شماره ۱۱۹۹ ـ پنجشنبه ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸
سرانجام در یکی از کم استقبال ترین انتخابات کانادا، دولت اقلیت دیگری بر سر کار ماند. انتخابات چهارده اکتبر نشان داد مردم به هیچکدام از احزاب کنونی باور و اعتماد کامل ندارند. نخست وزیر محافظه کار کانادا، استفن هارپر با اینکه توانست دولت اقلیت خویش را حفظ کند، اما مانند دیگر رهبران احزاب اصلی کانادا از اعتماد عمومی برای تشکیل دولت قدرتمند و اکثریت برخوردار نشد.
همه ما می دانیم که در شرایط سخت و بحرانیِ اقتصادی و سیاسی، مردم در گزینش دولت و رهبرانشان ملاحظات بسیاری را روا می دارند.
اولا بگویم که در شرایط کنونی چه بسا بهترین گزینه برای کانادا دولت اقلیت باشد، زیرا با توجه به شرایط اقتصادیِ هر روز بحرانی تر شونده ی جهان و بویژه آمریکای شمالی و بویژه تر آمریکا، یک دولت اقلیت که صورت کمرنگی از نوعی دولت مشورتی می شود نامش نهاد، بیشترین مراقبت را از منافع عمومی می تواند بکند. به این لحاظ دولت اقلیت انتخابات چهارده اکتبر ۲۰۰۸ کانادا را باید به فال نیک گرفت.
حزب محافظه کار آقای نخست وزیر توانست ۱۴۳ کرسی به دست آورد، در حالی که لیبرالها به ۷۶ کرسی رضایت دادند که نوعی قبول شکست برای استفان دیان است، بلاک کبکوا با ۵۰ کرسی ثابت کرد که همچنان بخت تکرار پیروزی و داشتن اکثریت کرسی های کبک را دارد. دمکرات های نو به رهبری جک لیتون هم با ۳۷ کرسی بر تعداد نمایندگانشان در پارلمان افزودند، اما همه ی احزاب با ریزش درصد محبوبیت آرا روبرو شدند، غیر از حزب محافظه کار.
نتایج انتخابات کانادا خبر از تغییرات مهم سیاسی در رهبری احزاب دارد. دیان بیش از هر زمانی رفتنی است، و باب ری یا اگناتیف جای او را خواهند گرفت. هارپر هم با دو بار آزمودن بخت تشکیل دولت اکثریت و دست یابی به دولت اقلیت شانس ماندگاری در رهبری حزبش را ضعیف تر کرده است و احتمالا از بحث های اصلی انتخابات آینده که چندان دور و دیر نخواهد بود، همین پرسش انگیزی رهبری هارپر است البته در درون حزب محافظه کار. دمکراتهای نو هم با وجود موفقیت اندک حزبشان به لحاظ افزایش کرسی ها در ادامه ی رهبری جک لیتون تجدیدنظر خواهند کرد. خانم الیزابت می، هم بخت ادامه ی رهبری حزب سبز را به دلیل به دست نیاوردن کرسی در پارلمان از دست داده است. مردم کانادا هوشمندانه عمل کردند، هم نگذاشتند دولت اقلیت محافظه کاران کانادا با دست یافتن به اکثریت، کانادا را به سرنوشتی مشابه آنچه در دوران بوش، آمریکا دچار آن شد، دچار کنند و هم با انتخاب دولت اقلیت دیگری احزاب و اعضا و هواداران و رهبران آنها را به دقت و دلسوزی بیشتر نسبت به امور اجتماعی فرا خواندند. رهبران کنونی احزاب اصلی کانادا، که در حال ترک جایگاه رهبری هستند، برای جانشینان خود این تجربه را به یادگار خواهند نهاد که هرگز نباید هوشمندی مردم را دست کم گرفت.
خوب است به چند شگفتی در این انتخابات اشاره کنم. اولین و مهمترین این شگفتی ها حضور ۶۸ زن در پارلمان کاناداست، که نشان از افزایش چشمگیر زنان نماینده پارلمان دارد. شکست سوزان کیدیس در تورن هیل انتاریو که گمان همگان بر پیروزی مسلم او بود و پیروزی پیتر کنت از حزب محافظه کار یکی دیگر از شگفتی ها بود. شگفتی دیگر شکست پگی نش از حزب دمکرات نو توسط جرالد کندی بود. گمان همگان بر آن بود که نش در حوزه ی انتخابی خود محبوب تر از آن است که شکست بخورد.
جاستین ترودو، فرزند نخست وزیر محبوب و درگذشته ی کانادا، پیر ترودو، از حزب لیبرال در حوزه ی پاپینو در مونتریال با شکست کاندیدای بلاک کبکوا، به مجلس راه یافت و یاد پدر را بار دیگر در اذهان عموم زنده کرد.
محافظه کاران هر سه کرسی خود را در استان نیوفاندلند و لابرادور از دست دادند. از دست رفتن این سه کرسی تعجب آور نبود، زیرا از مدتها پیش اختلافات بر سر مسائل مالی استان بین دنی ویلیامز نخست وزیر نیوفاندلند و هارپر بالا گرفته بود.
انتخابات کانادا با وجود اینکه از کمترین اقبال رای دهندگان برخوردار بود، و با وجود بی اعتمادی مردم به احزاب کنونی و برنامه های آنها، به دلیل نتیجه ی تشکیل دولت اقلیت به نفع این کشور و مردم برگزار شد.