حسن زرهی

واکنش جهانی جمهوری اسلامی را وادار به عقب نشینی کرد. ماجرای دستگیری جعفر پناهی کارگردان نامدار سینمای ایران رژیم تهران را مجبور به عقب نشینی کرد. صندلی خالی پناهی در جشنواره ی جهانی کن و اشک های صمیمانه ژولیت بینوش هنرمند نام آور فرانسوی نگاه جهانی را به ماجرای دستگیری جعفر پناهی و زندانی کردن او پررنگ تر کرد. پشتیبانی نامداران سینمای جهان و هنرمندان و روشنفکران سراسر گیتی از جعفر پناهی پرونده ی او را در منظر جهانیان قرار داد و رژیم تهران هم ناچار او را آزاد کرد. پناهی در یکی از یادداشت هایش به زیبایی به این موضوع اشاره کرد و به جهانیان یادآوری کرد که زندانیان سیاسی بسیاری هستند که به دلیل گمنامی در شرایط سختی به سر می برند و هیچکس از آنان حمایت نمی کند. شیوه ی برخورد با پرونده ی پناهی به ما نشان داد که فشارهای بین المللی در چگونگی برخورد حکومت با زندانیان تأثیر انکار ناکردنی دارد. اگر ایرانیان و جهانیان از همین شیوه برای دفاع از زندانیان دیگر سیاسی پیروی کنند، حکومت برای صدور حکم های طولانی مدت زندان و یا اعدام با مشکل روبرو خواهد شد. عکس های پناهی نشان می دهد که چه بلایی بر سر او در زندان آورده اند. سیمای او آدم را به یاد دوران زندان اکبر گنجی ـ که پوست و استخوان شده بود ـ می اندازد. تازه این نحوه ی برخورد ظالمان وزارت اطلاعات حکومت با چهره های شناخته شده و مورد حمایت و عنایت جهانی است. می شود حدس زد که بر سر زندانیان گمنام در زندان های مخوف جمهوری اسلامی چه می آید. همه ما می دانیم که صدها زندانی سیاسی جوان و دانشجو و روشنفکر و کارگر و معلم و زن کوشاگر اجتماعی در سلول های انفرادی زیر شدیدترین شکنجه ها قرار دارند. بسیاری از آنان  تهدید به اعدام می شوند، قتل هایی که با نزدیک شدن به ۲۲ خرداد (۱۲ جون) احتمالاً سرعت و شدت بیشتری پیدا خواهد کرد. اگر ما در خارج از میهن بتوانیم توجه روشنفکران و هنرمندان جهانی را به این موضع جلب کنیم، نام و اعتبار آنان باعث خواهد شد که دولت هایشان از کنار این فاجعه ی انسانی به آسانی نگذرند. هر گاه ما در برابر این فجایع خاموشی گزینیم بی گمان کار حکومت در سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام مبارزان آزادی آسان تر خواهد شد.

 اعدام های جمعی اخیر نشان داد که حکومت ایران از انجام جنایت های باور نکردنی شرم ندارد و اگر جهان و جهانیان و ایرانیان خارج کشور نتوانند این مصیبت های ملی را در گستره ی جهانی افشا کنند باید منتظر روزهای بدتر بود.

خوشبختانه دولت های غربی و نویسندگان و روشنفکران و روزنامه نگاران و هنرمندان جهانی آمادگی همدلی و همیاری با ما را در فشار به حکومت برای رعایت حقوق بشر دارند، و اگر ما از آن ها بخواهیم و این تقاضاها مقطعی و محدود به زندانیان سرشناس نشود و همه ی زندانی های سیاسی را در برگیرد چه بسا بشود کارزار جهانی تدارک دید که حکومت مجبور شود مراعات وضعیت زندانیان سیاسی را بکند. دانشجویان و دختران و پسران جوانی که به اتهام حضور در خیابان دستگیر شده اند این روزها به دلیل نزدیک شدن به ۱۲ جون (۲۲ خرداد) در معرض خطر جدی قرار دارند و چه بسا جان تنی چند از آنان در خطر قتل حکومتی قرار داشته باشد.

اگر بشود لیستی از زندانیان سیاسی تدارک دید و در نامه هایی به مراجع دولتی، فرهنگی، و هنری جهان ارائه داد و در درجه ی نخست خواهان آزادی آن ها شد و دست کم تقاضای محاکمه ی عادلانه و علنی آنان را با حضور وکلایشان کرد، تردید نیست که در سرنوشت این فرزندان شریف میهن ما موثر خواهد افتاد. سخن پناهی را در پیوند با این زندانیان گمنام آویزه ی گوش کنیم و از هر اقدامی که بتواند به بهبود شرایط سخت و اسف بار آنان کمک کند دریغ نورزیم.