حسن زرهی
بازار تهران و حالا بازار تبریز در اعتصاب به سر می برند، بهانه ی اعتصاب افزایش مالیات است. افزایشی که پیش از این مورد توافق نماینده ی بازاریان و دولت قرار گرفته بود. اینها هیچیک مانع اهمیت اعتصاب بازار در سرنوشت سیاسی حکومت نیست. بازار و روحانیت که حالا حکومت را بخشی از آن در دست دارد، همیشه حامی و همکار بوده اند. در حوادث تاریخی- سیاسی مهم ایران این بازار بوده است که به روحانیون قدرت می بخشیده. این بازار بوده که آخوندها با اطمینان از پشتیبانی اش مشکلاتشان را با دولت ها رتق و فتق می کرده اند.
اما بازار به بهانه افزایش مالیات کرکره ها را پایین کشیده است. در مملکتی که اقتصاد بر پایه ی واسطه گی کالا می چرخد، نقش ارگانهایی مانند بازار و بویژه بازارهای مهم تهران و تبریز اهمیت بسیار دارد. حکومتی که از حمایت دانشجویان، کارگران، معلمان، زنان و جوانان محروم است، و از باریدن هر بلایی بر سر روشنفکران و نویسندگان و روزنامه نگاران خودداری نکرده است، حالا دارد مهمترین حامی خود را از دست می دهد.
اعتصاب بازار پیش از حکومت اسلامی می توانست روحانیون را که مهمترین ممر حیات مادی شان بود از پا بیفکند. حالا اما حکومت پول نفت را روانه ی جیب گشاد آخوندهای حکومتی می کند، و بی گمان بازار از آن منظر دیگر نقش تعیین کننده ندارد، اما فراموش نکنیم که بازار همچنان اهرم اقتصادی و حتی سیاسی مهمی است.
گردانندگان دولت اسلامی خود از دو جبهه ی روحانیون و بازاریان به حکومت رسیده اند و از دست دادن بخش خردمند روحانیت و حالا بخش بزرگی از بازار ناراضی، دولت اسلامی را بیش از هر زمانی دچار گرفتاری خواهد کرد.
مهم نیست بیانیه ای که به نام بازاریان اعتصابی در پشتیبانی از جنبش سبز منتشر شده درست باشد یا نادرست، مهم این است که اعتصاب ورای همه ی این بهانه ها در اذهان عمومی، اعتراض به دولت و حکومت اسلامی است و بازار از قدرت بسیار برای جلب حمایت مردمی که حالا به پشتیبانی از خواسته های آنان اما از مسیر و بهانه ی دیگری درآمده است، برخوردار خواهد بود. برای همین است که دولت احمدی نژاد اعتصاب دو سه روز اول بازار را نسبت داد به ماجرای گرمای شدید هوا و کوشید از زهر سیاسی آن علیه خود و از حمایت عمومی از این اقدام جان سالم بدر ببرد، اما ادامه ی اعتصاب بازار تهران و سرایت آن به بازار بزرگ تبریز روی دیگری از سکه ی دامنه ی اعتراضات بازار را به نمایش درآورده است. انگار بازار و بازاریان منتظر انگیزه و بهانه ای بودند تا دین عقب افتاده ی خود به جنبش اعتراضی مردم را بپردازند.
بی گمان افزایش مالیات بهانه ی بسیار مناسبی برای این مهم است، و نتیجه ی عمل متحد بازاریان هر چه که باشد از حرمت حرکتی که در جامعه جلوه پیدا کرده است نخواهد کاست.
اگر دولت احمدی نژاد عقب نشینی کند و تعرفه مالیاتی را به پیش از رقم افزوده ی کنونی بازگرداند، اعتصاب بازار نشان داده است که قدرتمندتر از هر حرکت دیگر می تواند مطالبات خود را از دولت یاغی احمدی نژاد به دست آورد، و اگر حکومت اسلامی همچنان بر خواست افزایش ناگهانی مالیات ها پای بفشارد بازوی دیگر و مهمتری بر بازوی مقاومت ملی علیه استبداد اسلامی را تقویت کرده است.
بازار در همه ی ارگان های حکومت حضور و نقش دارد و بسیاری از ارگان های مذهبی از کمک های بازاریان روزگار می گذرانند، و آنها حاضر نیستند آینده خود را با دولت ناپایدار اسلامی تاخت بزنند و خواهند کوشید به هر شیوه ای که شدنی ست، میان دولت و بازار آشتی برقرار کنند. این ها همه نشانه های دیگر و تازه تری از گرفتاری های ملی و بین المللی دولت بی کفایت احمدی نژاد است؛ دولتی که نه در گستره ی ملی، نه در عرصه ی جهانی، نه در امر سیاست و نه در شیوه ی اقتصاد از خود هیچ هوشمندی به خرج نداده است.
اعتصاب بازارهای تهران و تبریز را باید به فال نیک گرفت و اگر دولت عقب نشینی نکند باید منتظر پیوستن بازارهای بزرگ دیگر ایران به این حرکت بود.