این سروده مال سالی است که امام جمعه ی اصفهان آمار داده بود: «۷۴درصد دخترانی که به شوهر میروند، بکارت ندارند.» امروز با خواندن حرف های تازه ی گلشیفته فراهانی – این نازنین هنرمند ایرانی – آن سروده را در کوتاهترین نسخه منتشرش می کنم.
الا ای شیخ جویای بکارت
به وضع و حال دخترها چه کارت؟
تو میگوئی بکارت ها که پاره-ست
دقیقاً درصدش هفتاد و چارست
ببینم از کجا آوردی آمار؟
کجا در کار بردی متر و معیار؟
شمارش را به دیگر کس سپردی
و یا خود رفتی از داخل شمردی؟!
اگر حدسی، و گر آن را شنفتی
چرا از مابقی چیزی نگفتی؟
نگفتی بیست و شش درصد بکارت
نشان باشد ز انواع اسارت
اسارت در حصار بربریت
گرفتار موازین خریت
گروهی ترس خورده، صاف و ساده
اسیر انجماد خانواده
برادر غیرتی و آبرودار!
پدر هم محترم! در کوچه بازار
بکارت مال دوران های دور است
به زن های جوان تحمیل زور است
بکارت مثل پوشاک و حجاب است
که وابسته به حق انتخاب است
نجابت، شیخ نادان، پرده ای نیست
به اینکه داده ای یا کرده ای نیست
خودت شام زفاف ای شیخ بدذات
بکارت داشتی ارواح بابات؟
برای تو کسی پرونده هم ساخت
و یا بر پیش و پشت ات کنتور انداخت؟
درِ کونِ شما کنتور اگر بود
سر یک هفته کنتور هم دمر بود
اگر یک روز باشی توی حوزه
بواسیر تو میچسبد به لوزه
و تو حالا به جبران خسارت!
ز دخترها طلب داری بکارت؟
***
امام ِ جمعه آ، یک چیز دیگر
نمیدانی، نمیفهمی، مکرر!
اگر شد پرده ای هرگونه پاره
نخ و سوزن همانا راه چاره
از آن بهتر، نوار ویرجینی ست
که فخر جمله مصنوعات چینی ست
خودت بفروش با نرخ مناسب
بشو کلاَ حبیب الله کاسب:
رسد از ره جناب شاه داماد
که کرده باغ ها را قبلاً آباد
تنی اینسوی و آنسو تاب داده
مزارع را یکایک آب داده!
بسا با دختر و زن گشته نزدیک
رسانده کار را تا جای باریک
پس از کلی که لذت ها چشیده
کنون آقاپسر بیرون کشیده!
بیفتاده به فکر خانواده
زنی خواهد نجیب و صاف و ساده
عروس اش را بده کالای چینی
بگو: داماد، خیرش را ببینی!
چنان آنرا بکن شخصاَ ازاله
که عمه حظ کند از آن و خاله
***
امام جمعه آ، ای آیت حق!
که حتا در بلاهت ناموفق!
نبر سر را درون بستر خلق
که بینی گوزشان را تا ته حلق
نگو از آنچه سررشته نداری
نرو دنبال نطق ابتکاری
مناسبتر بکن دائر دکان را
که بشناسی همه اجناس آن را
فور اگزامپل دکان بول و غایط
بگو آنقدر تا جانت درآیت!
۱۴مهر ۹۷ – ۶ اکتبر ۱۸