شهروند ۱۱۷۷

آشنایی بیشتر با ایران نشانه ای است از علاقمندی ما به ریشه های ملی و میهن دوستی مان. بی شک ایران صرفا گستره ای جغرافیایی نیست، بلکه عوامل تاریخی و فرهنگی آن هم در نماد تمایز ملی ما از اقوام و ملل دیگر موثر است. زیستن دور از سرزمین مادری بخودی خود فاصله ای بین ما با فرهنگ و ادبیات ایران به وجود می آورد. یادواره بزرگان همواره سعی دارد با شناساندن بزرگان هنر و ادب ایران، به گونه ای این فاصله را کم کند و خوانندگان را با بزرگانی که در راه شکوفایی هر چه بیشتر ادبیات و فرهنگ کهن و جدید ایران زمین تلاش کرده اند، آشنا کند. در این مسیر، از کسانی که باید از او به عنوان یکی از برجسته ترین کوشندگان تجدید حیات ادبی ایران یاد کرد، محمد قزوینی (علامه قزوینی) است. نام قزوینی مترادف است با نقد مدرن و تصحیح متون. قزوینی از اولین نویسندگانی است که تلاش کرد که با شیوه و اسلوب نقد اروپایی ملاحظاتی در نقد ادبیات ایران ارائه کند و شیوه و طرز تصحیح متون در دوران معاصر یکی از تاثیرات و نتیجه مستقیم روش و گفته ها و راهنمایی های اوست.

کتابهایی که قزوینی در مدت زندگی خود تصحیح و تحشیه نمود، از مهمترین آثار ادبی زبان فارسی به شمار می روند. از جمله آثار قزوینی در زمینه تصحیح می توان از چهار مقاله نظامی عروضی، تاریخ جهانگشای عطاملک جوینی، مرزبان نامه، المعجم فی معاییر اشعار العجم و همچنین تصحیح مقدمه قدیم شاهنامه نام برد. از دیگر آثار او می توان از بیست مقاله در دو جلد، رساله ای در شرح مسعود سعد سلمان، مقدمه بر کتابهای تذکره الشعرا (مرسوم به لباب الالباب) محمد عوفی، تذکره اولیا عطار نیشابوری، مجمل التواریخ، تاریخ بیهقی، ترجمه لوایح جامی به فرانسه و نیز نقدی بر کتاب “یکی بود، یکی نبود” اثر جمالزاده یاد کرد.

محمد قزوینی در دهم فروردین ماه سال ۱۲۵۶ در تهران متولد شد. پدرش میرزا عبدالوهاب معروف به ملاآقا هم از فضلای عصر خود بود. ملا آقا در تهران در حوزه وزارت انطباعات (انتشارات) کار می کرد و یکی از چهار نفری بود که برای اولین بار در ایران ماموریت یافتند دایره المعارفی مشتمل بر شرح احوال بزرگان اسلام (نامه دانشوران) را تالیف کنند. شیخ محمد (محمد قزوینی) پسر بزرگ او بود که از طفولیت نزد پدر به تحصیل مقدمات مشغول شد. محمد قزوینی در شرح کوتاهی از زندگی خود می نویسد: “صرف و نحو را در خدمت پدرم و مرحوم قنات آبادی و سپس کلام و حکمت قدیم، اصول فقه و نیز اصول فقه خارجه را آموختم. از میان این همه علوم، شوقی شدید به ادبیات عرب گریبانگیر من شد تا اکثر ایام صبح و شباب، در شعب مختلفه این فن بخصوص نحو، صرف گردید”. و سپس خود در همین شرح احوال توضیح می دهد که از استادانی چون شیخ فضل الله نوری، شیخ علی نوری، ملا محمد آملی، میرزا حسن آشتیانی، شیخ هادی نجم آبادی و بالاخره سید احمد ادیب پیشاوری کسب فیض کرده است. قزوینی بعدا به مدرسه سن لویی رفت و در آنجا زبان فرانسه را به طور کامل آموخت. میرزا محمد را پس از فوت پدرش در حوزه اداره انطباعات استخدام کردند. او همچنین برای مجله “تربیت” مقالاتی را از جمله های عربی به فارسی ترجمه می کرد. قزوینی در سال ۱۲۸۳ (دو سال قبل از انقلاب مشروطه) به دعوت برادر کوچکش میرزا احمد برای مشاهده کتاب ها و کتابخانه های لندن، برای سفر کوتاهی به اروپا رفت. در ابتدای این سفر، قزوینی با پروفسور ادوارد براون۱ شرق شناس معروف و رییس هیئت امنای اوقاف گیب۲ آشنا شد و همین آشنایی موجبات کار و تحقیقات ۳۵ ساله محمد قزوینی در اروپا را پی ریزی کرد. قزوینی در شرح احوال خود در باره آشنایی با پروفسور براون اینطور می نویسد:” به توسط ایشان (ادوارد براون) بود که تصحیح و طبع بعضی از کتب از طرف امنای مزبور به عهده این ضعیف محول گردید. در اوایل سنه ۱۲۸۵ امنای مزبور تصحیح و طبع تاریخ جهانگشای جوینی را به من پیشنهاد کردند”. برای انجام این کار مهم، قزوینی از لندن به پاریس رفت، زیرا در آن شهر چندین نسخه از این کتاب موجود بود. در نتیجه تا پایان سال ۱۲۹۳ او در پاریس مستقر بود و در این مدت با جمعی از خاورشناسان فرانسوی هم آشنا شد. ولی در اواخر سال ۱۲۹۴ که جنگ جهانی اول در گرفت، دولت فرانسه بسیاری از نسخ کتاب های با ارزش و مهم و نیز آثار باستانی موزه ها را به نیت حفظ آنها از خطر جنگ به خارج از پاریس منتقل کرد. از این رو ادامه کارهای ادبی و تاریخی عملا غیر ممکن شد، لذا قزوینی به پیشنهاد حسین قلی نواب وزیر مختار وقت ایران در آلمان و به همراه او راهی برلین شد. اندکی بعد از ورود او به برلین، به کلی ورود و خروج از آلمان غیر ممکن شد. در نتیجه وی به اجبار چهار سال و نیم در آن شهر زندگی کرد و طی این دوره با شرق شناسان مهم آلمانی و کارهای آنها هم آشنا شد. او بلافاصله پس از رفع موانع در۱۲۹۹ دوباره به پاریس بازگشت تا پیگیر تحقیقات سابق خود یعنی تصحیح تاریخ جهانگشا شود. قزوینی طی اقامتش در پاریس به انتخاب خودش ولی به خواهش تیمورتاش (اولین وزیر دربار ایران در زمان سلطنت رضا شاه) و با بودجه دولت ایران از هجده کتاب بسیار مهم فارسی و عربی درباره ایران که نسخه های اصلی آنها در کتابخانه های مهم اروپایی موجود بود، عکسبرداری کرد و آنها را برای وزارت معارف (علوم) فرستاد. این کتابها شامل مجمل التواریخ و القصص، تاریخ بیهقی، التوسل الی الترسل، عتیقه الکتبه، زین الاخبار تتمه صوان الحکمته، مونس الحرار فی الدقایق الاشعار، حدود العالم سمط العلی للحضره العلیا، زبده التواریخ، مجموعه منشات عهد سلجوقیان و خوارزمشاهیان و اوایل عهد مغول ـ نوروز نامه… هستند.

در این اوان جنگ دوم جهانی در گرفت و چون زندگی در پاریس برای خارجی ها غیر ممکن بود، در شهریور ۱۳۱۸، قزوینی خانه و کتابهایش را در پاریس جا گذاشت و به اتفاق همسر و دخترش راهی ایران شد. پس از بازگشت به ایران هم در تعقیب کارهای گذشته به تصحیح و تحشیه کتب پرداخت که مهمترین آنها تصحیح و تطبیق دیوان حافظ بود که با کمک قاسم غنی انجام شد. قزوینی ارادت خاصی به حافظ داشت و هر شش ماه یکبار دیوان حافظ را بازخوانی می کرد. کتابی تحت عنوان یادداشتهای دکتر قاسم غنی در حواشی دیوان حافظ منتشر شده که حاصل مذاکرات و هم اندیشی این دو محقق است. پیشنهاد تصحیح دیوان حافظ را مرحوم اسماعیل مرآت در سال ۱۳۱۷ یا ۱۳۱۸ به قزوینی داد. قزوینی این پیشنهاد را با یک شرط پذیرفت که دکتر قاسم غنی صاحب دو کتاب حافظ پژوهانه و دارنده دهها اثر خطی و چاپی در باره حافظ و نیز نسخه های مهم خطی از دیوان او، با او همکاری کند. غنی با دل و جان پذیرفت و این دو از ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۰ روی آن کار کردند. این کتاب بعدها مورد نقد دهخدا، انجوی شیرازی، پژمان بختیاری، پرویز خانلری و دیگران قرار گرفت، اما غالب منتقدین از جمله خانلری اذعان دارند که در میان چاپهایی که تا کنون از دیوان حافظ منتشر شده است، بهترین و معتبرین نسخه به تصحیح مرحوم محمد قزوینی و مرحوم دکتر قاسم غنی در سال ۱۳۲۰ فراهم شده و به چاپ رسیده است. اگر چه که این نسخه بی ایراد نیست و پس از قزوینی هم کوششهای بسیار با ارزشی برای تصحیح دیوان حافظ به عمل آمد، ولی همه آنها چیزی از ارج و اعتبار کار قزوینی نمی کاهد.

تحقیقات قزوینی دوره جدیدی را در تاریخ فرهنگ ایران پی نهاد. یکی از پیامدهای فرهنگی انقلاب مشروطه میل به تحقیق و پژوهش در سنت های فرهنگی ایران زمین بود. کاوشگری در میراث تمدن ایرانی به سبک و سیاق و روشهای مدرن به مجموعه عظیمی از آثار، تصحیحات، نظریات و سرانجام دیدگاههای جدید منجر شد. دیدگاههایی که مفاهیم ایران، فرهنگ ایرانی و هویت ایرانی را به ثبت رساندند. تا قبل از افرادی مانند قزوینی شناخت مفاخر و آثارشان را مدیون مستشرقین هستیم و کمتر کسی جسارت و اعتماد به نفس ورود به عرصه منابع فرهنگ ملی و برجسته ساختن آن و بهتر دانستن آن از مشابه های غربی را داشت. کسی که بیش از همه و پیش از همه این تحقیقات و اکتشافات را در میان ایرانیان فارسی زبان منتشر ساخت و آنها را تصحیح و تکمیل کرد، قزوینی است. چهار مشخصه کار قزوینی که روش او در تصحیح و آثار حاصل را از روش و آثار بسیاری از محققان مشرق زمین متمایز می کنند، دانش و اطلاعات، روشها و ابزار پژوهش انتقادی، نظم و کار بی وفقه با اصول و سرشار از پیگیری و استمرار ، عشق به ملت و فرهنگ خویش هستند. طبع تاریخ جهانگشای عطاءالملک جوینی را موقوفه گیب از او خواست که ۲۵ سال تصحیح و تحشیه و انتشار آن سه سال طول کشید. قزوینی به تمایلات شخصی و عقاید و آرا قبلی خود در موضوع مورد مطالعه اش اجازه دخل و تصرف نمی داد و برای به کارگیری متد علمی برای دستیابی به حقیقت روش مشخصی داشت و نظم و ترتیب کامل را رعایت می کرد.

قزوینی معتقد بود که فن تحقیق و تتبع هم خود علم مهمی است و باید متد علمی را آموخت تا از عهده تحقیق برآمد. و چنانچه خود در ترجمه احوالش نگاشته، بر اثر معاشرت و مناسبات کتبی و شفاهی طولانی مدت با علما و خاورشناسان نامدار در انگلستان، فرانسه و آلمان متد علمی تحقیق را فرا گرفت. دلبستگی زیادی نسبت به آثار علمی و ادبی و هنری ایران و زبان فارسی داشت. علی اکبر سیاسی تعریف می کند که روزی تعجب خود را از اطلاع وسیع قزوینی از وقایع جزایی روزنامه های ایرانی بیان کرد و از او پرسید که چطور محاکمه اصغر قاتل را می خواند. قزوینی در پاسخ گفته بود که زبان زمان ما همین است که مجرمین در مقابل سئوالات قضات در محاکمه جواب می گویند و او که با این طبقه از مردم هیچوقت تماسی ندارد، بهترین وسیله برای آگاه بودن از زبان آنها خواندن جریان محاکمات است.

دیگر اثر بسیار مهم قزوینی ایجاد نهضتی است که شاگردان و پیروان او آن را دنبال کردند. در طی فعالیت ادبی دور و دراز خود طریقه تحقیق و تتبع و تالیف و تصنیف را به بسیاری آموخت و شیوه تحقیق محمد قزوینی در نقد متون، برای تعدادی از محققان جوانتر همچون رشید یاسمی، اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، احمد بهمنیار و علی اکبر فیاض نمونه شد. اقبال آشتیانی، تقی زاده و جمالزاده شاگردان او بودند. به برکت وجود افرادی چون قزوینی، شاگردان و یاران او در طی چند دهه کاری صورت گرفت که در طی چند قرن صورت نگرفته بود. اینان کتابها، آثار و متون را زنده کردند. اگر چه فرایند ورود شیوه های جدید نقد و تصحیح متون به ایران را نمی توان به یک تن نسبت داد، اما قزوینی را به دلیل دقت و وسواسش در کار علمی می توان “سرسلسله مصححان معاصر” نامید.

میرزا محمد قزوینی (علامه قزوینی) روز جمعه ششم خرداد ۱۳۲۸ در تهران درگذشت. یادش گرامی.


پانویس ها:

۱ـ اوقاف گیب: خیریه ای ثبت شده در انگلستان در سال ۱۹۰۲. خانواده گیب ثروتشان را به گرامیداشت خاطره پسرشان الیاس جان گیب که در سن ۴۵ سالگی وفات یافت، وقف این خیریه کرده اند. الیاس گیب تمام عمر خود را به تحقیق درباره تاریخ، ادبیات، فلسفه و دین ترکها، پارسیان و اعراب صرف کرده بود. هدف اوقاف گیب، پیشبرد موضوعات فوق الذکر است و هیئت امنای اوقاف گیب درآمد آن را صرف انتشار و مطالعات آکادمیک درباره تاریخ، ادب و مذهب ترک، پارس و عرب کرده اند.

۲ـ ادوارد براون: استاد در جامعه کمبریج و صاحب تالیفات بسیار نفیس است که سمت ریاست امنای اوقاف گیب را بر عهده داشت و تصحیح و طبع تعدادی از کتب فارسی به وسیله او از طرف امنای اوقاف گیب به عهده قزوینی محول شد.


منبع: یادنامه علامه محمد قزوینی به کوشش علی دهباشی