فشار و سرکوب بر کارگران ایران شدت گرفته است: دستگیری شش تن دیگر از اعضای سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه

  شهروند ۱۲۱۹ ـ ۵ مارچ ۲۰۰۹


 


افزایش موج سرکوب در هفت تپه و حکم اعدام فرزاد کمانگر

 

فشار و سرکوب بر کارگران ایران شدت گرفته است: دستگیری شش تن دیگر از اعضای سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه پیش از صدور احکامشان، اعتراضات گسترده ی معلمان برای احقاق حقوقشان و وضعیت وخیم فرزاد کمانگر در زندان اوین.

فرزاد کمانگر، معلم ۳۳ ساله در یکی از نقاط محروم کردستان، روزنامه نگار و فعال حقوق کارگری و بشر است. او که در راستای آبادی مملکت و ملتش می کوشید، خانه اش ویران شد و به جرم دگراندیشی و حق طلبی بیش از ۱۹ ماه است که در زندان به سر میبرد و حکم اعدام او صادر شده است. ایرانیان برون مرز نمی توانند در مقابل ظلم و فشار و سرکوبی که بر هم میهنانشان در ایران میرود، بی تفاوت باقی بمانند. در این رابطه با مهدی کوهستانی از کنگره کار کانادا گفت وگویی کوتاه انجام دادیم.


 اعضای سندیکای نیشکر هفت تپه به همراه وکیلشان آقای اولیایی(پرونده در دست)

کوهستانی در مورد دستگیری های اخیر فعالان کارگری و سندیکایی در ایران، گفت: موج دستگیری های وسیع فعالان کارگری به خاطر فعالیت های آنها در ارتباط با  اضافه دستمزد، عدم پرداخت حقوق، تبعیض، حق تشکل و بیکاری های گسترده در جامعه شروع شد، با شروع دادگاه های پنج تن از فعالان سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه شدت گرفت. این پنج نفر علی نجاتی، فریدون نیکوفرد، محمد حیدری مهر، قربان علیپور و جلیل احمدی به اقدام علیه امنیت ملی متهم و در دادگاه انقلاب دزفول محاکمه شده اند.

زمان دادگاه فرمایشی ۲۹ بهمن جاری بود و آقای اولیایی وکیل فعالان سندیکایی شرکت نیشکر هفت تپه با اعتراض اصولی خودش به روند دادگاه مبنی بر نبود شاکی و هیچگونه مدرکی دال بر تبلیغ علیه نظام، دادگاه را زیر سئوال برد. این دادگاه قرار بود در کمتر از نیم ساعت برگزار و حکم صادر کند. در فرصتی که وکیل و کارگران شرکت نیشکر داشتند توانستند شرایطی فراهم کنند که نگذارند حکم های مربوطه به کارگران تحمیل شود، و قرار دادگاه بعدی ۵ اسفند تعیین شد. (متاسفانه طبق آخرین خبرها امروز چهارشنبه ۴ مارچ ـ۱۴ اسفند، آقای اولیایی فرد وکیل این افراد را هم به دادسرای انقلاب فراخوانده شد.). در فاصله ی دو دادگاه، کمپین اتحادیه های مواد غذایی و دیگر اتحادیه های جهانی، در مدت کوتاهی در حدود ده هزار نامه به مقامات ایران ارسال داشتند و خواستار لغو احکام صادره بودند.  در روز پنجم اسفند پیش از تشکیل دادگاه، آقای رحیم بسحاق(یکی از فعالان جدی سندیکای نیشکر هفت تپه) دستگیر شد. (گفتنی ست که در همان روز توسط وزارت اطلاعات و وزارت کار در کارخانه نیشکر هفت تپه انتخابات فرمایشی شورای اسلامی کار را برای مقابله با سندیکای هفت تپه برگزار کردند که با شکست روبرو شد و کمتر از ۵۰ نفر شرکت کردند و این نشان داد که چقدر سندیکای نیشکر در بین کارگران مقبولیت دارد). دستگیری آقای بسحاق موجی از نارضایتی در بین کارگران نیشکر هفت تپه به وجود آورد و آنها تصمیم گرفتند در اعتراض به این امر هرگونه فعالیتی را در اولویت قرار دهند. یکی از بحث هایی که درون هیئت مدیره ی سندیکا بود، بردن موضوع در میان کارگران و اعتراض گسترده تا حد هرگونه عمل مستقیم در تاریخ ۱۱ اسفند برای آزادی ایشان بود. باز هم مقامات برای جلوگیری از این اعتراض یکپارچه در تاریخ ۱۰ اسفند  آقایان رضا رخشان و علی نجاتی را به وزارت اطلاعات شوش احضار کردند و در مدت کوتاهی به خانه های آنها ریختند و پس از به هم ریختن خانه بعضی از وسایل شخصی آنها را با خود بردند. آقای نجاتی همان شب آزاد شد ولی از وضعیت رضا رخشان اطلاعی در دست نیست. روز بعد زمانی که همسر رضا رخشان برای پرس و جو در مورد وضعیت همسرش به دادگاه می رود، سرنشینان اتوموبیلی از ایشان میخواهند که سوار شود تا بگویند همسرش کجاست. در اتوموبیل به ایشان توهین می کنند و ضمن تحقیر، آزار و اذیتش می کنند که ایشان با اعتراض از اتوموبیل پیاده می شود. از آن زمان تا به حال چهار نفر از پنج نفری که دادگاه قرار است به آنها حکم دهد دستگیر شده اند و از وضعیت آنها خبری نیست. 

این دستگیری ها در شرایطی صورت می گیرد که از یک طرف معلمان کشور برای هماهنگ سازی حقوق هایشان اعتراضات گسترده ای دارند و ما شاهد این هستیم که در سال گذشته هیچگونه اطلاعات رسمی و دقیق در خصوص آمار کار، بیکاری، عدم پرداخت حقوق در خصوص کارگران از سوی دولت اعلام نشده است.  نمیدانیم تعداد افرادی که سال گذشته حقوق نگرفته اند، چقدر است. چه میزان بیکارسازی صورت گرفته،  و بسیاری آمارهای دیگر در همین رابطه . طبق اخبار واصله در رابطه با بحران مالی در سطح جهان و همچنین ایران بویژه با پایین آمدن قیمت نفت و کسر بودجه به نظر میرسد که در سال پیش رو کارگران و کارمندان بسیاری با محرومیت های بیشتری روبرو خواهند بود، بسیاری از کارخانجات بسته خواهند شد، و بسیاری از کارخانجات با کمبود مواد اولیه برای ادامه تولید مواجه خواهند بود و کارگران شرکت هفت تپه در چنین شرایطی قرار دارند که از یک طرف وضعیت اقتصادی خراب مملکت که آنها هم از آن متضرر خواهند شد و از سوی دیگر برای حق و حقوق پایه ای خود دارند مبارزه می کنند.


 

آیا این سرکوب ها در عقب نشاندن کارگران موثر خواهد بود؟

ـ اتفاقا با این نوع سرکوب ها نه تنها نمیتوانند کارگران را عقب بنشانند بلکه حمایت بقیه بخش ها از آنها بیشتر میشود. دلیل این سرکوب ها چند مسئله است: بحران اقتصادی خودشان را با این نوع کارها سرپوش بگذارند. دوم اینکه اول ماه مه امسال برگزار نشه که دیگر به عنوان یک سنت در میان کارگران ایران جا افتاده و موقعیتی برای طرح مسائلشان هست. و مهمتر از همه اینکه انتخابات (ریاست جمهوری) سال در پیش رو را مسائل کارگری تحت الشعاع قرار ندهد. واقعیت این است که گلوبال یونیون(فدراسیون های جهانی) که اکثر اعضایشان در آسیا، آمریکای لاتین و خاورمیانه و آفریقا هستند، از هر نوع فعالیتی که به آزادی اعضایش و به رسمیت شناختن سندیکای مربوطه از سوی مقامات مسئول ختم شود، کوتاهی نخواهد کرد و یکی از بزرگترین کمپین هایی که اتحادیه های کارگری در حال حاضر داریم در رابطه با لغو مجازات اعدام آقای فرزاد کمانگر است که از سه شنبه ی گذشته در بند ۲۴۰  زندان اوین به سر میبرد که این بند شامل کسانی ست که باید حکم هایشان اجرا شود و او را تحت فشار روحی و جسمی قرار داده اند تا وصیت نامه ی خود را بنویسد و آقای فرزاد کمانگر همچنان به غیرقانونی بودن حکم خود اعتراض دارد و وکیل و خانواده اش درباره ی وضعیت او بسیار نگران هستند.  موضوع وخامت اوضاع آقای فرزاد کمانگر نیازمند یک کمپین سراسری در ایران و جهان است زیرا که حکم اعدام او، حکم اعدام جنبش کارگری ست. و ما برای آزادی فعالان کارگری که به دلیل فعالیت های صنفی و حقوقی شان دستگیر شده اند، علیرغم برچسب ها و اتهام های غیرواقعی که رژیم به آنها میزند، باید تمام همت خود را به کار گیریم.


 


 

در این رابطه چه انتظاری از ایرانیان خارج کشور میشود داشت؟

ـ به نظر من اگر ما دغدغه ی مردم و کارگران کشور خود را داریم، باید همان کاری را که سایر کشورها درخصوص وضعیت کارگران خود انجام میدهند، انجام دهیم. به عنوان مقایسه وضعیت کارگران برمه، کلمبیا و فیلیپین در رابطه با سرکوب و عدم به رسمیت شناختن حقوق کارگرانشان شباهت های بسیاری با وضعیت کارگران در ایران دارد.  فعالان اجتماعی این کشورها در برون مرز بیشترین حمایت ها را از فعالان کارگری خود با  برگزاری شب های همبستگی، اطلاع رسانی، هماهنگی، فرستادن سازمانهای بین المللی و مبارزه کردن با هرگونه قراردادی که مسئله حقوق بشر در آن گنجانده نشده، انجام میدهند.

ما هم چون آنها باید با هماهنگی و به صورت گروهی نه پراکنده، در این راه حرکت کنیم و بدون اینکه فکر کنیم چه کسی این کار را میکند و چه گروهی  و چه نهادی، فکر کنیم چه کاری برای آنها میشود انجام داد.   


 


اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه به همراه وکیل خود آقای اولیایی نفر اول از چپ

آیا مبارزات کارگران ایران صرفا صنفی است و چه شباهت هایی با مبارزات کارگران سایر کشورها دارد؟

ـ بیش از ۲۵ سال پیش کارگران در هر بخش مثل کارگران هفت تپه در زمان جنگ، به گوشت دم توپ شدن در این جنگ اعتراض داشتند و آن را جنگی در جهت منافع کارگران نمی دیدند. امروزه بعد از این همه مدت کارگران ایران برای ابتدایی ترین حقوقشان و نهاد کارگری شان و گرفتن دستمزدی که حقشان است، مبارزه میکنند.

باید افزود که نهادهای سندیکایی و کارگری، از پیش نیازهای وجود نهادهای مدنی در یک جامعه است. و امروز مقایسه کردن سندیکاهای کارگری در ایران و غرب دو مقایسه ی اساسا متفاوت است چرا که سندیکای غرب از زمان مبارزاتش در بدو شکل گیری در سالهای ۱۹۰۰ فاصله گرفته و  خواسته های کارگر امروزی غرب را می توان در داشتن خانه و اتوموبیل و ۴۰ ساعت کار و مزایای بازنشستگی و بهداشت و… عنوان کرد، در حالی که کارگران امروز ایران برای ابتدایی ترین حقوق خود مبارزه می کنند، همان مبارزه ای که در بسیاری از کشورها در رابطه با جهانی سازی مطرح است و حتی جنبش های کارگری کشورهای غربی هم امروز با کارگرانی که در چین و لائوس و … در این جهت حرکت می کنند، همراه است، ولی همچنان این دو نوع مبارزه ی کارگری در کشورهای پیشرفته و کشورهای نظیر ایران، قابل مقایسه نیست، گرچه همسویی هایی دارد.

ما نباید مبارزه ی کارگران را در حد مبارزه برای به دست آوردن یک لقمه نان کاهش دهیم. خواست های آنها فراتر از این است. آنها حقشان است که برای کسب قدرت سیاسی مبارزه کنند. در صدر خواسته های کارگران ایران به رسمیت شناخته شدن حقوق کارگران در قالب سندیکاهای کارگری است. همچنین خواست آزادیهای سیاسی، اجتماعی و مدنی برای کارگران مهم است. کارگران امروز ابزار کسی نیستند و خود آگاهانه به دنبال خواست هایشان هستند. آنها حتی درخصوص انتخابات در پیش رو (خرداد ۸۸) هم نظرمندند. اما زیر یک سرکوب بیرحمانه به سر میبرند. بسیاری از این فعالان کارگری امروزه در خانه های خود نمیتوانند به سر برند و جو رعب و سرکوبی که رژیم به آنها تحمیل کرده، مجبورشان کرده که به صورت پنهانی زندگی کنند. آنها برای مراسم هشت مارچ (روز جهانی زن) قرار است در برنامه های بسیاری شرکت کنند، ولی با این موج سرکوب و دستگیری، شرکت آنها در این مراسم بسیار مشکل خواهد بود ولی علیرغم تمام این مسائل آنها تلاش خود را میکنند که در میان جمع حضور داشته باشند. 


 

آقای اسانلو و مددی هنوز زندان هستند، از دیگر اعضای هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد چه خبر؟

ـ بسیاری از اعضای اخراجی در دادگاه های حل اختلاف حکم بازگشت به کار گرفته اند ولی مدیریت شرکت واحد هنوز به آنها اجازه برگشت به کار نداده است. و آقای مددی هم بدون هیچ اتهامی در زندان است و حالا هم که در زندان است به او حکم اخراج داده اند در صورتی که ایشان در روز دستگیری رفته بود که درخصوص چگونگی بازگشت به کار خود مذاکره کند. امروزه هم شاهدیم که تنها روزنه ی اخباررسانی به اعضا و عموم، یعنی سایت سندیکای واحد، مدام در معرض هک شدن است. بقیه افرادی هم که اخراج شده بودند با بیکاری و مشکلات خاص خودشان روبرو هستند. 


 

گفتنی ست که هر سال نزدیک سال نو، رژیم عیدی ویژه اش را با دستگیری، سرکوب، صدور حکم زندان و اعدام، به کارگران و مبارزان  پرداخت می کند و امسال نیز در همین راستا حرکت کرده است.


 

خوشبختانه پس از چاپ نشریه و پیش از انتشار سایت شهروند خبر شدیم که هفت تن از هشت فعال زندانی آزاد شدند. به امید آزادی دیگر زندانیان از جمله فرزاد کمانگر معلم زندانی در اوین، به آزادشدگان و خانواده ها و همکارانشان تبریک می گوییم.