هفت سال از سانحه مرگبار زلزله ی بم میگذرد. روزی که زلزله ی بم اتفاق افتاد، نه فقط ما ایرانیان، بلکه تمام دنیا متاثر شد: برای چهل هزار انسان بیگناه که زیر آوار هزاران سال خاطره جان خود را از دست دادند، برای ارگ ۲۵۰۰ ساله ی بم که بزرگترین ساختمان خشت و گلی جهان بود، و برای از بین رفتن سالها خاطره و میراث ملی. طی چند ماه پس از وقوع زمین لرزه از سرتاسر دنیا کمکهای فراوان نقدی و غیر نقدی روانه بم شد. این که چه مقدار از این کمکها به دست بازماندگان زلزله رسید، خارج از بحث این مقاله است. اما مسلم این است که خیلی زود پس از زلزله، دنیا بم و باز مانندگان زلزله را فراموش کرد.
اگر زلزله اتفاقی بود که هر از چند گاهی اتفاق میافتاد، و میزان تلفات زیادی در بر نداشت، شاید فراموش کردن اینهمه قربانی کار راحت تری بود، اما متاسفانه آمار، ارقام هولناکی را در بر دارد. سالیانه ۳.۳ میلیون نفر جان خود را بر اثر سوانح طبیعی از دست می دهند و بیشترین تعداد قربانیان در اثر سیل و زلزله کشته می شوند. آمار نشان می دهد که بیشترین تعداد تلفات در کشورهای در حال توسعه است، و این به دلیل عدم آمادگی در مقابل سوانح طبیعی و سست بودن ساختمانها است. فقط در ماه گذشته، از ۲۳ اکتبر ۲۰۱۰ تا ۲۱ نوامبر ۲۰۱۰، تعداد ۹۷۰ زلزله در ایران اتفاق افتاده است. در ماههای قبل از آن، از ۲۳ سپتامبر تا ۲۲ اکتبر، تعداد ۹۴۰ زمین لرزه، و در ماههای پیش از آن به ترتیب ۱۱۰۰، ۸۴۰، و ۸۲۰ زمین لرزه در هر ماه اتفاق افتاده است. بسیاری از این زلزلهها کوچک و نامحسوس هستند، اما احتمال اتفاق زلزلههای بزرگ و مخّرب هم بسیار زیاد است.
چهار روز قبل از زلزله بم، در روز ۲۲ دسامبر ۲۰۰۳، زلزلهای شهر سن سیمئون کالیفرنیا را لرزاند. هر دو زلزله ی بم و زلزله سیمئون، ۶.۶ ریشتر و با عمق ۵ مایلی بودند. این دو زلزله بسیار شبیه هم بودند، اما خسارات و تلفات آن دو بسیار متفاوت بودند. در زلزله سن سیمئون، فقط ۲ نفر کشته شدند و ۴۰ ساختمان ویران شد. در حالی که زلزله بم ۴۰هزار قربانی داشت، بیش از ۸۰ درصد ساختمانهای این شهر ویران، و بیش از ۱۰۰هزار نفر بیخانمان شدند. این تفاوت به دلیل ساختمان سازی متفاوت در این دو شهر بود. ساختمانهای سن سیمئون کالیفرنیا با محاسبات مقاومت در برابر زلزله ساخته شده بودند، در حالی که ساختمانهای قدیمی بم از خشت و گّل و بدون محاسبات مقاومت ساخته شده بودند.
وقوع زلزله بم در سال ۲۰۰۳ همه را به فکر واداشت. سئوالی که ذهن همه را مشغول کرده بود این بود که اگر زمین لرزه تهران را بلرزاند چه خواهد شد؟ متاسفانه تحقیقات زمین شناسی در مورد تهران پیشگویی خوش آیندی ندارد. شهر تهران بر روی چند گسل اصلی قرار دارد. این شهر از شمال بر روی دو گسل موشا و تهران قرار دارد، و از جنوب بر روی گسل ری. شهر تهران یکی از ۵ زلزله ی بزرگ آتی در دنیا پیش بینی شده است. این شهر با جمعیت بیش از ۱۳ میلیون نفر، قربانیان بسیاری به همراه خواهد داشت. احتمال این زلزله آنچنان زیاد، و تخریبات حاصل از این زلزله آنچنان جبران ناپذیر است که طرح تغییر پایتخت از تهران به یکی از شهرستانها چند بار ارائه شده است. متاسفانه به دلیل هزینه بالای ۳۰۰ میلیارد دلاری این پروژه مورد قبول قرار نگرفت و پایتخت ایران، همچنان مورد تهدید زمین لرزهای هولناک قرار دارد. در ازای منتقل نکردن پایتخت از تهران، پروژه ی استقامت بخشی به ساختمانها ارائه شد که با هزینه ی ۷۵ میلیارد دلار، بسیار ارزانتر از هزینه انتقال پایتخت بود. در سال ۱۹۸۶، کد ساختمان سازی در تهران، استقامت ساختمانها برای زمین لرزه ۷ ریشتری را الزامی نمود. گرچه قوانین ساخت و ساز، ضدّ زلزله بودن ساختمانها را الزامی کرده، اما متاسفانه به دلیل عدم بررسی و نظارت، بسیاری از ساختمانها بدون استقامت لازم ساخته می شوند. اکثر ساختمانهای بلند مرتبه تهران در شمال شهر واقع شده اند، یعنی درست بر روی دو گسل موشا و تهران، جایی که در صورت وقوع زلزله بیش از همه مورد تخریب قرار خواهد گرفت.
زمین لرزه پیش بینی شده در تهران، شبیه زلزله بم، و در حدود شش و نیم ریشتر میباشد. در صورت وقوع زلزله، به دلیل فشردگی و پر جمعیت بودن شهر، دسترسی امداد به آسیب دیدگان بسیار دشوار و یا حتی ناممکن خواهد بود. با وجود گاز لوله کشی در زیر شهر، خطر آتش سوزی بسیار بزرگی هم در صورت وقوع زلزله شهر تهران را تهدید میکند. تصویر شهری با جمعیت بیش از ۱۳ میلیون نفر، با خیابانهای باریک و ساختمانهای بلند مرتبه، پس از زمین لرزهای که همراه با خود آتش سوزی، میلیونها کشته، زخمی، و ویرانی به بار میآورد بسیار ناهنجار است. این که شهری که تصور میکنیم، روزی خانه ی من و شما بوده، و امروز اقوام، بستگان، و دوستان ما در آن زندگی میکنند، این تصویر را هزاران بار هولناکتر میکند.
دو سال پیش، وقتی تحقیقاتم را در مورد تهران شروع کردم، در صدد راه حلی برای این شهر بودم، اما متأسفانه به این نتیجه رسیدم که مشکل بزرگتر از این است که به دست یک یا چند نفر حل شود. تهران تنها شهری نیست که ساختمانهای قدیمی آن مورد تهدید تخریب در اثر زمین لرزه هستند. صدها و یا شاید هزاران شهر دیگر در کشورهای در حال توسعه در همین شرایط وجود دارد. نجات کامل یک شهر از دست ساختمانهای شکننده در زلزله از ما بر نمی آید، اما اطلاع رسانی در مورد خطری که این شهر را تهدید میکند، آموزش کمکهای اولیه، آموزش اینکه در صورت وقوع زلزله چه باید کرد و به کجا پناه برد، کارهای کوچکی هستند که از ما بر میآید و زندگی بسیاری را نجات می دهد.
یکی از بزرگترین تفاوتها بین ایران و کشورهای پیشرفته زلزله خیز همچون ژاپن و آمریکا سیستم آموزش و اطلاع رسانی در مورد زمین لرزه است. در کشورهای پیش رفته خطر وقوع زمین لرزه آشکار است، و همه برای مقابله با آن آماده هستند. در مدارس به دانش آموزان آموخته می شود که در صورت وقوع زمین لرزه به کجا پناه برند، و اگر با مصدومی برخورد کردند چه کمکی از آنها برمی آید. متاسفانه در ایران هیچ آموزشی برای مقابله با سوانح ناشی از زلزله داده نمیشود، گویا که این خطر اصلا ایران را تهدید نمی کند، غافل از این که ایران یکی از زلزله خیزترین کشورهای جهان است.
باید از گذشته درس بگیریم. ۴۰هزار قربانی بم، ۱۲هزار قربانی بوئین زهرا، ۱۵هزار قربانی طبس، ۴۵هزار قربانی رودبار و منجیل، و هزاران هزار قربانی دیگر کافی نیستند تا به ما درسی بیاموزند؟ چرا کشورهای پیشرفته که بسی زلزله خیزتر از ایران هستند، تلفات ناچیزی در مقابل زلزله دارند؟ درست است که دلیل اصلی ضعف ساختمان سازی است، اما حتی آن هم ریشه ی فرهنگی دارد. در تهران سالهاست که طرح ضدّ زلزله بودن ساختمانها اجباریست، اما شواهد نشان میدهد که اکثر ساختمانها واقعا طبق محاسبات انجام شده ساخت نمی شوند. کسانی که این ساختمانها را می سازند هم افرادی هستند همچون من و شما؛ آنها هم همشهری تهرانی ما هستند، و همچون من و شما اقوام و دوستانی ساکن تهران دارند. پس چرا در ساخت ساختمانها آنقدر سهل انگاری می کنند؟ یکی از دلایل این است که آنها هم عمق این فاجعه را نمی دانند. اگر می دانستند چه خطر بزرگی در انتظار تهران است، و چه مسئولیت سنگینی بر دوش هر یک از این ساختمان هاست، شاید بسی بیشتر تأمل و دقت می کردند.
باید از ریشه به حل این مساله پرداخت؛ باید جامعه را برای مقابله با وقوع زلزله آگاه و آماده کرد. حل مساله زلزله، همچون بسیار مسائل دیگر ایران، یک روزه میسّر نیست، اما اگر هر کدام از ما گوشهای از این مسئولیت را متقبل شویم و در حد امکان خود اطلاع رسانی و کمک رسانی کنیم، به مرور زمان جامعهای آگاهتر خواهیم داشت که در حل مسائل بسیار موفقتر خواهند بود. دوستان و آشنایان خود را در تهران و در دیگر مناطق زلزله خیز ایران از خطر زلزله آگاه کنید. در صورت آگاهی و آمادگی برای وقوع زلزله، صدمات و تلفات بسیار کمتر خواهد بود.
برای دریافت اطلاعات بیشتر در این موضوع با ای میل bamschildren@gmail.com تماس بگیرید.
* سارا خاکباز، متولد تهران، در سن ۱۴ سالگی به تورنتو کانادا مهاجرت و تحصیلات لیسانس و فوق لیسانس خود را در رشته معماری در دانشگاه واترلو کانادا به اتمام رساند، و مدرک طراحی ساختمانهای کم مصرف را از انجمن ساختمان سبز کانادا دریافت کرده است.