پس از آن که کوفی عنان تشکیل یک دولت آشتی ملی در سوریه را پیشنهاد کرد و شرکت کنندگان درکنفرانس ژنو با تشکیل یک دولت انتقالی توافق کردند، بشار اسد رئیس جمهور سوریه به خبرنگار ما تلفن کرد و گفت تو هیچی نگو بگذار این دولت تشکیل شود، من خودم توی دهن این دولت می زنم!
وی که پس از اعتراضات مردم سوریه و کشته شدن بیش از پانزده هزار نفر در این اعتراضات، سعی می کند با خبرنگار ما طرح دوستی بریزد تا هنگامی که محاکمه اش آغاز شد یک پارتی گردن کلفت داشته باشد، در گفتگوئی که ذکر شد گفت اگر قدرت های بزرگ دولت دیگری می خواهند چرا به خود من نمی گویند تا برایشان تشکیل بدهم؟ یعنی من قد کوفی عنان هم نیستم؟ و عصبانی اضافه کرد: قد کوفی عنان به سر شانه من هم نمی رسد.
اسد که از خواندن خبرهای کنفرانس ژنو و این که برای او نقشی در نظر نگرفته اند یواش یواش داشت عصبانیتش شدت می گرفت گفت من خودم می توانم هرجور دولتی که چین و روسیه و ایران بخواهند تعیین کنم. من می توانم دولت آشتی ملی تشکیل بدهم، من بلدم دولت وحدت ملی تعیین کنم من غیر از دولت ملی، حتی می توانم دولت میلی تعیین کنم که هر جور میلم باشد کشور را اداره کند و هیچ مشکلی پیش نیاید.
وی که در این گفت و گوی تلفنی اجازه نداد خبرنگار ما حتی یک کلام حرف بزند گفت همه خیال می کنند این ده پانزده هزار نفری که در سوریه کشته شده اند را من کشته ام، در حالی که اینها کسانی بوده اند که در یک زمان ناصحیح، در یک جای ناصحیح بوده اند. مثلا هنگام بمباران یک ساختمان، به طور اتفاقی و شاید هم عمدی، آنجا بوده اند.
پرزیدنت اسد برای خبرنگار ما توضیح داد: آخر شما خبر ندارید و نمی دانید که بعضی از مردم سوریه چقدر فضول و بی تربیت هستند.
آقا به محض این که می فهمند ما می خواهیم ساختمانی را با گلوله ویران کنیم، مثل این ندیدبدیدها می دوند و می روند آنجا تا خرابی آن را به چشم ببینند. البته بهانه شان این است که می گویند می خواهیم به کسانی که بر اثرگلوله باران زیر آوار می مانند کمک کنیم.
بدیهی است این کنجکاوی ها یا اتفاقاً در مکان های نامناسب بودن، کار دست آدمیزاد می دهد.
وی برای قانع کردن خبرنگار ما گفت من برای حرف خودم سند و مدرک دارم.
چرا توی این یک سال بزن بزن و بکش بکش، به من و همسرم آسیبی نرسیده؟ برای اینکه توی جاهائی که نباید برویم، نرفته ایم.
همسر من هم مثل همه آنهائی که کشته شده اند، یک سر و دو تا دست و دو تا پا دارد . پس چرا با وجود این که یک سال است ما داریم همه جا را با توپ و تانک گلوله باران می کنیم، کوچکترین آسیبی به او نرسیده است؟ برای این که عقلش می رسد که در یک زمان ناصحیح، در یک جای ناصحیح نباشد. او به جای آن که به تماشای بمباران ها برود و از تماشای صحنه های دلخراش، دل ضعفه بگیرد، به لندن رفته است و برای این که غربت اذیتش نکند، بدمینتون بازی می کند، اینهم عکسش که نگین دروغ میگه.
اسد برای خبرنگار ما توضیح داد که “بد”مینتون هم چنانکه از اسمش پیداست، بازی بدی است ولی همسر من معتقد است از کشته شدن در بمباران بهتر است!
اگر بقیه مردم سوریه نیز مثل همسر من مشغول همین بازی که بازی خوبی هم نیست بودند و برای ارضاء حس کنجکاوی خود یا کاسه داغ تر از آش شدن و به دیگران کمک کردن به نقاطی که قرار است گلوله باران شود نمی رفتند، هرگز برایشان اتفاق سوئی نمی افتاد.
به قول شما ایرانی ها، هرکس که خربزه می خورد، پای لرزش هم می نشیند. آنهم خربزه های امروز که شنیده ام کیلوئی چند هزار تومن قیمتشه!
تلاش نافرجام برای شکستن رکورد اختلاس
ندای سبز آزادی گزارش از یک اختلاس ۶۰ میلیارد تومانی در صدا و سیما داده است و به نوشته سایت تابناک، محمدصادق مهدوی راد، رئیس دادگستری استان البرز دستور بازداشت ۹ نفر را به اتهام فساد مالی و یک اختلاس صد میلیارد تومانی را صادرکرده است.
خیلی واضح است که متهمان برای شکستن رکود اختلاس های قبلی، و ثبت نام خود در رکوردهای گینس تلاش می کرده اند و منظور سوئی نداشته اند! اما آدم نمی فهمد چرا بعضی از ما مردم عدد و رقم سرمان نمی شود؟ بابا قرن بیست و یکم است و آدم حتی اگر بی سواد هم باشد باید عقلش برسد که ۶۰ تا و ۱۰۰ تا از سه هزار تا کمتر است؟
یعنی اختلاس کنندگان در صدا و سیما، یا آن ۹ نفر آدم گنده نباید عقل شان برسد اختلاس های ناچیز! آنها در مقابل آن اختلاس سه هزار میلیارد تومانی و آن حساب غیرقانونی ۵ هزار میلیارد تومانی در استانداری تهران حکم یک سکه یک قرانی را دارد و در چنین مسابقه ای آدم نفر آخر هم نمی شود چه برسد به اینکه رکورد بشکند؟
این اسباب سرشکستگی نیست که افرادی که نمی توانند بیش از صد میلیارد تومان اختلاس کنند و در حقیقت آفتابه دزد به حساب می آیند دست به چنین کارهائی بزنند و آبروی مملکت را ببرند؟ به قول فردوسی باید به آنان گفت: ترا با نبرد دلیران چکار، تو برزیگری بیلت آید به کار!
این عکس گرچه ربطی به اختلاس مختلاس ندارد، اما توی همان زمینه هاست.
از قیافه آقا معلم معلوم است طفلکی دارد تلاش می کند به بچه ها حالی کند اختلاس یعنی چی. سه هزار میلیارد تومان چند تا صفر دارد و چه جوری می نویسند، و با چنین پولی چند تا مدرسه میشه ساخت؟
یکی نیست به او بگوید عزیز من، حالا فرض کن بچه ها هرچی صفر توی دهکده شان بود جمع کردند و گذاشتند جلوی عدد ۳ و نوشتند: ۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومن. این عدد بی قواره که نه سر داره و نه ته، چه دردی ازشون دوا می کنه؟ از پیشرفت های مملکت براشون بگو که بتونن به چشم خودشون ببینن!
یه خبرکوچولو
دیگربان: سایت مشرق نیوز گزارش کرد هیات مدیره چهار بانک پاساگارد، اقتصاد نوین، پارسیان وکارآفرین بیش از سه میلیارد تومان پاداش نقدی دریافت کرده اند.
خبرنگار ما از یکی از مسئولان پرسید این همه پاداش برای هیات مدیره این بانک ها لازم بود؟ طرف عصبانی جواب داد اتفاقاً این پاداش بسیار کمی است چون اینها هم می توانستند مثل بقیه صد برابر این مبلغ را اختلاس کنند و آب هم از آب تکان نخورد. خود تو وقتی معلم بودی به بچه های خوب کلاست پاداش نمی دادی؟
چرا پسرها ازدواج نمی کنند؟
جالبی کار ما ایرانی ها اینه که در یک زمینه و دو زمینه سه زمینه پیشرفت نمی کنیم. در تمام زمینه ها به چنان اوجی می رسیم که دیگر هیچکس در دنیا هوس رقابت با ما به سرش نمی زند.
همین مسئله پژوهش را فکرش را بکنید. چنان پژوهشگرانی تربیت کرده ایم که عقل جن در خلقت آنها حیران می ماند.
به نوشته سایت پیک ایران، خانم فاطمه سادات محبی پژوهشگر شورای فرهنگی، اجتماعی زنان به ایسنا گفته است دلیل عدم تمایل ۸۷ درصد پسران به ازدواج ، پوشش نامناسب دختران است.
این پژوهشگرکه همینطور راه می رفت و تند و تند پژوهش می کرد، به خبرنگار ما گفت به جان هرکی را که شما دوست دارین مشکل مهریه سنگین و شیربها و مسکن و کار و شرایط سخت ازدواج همه اش بهانه است. اگر دخترها یک روپوش بپوشن که حداقل تا مچ پاشون باشه بعد دوتا روسری کلفت روهم روهم سرشون کنند و بعد از آنکه چادر مشکی شون را سرکردند یک لحاف کرسی هم بندازن سرشون و بیان تو خیابون، ده دقیقه طول نمی کشه که براشون شوهر پیدا میشه عین حاج آقا رضا….
این پژوهشگرکه از شدت هیجان نزدیک بود نام فامیل حاج آقا را هم بگه و برای او و همسرانش دردسر درست کنه دودستی در دهان خودش را گرفت و درحالی که کر و کر می خندید و دور می شد گفت خاک به سرم، داشتم فامیل حاجی را هم به این خبرنگاره می گفتم ها ….!
یک بوکسور مشهدی به نام احسان روحبخشیان توانست ۴۷ کیلومتر و۲۵۰ متر برعکس بدود و رکود دویدن معکوس در جهان را از آن خود کند.
خبرگزاری های جهان او را یکی از باهوشترین افراد جهان دانسته و نوشته اند در مملکتی که همه کارهایش برعکس سایر نقاط دنیاست، کسی که بتواند برعکس بدود، موفق ترین آدم خواهد بود. در این مورد ضرب المثلی هم هست که می گوید در شهرکورها، آدم یک چشم پادشاهست!
زیان های مرگبار بی حجابی
یکی از دانشمندان ایرانی به تازگی کشف کرده است که بی حجابی زیان های مرگباری دارد. چیزی که شاید خیلی از آدمهای دنیا با ۲ متر قد و یک مترپهنا هم به عقل شان نرسیده باشد؟
و البته نباید هم به عقل شان برسد چون نه چنین ویدیوهائی را دیده اند و نه مثل من اینور دنیا زندگی می کنند که این آثار را با چشم های خودشان دیده باشند.
باورکنید در خارج از ایران، حتی در چین و روسیه که صمیمی ترین دوستان کشور ما هستند و به همین دلیل باید از تمام بلایا مصون باشند، روزی نیست که ده ها زن بی حجاب دارفانی را وداع نکنند و تاسف آور این است که به فکر هیچکدام از بستگانشان نمی رسد که علت مرگ قوم و خویش آنها بی حجاب بودنشان بوده است!
دکترهای خارجی هم که قربانشان بروم چیزی سرشان نمی شود و خیلی ساده در جواز دفن آنها می نویسند این مرحومه به علت ایست قلبی دارفانی را وادع کرد و مرد.
البته فقط ایست قلبی باعث مرگ زنان بی حجاب نمی شود ها …. من خودم زن بی حجابی را دیدم که رفته بود توی دریا و هر چه نجات غریق مادرمرده سوت زد گوش نکرد، در نتیجه یک موج گنده اومد و با خودش بردش.
بدیهی است همین زن اگر با چادر و چاقچور به دریا رفته بود، چادر می پیچید به دست و پایش در نتیجه نمی توانست اینهمه جلو برود و درحقیقت حجابش مانع مرگش می شد.
من زن بدحجابی را در شمال شهر تهران دیدم که منتظر تاکسی بود ولی چون خوشگل بود و مقداری از موهایش پیدا بود، ماشین ها برای سوارکردنش مسابقه گذاشته بودند، لحظه به لحظه جلوی پایش ترمز می کردند و برایش بوق می زدند و او مجبور بود جلو و عقب و اینطرف و آنطرف برود ولی ترمز یکی از ماشین ها نگرفت یا احتمالا جوانی که می خواست او را بلند کند هول شد و به جای ترمز، گاز را فشار داد و هیچی دیگه …طرف به علت بدحجابی، جان خود را از دست داد!
* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.