انصافاً این آقای احمدی نژاد رئیس جمهور بی مانندی است. یعنی همه ی کارش بی مانند است. هم دشمنی می کند، هم دوستی، هم هر دو را با هم. مثلاً هر چه از دهن مبارکش در می آید حواله ی آمریکا و اروپا و اسرائیل و جاهای مناسب دیگر می کند. هم پایش بیفتد جوری از در دوستی در می آید که آدم دهانش باز می ماند که از کدام جبهه واکنش نشان دهد که هرکس ببیند فوراً نفهمد آدم بر چهارراه چه کنم چپ کرده است. هرچه باشد آدم سیاستمدار خبره ای مانند محمود خان خودمان که در غرب به” آفتاب ساحل” شهرت پیدا کرده است، طاقت نمی آورد که منوچهر نامی که نامش با هیچ چسبی به اسلام و ایمان نمی چسبد بیاید و توی روز روشن به بانوی محترمی مانند هیلاری خانم اسائه ادب کند. آخر مرد حسابی اگر هیلاری خانم می خواست دست بدهد، مانند صاحبکارت محمود آقا دستهایت را پشت سرت پنهان می کردی و تند و تند لبخند می زدی و یا به خانمه می گفتی علیا مخدره لطفاً دستکش دستتان کنید. دویوم آنکه مرد حسابی محمود آقا همان آفتاب ساحل معروف حالا دارد با هزار زحمت کار می کند که این آمریکائیها دست از خصومت با دولت محبوب او در همه ی گیتی بردارند و بشوند از زمره ی احباب دارالاسلام او، آنوقت تو به جای اینکه خودت با پای خودت بروی و به سرکار خانم هیلاری کلینتون عرض ادب و احترام کنی و او را تحویل بگیری جواب سلام او را نداده ای. آخر مرد حسابی مگر نمی دانی جواب سلام ندادن در اسلام از گناهان کبیره است. بانوی محترمی حالا گیرم با سابقه ی دشمنی با جمهوری اسلامی می آید و به شما گیرم با سر تکان دادن و زبان بی زبانی سلام می کند، آنوقت تو در کمال بی ادبی در حالیکه بر جایگاه کمال خرازی تکیه کرده ای می گویی، جوابش را بدهم یا ندهم، و هی با خودت استخاره می کنی و آخر سر هم خودت را به خصلت آن حیوان نانجیب می زنی که یعنی هیلاری دیدی ندیدی؟ آخر مرد حسابی تو چه وزیر خارجه ای هستی که این همه خارج از گودی، ما در عرف دیپلماتیک احتیاج به مراوده حالا حتی شده با فاصله و از دور با خارجی ها داریم، با مردها البته با فاصله ی کمتر با خانمها صد البته با فاصله ی بیشتر، این همه ما به تو درس آموختیم، فکر کردیم ولایتی و خرازی خواهی شد، هیچکدام که نشدی هیچ از همان منوچهر وامانده ای هم که بودی پس افتادی، حالا ما جواب این خانم محترم یعنی همشیره مان هیلاری جان را چه بدهیم، اگر برود و به باراک حسین راپرت بدهد که ما در وزارت خارجه مان از وزیر گرفته تا دربان همه بی ادب و بی نزاکت هستند و جواب سلام آدم را نمی دهند، و انگار نه انگار از جمهوری اسلام و پسر ساحل سر درآورده اند، و او هم رگ غیرتش بجنبد و دو سه بمب درست درمان حالا گیریم توسط اسرائیل حواله ی نیروگاه بوشهر و متکاگاه قم کند، ما چه خاکی به سرمان بکنیم. مرد ناحسابی یک سلام و علیک خالی که به جایی برنمی خورد. تو چه بچه مسلمانی هستی که نمی دانی جواب سلام ندادن در اسلام گناه کبیره است. چه می گوییم اگر بچه مسلمان بودی که اسمت کمال یا علی اکبر بود و در بیت رهبری راه داشتی، منوچهر هم شد اسم، اسم گبری داری برای همین است که آداب اسلامی سرت نمی شود. خب می گویی ما چکار می توانستیم بکنیم که این همه فاجعه از گور بی نزاکتی حضرت عالی بر سر این امت سرریز نشود. با خودشان و یواشکی با رهبر شور و مشورت کردیم حالیمان شد که منوچهر نامی را نمی شود در دولت امام زمانی به زور هم که شده جا زد، گفتیم تا هنوز در سفر هستی و عرق خرابکاریت خشک نشده یک نامه بتو بدهیم که بفهمی بی ادبی چه عاقبتی دارد و یک نامه هم بدهیم به علی اکبر صالحی که نامش با مسماست تا بنشیند روی کرسی تو و تلفن کند به همشیره هیلاری و بگوید السلام العلیک یا هیلاری جان، آن مردک منوچهر نام را از دولت اسلام بدر کردیم، تا هیچکس دیگر جرئت نکند به سلام شما جواب شایسته ندهد. حالا هم ما که علی اکبر باشیم و با سلام و صلوات خدمتتان رسیده ایم و موقتاً هم سکان سلاح اتمی دستمان است هم فرمان سیاست خارجی بیت رهبری و دولت محمود خان پسر ساحل که معرف حضورشان است! امری باشد چاکریم!
محمود (پسر ساحل) را می گویم سلام و دعا دارد و می گوید همانطور که در نیویورک گفتم نگران سیدعلی نباشید سرطان خون دارد خودمان همه ی کارها را همانطور که حضوری عرض کردم به سامان می رسانیم، ببخشید که بعضی وقتا مجبوریم برای شیره مالیدن سر این جماعت حزب اللهی دو سه دشنام چارواداری هم به شما بدهیم، خودتان مستحضر هستید که ارادت دلی ما همان است که بود. ارادتمند دلی شما، محمود پسر ساحل
ما هم که علی اکبر باشیم قول می دهیم که ماجرای پز سلاح اتمی و کیک زرد و غنی و فقیر سازی را تا همانجا که همه مان می دانیم و توافق کرده ایم ادامه دهیم، می دهیم و کارمان که تمام شد خودمان حتی ساختمان هایش را کن فیکون می کنیم که خدای نکرده شما نگران این موضوع ناقابل نباشین.
ارادتمند علی اکبر