناشران آلمان به نوید کرمانی نویسنده و اسلام شناس ایرانی تبار آلمانی اعطا شد. او در محافل سیاسی آلمان صاحب نفوذ زیادی شده، زیرا همان تصویری را از اسلام ارائه می دهد که آن ها در جست و جوی آن هستند. کرمانی در آلمان به نماد دفاع از اسلامی تبدیل شده است که می گوید هیچ نسبتی با رفتارهای خشونت آمیز اسلامگرایان افراطی نظیر طالبان و القاعده و داعش ندارد، بلکه دین صلح و تفاهم و مهر است.
دلیل مخالفت بسیاری از نخبگان ایرانی با نوید کرمانی آن است که تعریف او از اسلام، هرچند خواست محافل آلمانی را تامین می کند، اما کامل نیست، زیرا هرکس تفاوت آیه های مکی و مدنی قرآن را شناخته باشد می داند که آیه های قرآن تا زمانی که پیامبر اسلام در مکه بود و برای ترویج دین خود راه تقیه با رهبران قدرتمند قبایل را طی می کرد، “رحمانی” بودند، اما پس از مهاجرت به مدینه و قدرت یافتن او، بسیاری از این آیات تبلیغ خشونت می کردند. مثل “رحماء بینکم و اشقیاء علی الکفار” (میان خود مهربان و با کافران بی رحم باشید) یا “قاتلوهم فی سبیل الله” (آن ها را در راه خدا بکشید).
بحث من در اینجا بر سر نوید کرمانی نیست، بلکه می خواهم نشان بدهم که در چه شرایطی جایزه صلح اتحادیه ناشران ظرف دو سال پیاپی به دو نویسنده ای اعطا می شود که هریک از منظری مخالف خشونت و بیگانه ستیزی هستند و از همزیستی مسالمت آمیز میان اقوام و ادیان در آلمان دفاع می کنند. آیا هراس از تشدید فاصله پایدار میان بومیان و خارجیان و خارجی تباران آلمان دلیل این انتخاب ها نیست؟
هنوز در اعماق ذهن خود با آنچه ظرف سه روز در نمایشگاه بین المللی کتاب دیده و شنیده ام درگیرم که در میان خبرهای روز شنبه ۲۲ اکتبر می خوانم:
در محل نگهداری ۱۸ پناهجوی نابالغ در شهر “شمولن” ایالت تورینگن آلمان، یک پناهجوی نابالغ سومالیائی کنترل خود را از دست می دهد. مسئولان اقامتگاه پلیس را خبر می کنند. هنگامی که پلیس می رسد، نوجوان سومالیائی خود را به لبه یک پنجره در طبقات بالای ساختمان می رساند و تهدید می کند که خود را به پائین پرتاب خواهد کرد. پلیس امکان نزدیک شدن به نوجوان را ندارد. در این میان مردم دسته دسته در برابر ساختمان جمع می شوند و به تماشای صحنه می پردازند. آن ها، اندکی بعد شروع می کنند به فریاد کشیدن:”بپر! بپر! بپر!”. این کار جمعیت تا آنجا ادامه می یابد که نوجوانی که تنها و بدون همراهی پدر و مادر در آرزوی یک زندگی بهتر از آفریقا به اروپا گریخته است، خود را به پائین پرت می کند. او، اندکی بعد در راه انتقال به بیمارستان جان می سپارد. روزنامه ها ننوشته اند که واکنش گروهی از هم میهنان گوته و نیچه، که او را تشویق به خودکشی کرده اند، چه بوده است.
در یک سال گذشته پس از ورود متجاوز از یک میلیون پناهجو به آلمان، این کشور ماجراهای تلخ، تاسف بار و اغلب شرم آور بسیاری را در رابطه با پناهجویان از سر گذرانده است، اما این که گروهی از شهروندان یک کشور پیشرفته، نوجوان درمانده ای را در روز روشن تشویق به خودکشی کنند و از این عمل خود شرمنده نباشند، تکان دهنده تر از همه اتفاقات گذشته است.
خانم کارولینا امکه برنده جایزه صلح امسال اتحادیه ناشران آلمان، در فرازی از مصاحبه خود با اشاره به ماجرائی که چند ماه پیش در یکی از شهرهای شرقی آلمان رخ داد، گفت:”وقتی ویدیویی را دیدم که نشان می داد گروهی راه را بر یک اتوبوس حامل پناهجویان بسته اند و علیه زنان و کودکانی که از وحشت به هم چسبیده اند شعار می دهند و آن ها را تهدید می کنند، می خواستم بدانم چه چیزی جامعه ما را به اینجا کشانده است؟ برای من، زمینه های اجتماعی این رسوایی مهم تر از خود آن بود”.
این دقیقا همان پرسشی است که کارولینا امکه می کوشد در کتاب خود “علیه نفرت” به آن پاسخ دهد.
حالا، من به عنوان یک خارجی مقیم آلمان که سی سال از عمر خود را در این سرزمین سپری کرده و تابعیت آن را نیز پذیرفته است، کنجکاوم که بدانم واکنش برنده جایزه صلح اتحادیه کتابفروشان آلمان و همفکران او در برابر جنایت دستجمعی هم میهنانش در شهر شمولن چیست؟ به راستی کتابی که او علیه نفرت نوشته و جایزه صلح را برایش به ارمغان آورده، سهم کوچکی در کاهش نفرت هم میهنان گوته و نیچه علیه غیرخودی ها ایفا خواهد کرد؟ یا کشتن خارجی تباران دارد به کار توده ها و دفاع دیررس از جان آن ها به کار حلقه بسته روشنفکران تبدیل می شود؟
اگر قانون گذاران و مجریان قانون برای مهار پخش کنندگان بذر نفرت میان بومیان و اقلیت های قومی و مذهبی مهاجر هرچه زودتر دست به کار نشوند، راه آلمان تا مزمن و همه گیر شدن بیماری نفرت بسیار کوتاه شده است. تهدید راستگرایان، تنها خارجی ها و خارجی تباران را هدف قرار نمی دهد. در دو سال اخیر بسیاری از سیاستمداران مدافع حقوق خارجیان نیز از سوی این گروه ها مورد حمله قرار گرفته یا تهدید به مرگ شده اند.