شهروند ـ آرش عزیزی: سنت انتخاب “۱۰”ترین سالی که گذشت دیگر به اندازه خودِ تعطیلات و بیشتر از هر رسمی جا افتاده و هر کس در زمینه ‌ی خودش “ترین”‌های سال گذشته را معرفی می‌کند. امسال هم که سال “۱۰” است و بازار “۱۰”تا معرفی کردن داغ.

شهروند تصمیم گرفت امسال ۱۰ چهره برجسته کانادایی را از نگاه خود معرفی کرد؛ این معرفی‌ ها قاعدتا رنگ نگاهِ ما به کانادا را دارند و مثل هر انتخاب دیگری کامل و بی‌نقص نیستند. در ضمن ۱۰ نفرِ برتر را انتخاب کرده ‌ایم، اما هیچ ترتیبی بین آن‌ها نیست به جز حروف الفبا:

کوردلیا استراب 

هدر مالیک، ستون‌نویس تورنتو استار، می‌گوید کانادا اینقدر به یک نویسنده‌ی زنِ درخشان و تند و تیز (مارگارت آتوود) عادت کرده که انگار ظهور فرد دیگری در قامتی مشابه او را نمی‌تواند ببیند و همین است که استراب، نویسنده و نمایش‌نامه ‌نویس کبکی، آنقدرها مشهور نیست. او امسال جایزه تریلیوم را به خاطر کتابش “لیمو” (Lemon) که راجع به نوجوانی درگیر با مشکلات بلوغ بود، فتح کرد و به خاطر همین کتاب نامزد جایزه جیلر نیز بود. استراب معروف است که بر خلاف بسیاری از نویسندگان در داستان‌ هایش نه به “شیرینی‌”های زندگی که به تلخ‌ و ترش‌ ترین لحظات می ‌پردازد. جهان به نویسندگان اینچنینی احتیاج دارد و استراب هنوز جای زیادی برای درخشیدن دارد.

بالا راست: توماس سارس و استفان هارپر/ سیدنی کرازبی / پائین: جان ببکاک ـ استراب

 جان ببکاک

بر خلاف تمام نفراتی که امسال نام می بریم او امسال کار خاصی نکرده و “دستاورد” خاصی نداشته. در واقع علت حضورش در این فهرست این بود که در ۱۸ فوریه‌ ی امسال در سن ۱۰۹ سالگی چشم از جهان فروبست. اهمیت ببکاک، متولد سال ۱۹۰۰، در مقامی بود که یدک می‌کشید: آخرین سرباز کانادایی بازمانده از جنگ جهانی اول. ببکاک هنگام جنگ ۱۵ ساله بود و نگذاشتند به اروپا برود تا این‌که در آخرین ماه‌های جنگ او را به بریتانیا فرستادند و تا پایان جنگ در آن‌جا تعلیم می‌دید و هرگز وارد نبرد نشد و خود را هم “سرباز” نمی ‌دانست، اما او همچنان به عنوان لقبش معروف بود.

درگذشت ببکاک انگار برگی از تاریخ کانادا را به پایان رساند و به همه یادآوری کرد که این کشور رنگ و بوی جدیدی دارد که گرچه ادامه سال‌های پیش است، اما تفاوت‌ های بسیاری نیز با آن دارد.

 تظاهرکننده مخالف نشست گروه ۲۰

راست باشید یا چپ، لیبرال یا محافظه‌کار یا سوسیالیست، احتمالا همه موافقند که مهمترین رویداد سیاسی سال، و شاید حتی دهه، برگزاری نشست گروه ۲۰، تظاهرات ده ‌ها هزار نفر از مردم تورنتو علیه آن و حمله پلیس به آن ‌ها، نقض گسترده‌ ی آزادی ‌های مدنی توسط دولتِ انتاریو و کانادا و بزرگترین دستگیری جمعی تاریخ کشور (بیش از ۱۲۰۰ نفر) بود. به نظر ما یکی از بزرگترین تاج ‌های افتخار امسال را باید به صورت نمادین به تظاهرکنندگانی داد که هوای بد، ارعابِ دولت و پلیس و دستگیری‌ های غیرقانونی و نقض آزادی ‌ها را به جان خریدند تا به نشست۲۰ رهبر کشورهای ثروتمند جهان و به وضعیتی که جهان از سر می‌گذراند، اعتراض کنند.

 جشنواره بین المللی فیلم تورنتو

جشنواره فیلم تورنتو ـ تظاهرات جی ۲۰ در تورنتو

 

این جشنواره البته انصافا حق دارد هر سال جایزه “ترین”ها در خیلی زمینه ‌ها را بگیرد چون به راستی هیچ رویداد دیگری در سراسر کانادا در اهمیت و جذابیت به گرد پایش هم نمی‌رسد، اما امسال این جشنواره را به این دلیل در فهرست گذاشته ‌ایم که به موقع به وعده‌ اش عمل کرد و خانه‌ ی جدیدی برای عاشقان سینما در تورنتو گشود. منظورمان “تیف بل لایت ‌باکس” (Tiff Bell Lightbox) است که در جشنواره امسال افتتاح شد تا خانه دائمی جشنواره و جای قراری برای فیلم‌ دوست‌ها باشد. پخش فیلم ‌های جعفر پناهی در ماه گذشته نیز این‌جا را بیشتر نزد ما عزیز کرد.

 توماس ساراس، به نمایندگی از شورای ملی رسانه ها و مطبوعات قومی کانادا

این روزنامه ‌نگار دمدمی‌ مزاجِ یونانی را به خاطر طبع شوخ و رد کردن خط قرمزها می‌شناسیم، اما اگر همتِ او و بقیه رهبران شورای مذکور نبود، رسانه ‌های دیاسپوراییِ کشور، از جمله شهروند، امروز جایگاهی را که دارند نداشتند و جوامع دیاسپورایی کانادا بسیار دورتر از ادغام در جامعه‌ ی بستر اصلی بودند. شورای ملی امسال جشن بسیار سطح بالایی در مارکهام برگزار کرد که با حضور استفن هارپر،‌ نخست‌وزیر کشور، و بسیاری از مهم‌ترین وزرای دولت و مقامات حزب لیبرال همراه بود و به شهروند نیز جایزه ‌ای تقدیم شد. شورا در ضمن چندین جلسه مصاحبه خصوصی با مایکل ایگناتیف، رهبر حزب لیبرال، هم ترتیب داد که  نشان  از اهمیت روزافزون آن دارد.

 سیدنی کرازبی و تمام قهرمانان کانادایی المپیک

شکی نیست که برای بیشتر مردم کانادا تاریخی‌ترین و به یادماندنی‌ترین رویداد سال چیزی نبود جز المپیک زمستانی ونکوور که شاهد درخشش بی ‌سابقه‌ ی کانادایی‌ها بود. این عنوان را در واقع باید متعلق به کلِ تیم کانادا دانست و بخصوص آن ۱۴ طلاآوری که رکورد کسب بیشترین طلا توسط یک کشور در المپیک زمستانی را شکستند، اما اگر بخواهیم یک نفر را به عنوان نماینده‌ ی این جمع معرفی کنیم، او باید که باشد؟ الکساندر بیلودوی اسکی‌باز که اولین کانادایی شد که مدال المپیکی در خاکِ کانادا به دست آورده؟ یکی از آن پاتیناژبازهایی که دل همه‌ ی جهانیان را با حرکات زیبایشان بردند و مدال‌ های رنگارنگِ بی ‌سابقه برای کشور به دست آوردند؟ انتخاب شاید سخت باشد اما نه آنقدرها سخت. شاخص ‌ترین چهره ‌ی کانادا در این المپیک بی‌ شک سیدنی کرازبیِ هاکی‌ باز بود که با گل تاریخی خود به آمریکا در بازی فینال، پیروزی تیمش را تضمین کرد و نام خود را به جمع افسانه‌ های ملی ورزش در این کشور اضافه کرد.

 جنی کوآن

انتخاب سیاستمداری استانی که در دولت هم نیست و حتی سمت آنچنان مهمی هم در حزبِ خودش ندارد شاید کمی غریب به نظر برسد اما ما این نماینده‌ ی نیودموکراتِ ونکوور در مجلس بریتیش کلمبیا را به این دلیل برگزیدیم که انواع و اقسام تهمت و افترا و حمله‌ ی شخصی را به جان خرید و رهبر ان. دی.پیِ غربی‌ ترین استان کشور، کارول جیمز، را به خاطر روش ‌های بوروکراتیک و سرکوب دموکراسی درون حزبی به چالش کشید. کوآنِ چینی‌تبار موفق شد جیمز را وادار به استعفا کند و اکنون در حالی که نخست‌ وزیرِ لیبرال، گوردون کمپبل، هم در میان کارزار عظیم علیه خود، استعفا داده است، هر دو حزب باید رهبران جدید انتخاب کنند. حرکت کوآن بخصوص از این‌رو جالب توجه است که خودش قصد جایگزینی جیمز را نداشت و تنها به نمایندگی از فعالان پایه ‌ای حزب و علیه بوروکراسی به میدان آمده بود. رسانه ‌های بستر اصلی به او هر لقبی دادند (از جمله “آنارشیست”) اما فعالان ان دی پی در سراسر کشور به او ارج و احترام بسیاری می‌گذارند.

 کینان

ما ایرانی ‌ها که البته خودمان کلی عرب در کشورمان داریم و زبان‌مان قرابت نزدیکی با اعراب باید بتوانیم اسم او را به همان شکل اصلی عربی‌اش یعنی “قینان” بنویسیم، اما این شاعر و خواننده و ترانه ‌نویس و رپ‌ نوازِ سومالی ـ کانادایی، را حتی خود سومالی ‌ها هم با صورت انگلیسی اسمش می ‌شناسند. او امسال بار دیگر بر تارک موسیقی آمریکای شمالی درخشید و جایزه‌ جونوی بهترین هنرمند را از آن خود کرد. روزی که می‌شد افتخار کلِ کانادا به کی ‌نان را دید وقتی بود که جامِ جهانی فوتبال را به تورنتو آوردند و این کی ‌نان بود که در کنار آن ترانه ‌ای اجرا کرد.

 شیلپی سمیه گوودا

واقعا چند نفر تعجب می‌کنند که فرشته نجات امسال صنعت کتاب کانادا دختری هندی ‌تبار است که کتابی راجع به تجربه‌ ی مهاجران نوشته؟ شیلپی گوودا نماینده ی نسلی جدید از نویسندگان کانادایی است که تمام قدرت ‌شان از تنوع‌ِ پیشینه ‌شان می ‌آید. کتاب او، “دختر مخفی”، ماجرای زن فقیری از هند که دخترش را به یتیم‌ خانه می‌ سپارد تا او سر از خانه‌ ی زوجی جوان در سان فرانسیسکو درآورد، تا به حال به رقم فروش باورنکردنی ۲۲۵ هزار نسخه رسیده است.

ناهید نانشی

او تازه شهردار کالگری شده و هنوز چیزی از شهرداری خوب یا بدش ندیده‌ ایم، اما انتخاب این اسماعیلی‌ مذهبِ تانزانیایی‌ تبار به عنوان اولین شهردار مسلمان کانادا، آن هم در شهری که به تنوع جمعیت و مهاجرپذیری معروف نیست،‌ هم مثل موفقیت خانم گوودا نشان از چهره‌ ی کانادایی جدید و در حال تولد را دارد. نامِ نانشی نه فقط در سراسر کانادا که بی‌ اغراق در سراسر جهان مطرح شد و انتخابش امیدی برای میلیون ‌ها مهاجر در آلبرتا و در سراسر کانادا است که می ‌توانند روزی در این کشور شهروندانی به واقع برابر باشند و در تعیین سیاست کشور نقش داشته باشند. نانشی در حالی انتخاب شد که بسیاری رسانه ها در پیامد ورود ۵۰۰ پناهجوی تامیل ‌تبار به غربِ کشور متاسفانه تنورِ نژادپرستی را باد می ‌زدند (گلوب اند میل سرمقاله ‌ای نوشت و خواهان کنار گذاشتن “مولتی کالچرالیسم” شد). انتخاب نانشی در آن روزها خبر از کانادای جدیدی می ‌داد که آن‌را توقفی نیست.

 

بالا راست: شیلپی ـ جنی کوان/ پایین: کی نان ـ ناهید ننشی