شهروند ۱۱۷۲
تراژدی به اضافه گذر زمان می شود کمدی. یکی از توانایی های انسان که او را قادر کرده تا دوام بیاورد و از انبوهی از رنجها و ناکامیها و مشکلاتی که هر یک از آنها به تنهایی می توانسته او را از پا درآورد، جان سالم به در برد، همین امر،یعنی گذر زمان، بوده است. انسان در طول تاریخ از این مسئله بسیار بهره مند شده است. او با فاصله گذاری بین خود و ناکامی هایش و آمیزش این تلخی ها با طنز، کوله باری از تجربه برای خود فراهم آورده است. او با حربه طنز و خنده با هر آنچه که او را آزار داده، ناکام کرده، خراش داده، و مجروح کرده به مقابله پرداخته است. بی گمان بدون این فرمول (تراژدی + زمان = کمدی)، انسان هرگز نمی توانست این همه تراژدی را در تاریخ خود تحمل کند.


“فرار بزرگ” با هنرنمایی هوشنگ توزیع، شیلا وثوق و محسن مرزبان با دست آویختن به همین “فرمول” در میان دو ساعت خنده ی بیش از ۶۰۰ تماشاگر صورت گرفت؛ شاید با این امید که حس مسئولیت پذیری را در ما برانگیزد و انگیزه ای شود برای مایی که نمی خواهیم به نقش اجتماعی مان واقف شویم و با قادر مطلق قرار دادن هر آنچه که می شود خود را از مسئولیت پذیری مبرا کرد، کمک می کنیم به چرخه ای که تراژدی ست و چه بخواهیم چه نخواهیم تبعاتش گریبانگیر زندگی ماست.


دستاویز هوشنگ توزیع (کارگردان، نویسنده و بازیگر) در این نمایش کمدی و سراسر خنده، رسانه های ایرانی خارج کشور بود. رسانه هایی که به جای پرداختن به حرفه شان، به قول شاهین(هوشنگ توزیع) از این سوراخی، با دریچه تنگ دوربین هایشان می خواهند ناجی ملت شوند و انقلابی را پایه ریزی کنند.

نمایش، عملکرد بخشی از رسانه های خارج کشور را که با سلاح “مخوف” و “برنده” خود که همانا شعار و فحش و افتراست و چون نقل و نبات نثار یک دیگر می کنند و برای پیشی گرفتن از هم خود را مقید به رعایت هیچ ضابطه و اصولی نمی دانند، با طنزی هوشیارانه دست مایه کار خود کرده بود، و بدین سان نقبی زده بود به خلق و خوی و فرهنگ بخشی از ما و به نوعی ضرب المثل “از ماست که بر ماست” را به نمایش گذاشته بود.


در مکالمه ی تلفنی که شاهین از لس آنجلس با “حاج آقا” در واشنگتن دارد به او می گوید که نمی تواند با آنها همکاری کند چون باید از آن ها تعریف کند و آن وقت هم آبرویش پیش مردم می رود و هم مورد غضب اربابانش قرار می گیرد. و حاج آقا اصرار دارد که نه تنها نباید تعریف کند که باید فحش و بد و بیراه هم به آن ها بدهد:

شاهین: آخه حاج آقا از فحش خوردن چی نصیب شما می شه!

حاج آقا: مردم وقتی می بینن شما از صبح تا شب فحش می دین میگن اگر بناست اینا بیان بعدش سر کار، همین ها که هستند بهتره. اونوقت می چسبن به ما. (نقل به مضمون)

و بدین سان دغلکاری و شاید هم ندانم کاری کسانی را به نمایش می گذارد که نه حرفه ای را که بدان پرداخته اند می شناسند، و نه به الفبای سیاست که مشغله خود کرده اند واقفند.

نمایش لبه تیز انتقاد خود را روی فرهنگی که حاکم بر بخشی از رسانه های خارج کشور است متمرکز کرده و به درستی نشان می دهد که در این فرهنگ همه چیز در سطح می لغزد و به کمتر مسئله ای می شود جدی و عمیق پرداخت.


تعادل برقرار کردن در کاری مردم پسند که هم حرفی برای گفتن داشته باشد و هم در آن اصول و ضوابط هنری رعایت شده باشد از مسائلی ست که کمتر دغدغه ی “هنرمندانی” بوده که به قول خودشان می خواهند مردمی و عامه پسند باشند. هوشنگ توزیع از هنرمندانی ست که در این امر از خود استعداد زیادی نشان داده و ضمن مردم گرایی در کارهایش به ورطه بی ضابطگی و کج سلیقگی درنغلتیده است. او در طول این سالها در اغلب کارهایش که با چاشنی طنز به مسائل اجتماعی سیاسی روز پرداخته، عملکرد موفقی داشته و توانسته سبک و سیاق خود را به ثبت برساند. کارهای نمایشی هوشنگ توزیع برای هنرپذیرانش چون آینه ای بوده که در آن خوشی ها و ناخوشی ها، خوبی ها و بدی ها، و قوت ها و ضعف های خود را به نظاره نشسته اند و به خود و با خود خندیده اند تا با مرهم خنده تن و روح خسته خود را تسکین دهند.


روی صحنه کوچکترین حرکت، جمله، نگاه، عمل و عکس العملی اگر دقیق و حساب شده پیش نرود تمرکز و کنترل را از بازیگر سلب می کند و نمایش را از نفس می اندازد و به قول تئاتری ها کار یخ می کند که این مسئله برای بازیگران روی صحنه فاجعه است چرا که پی آمدش خستگی و بیزاری تماشاچی ست، اما بازی های دلچسب بازیگران همراه با طنز شیرین و هوشیاری که در کلامشان جاری بود به درستی سدی شده بود در برابر مشکلات فنی ای که در طول برنامه گریبانگیر بازیگران بود. آن جا که نور و صدا بی موقع از حرکت بازمی ایستادند یا به حرکت در می آمدند، طنزهای خلق الساعه ی بازیگران، خوش ضرب و پر نفس و سریع جان می گرفتند تا نمایش را از این مخمصه نجات دهند.


این نگرانی وجود داشت که در غیاب شهره آغداشلو زوج هنری هوشنگ توزیع که در طول این سالها کارهای دلنشین و موفق و پر بیننده ای را عرضه کرده بودند، نمایش نتواند همچنان پر نفس پیش رود، اما بازی خوب شیلا وثوق که پا به پای هوشنگ توزیع و محسن مرزبان پیش می رفت به درستی جای خالی شهره را پر کرده بود.


به هوشنگ توزیع، شیلا وثوق و محسن مرزبان که با کار پر نشاط، مفرح و پرسش گر خود بیش از ۶۰۰ تماشاگر را راضی و خشنود به خانه هایشان روانه کردند، خسته نباشید می گوییم. می دانیم که اجرای تئاتر با کم ترین امکانات کاری سخت و توانفرساست، اما این همه مجوزی نخواهد بود که تن به کاستی ها داد و با آسانگیری اعتبار کار را دچار مخاطره کرد. امید که شاهد هر چه بیشتر برگزاری چنین شب هایی باشیم.

گفتنی ست که طبق روال همیشگی هوشنگ توزیع این کار را در تورنتو به استاد عباس جوانمرد و خانم نصرت پرتوی تقدیم، و از حضورشان قدردانی کرد.