گفت وگوی حسین افصحی با اردوان مفید، نویسنده، کارگردان و بازیگر نمایش “امشب شب مهتابه”
همه چیز ما را می توانید بگیرید، مگر خاطراتمان را
اردوان جان می گم از خودت و آغاز کار تئاتریت شروع کنیم…
ـ من در تهران در خانواده تئاتری به دنیا آمدم و در آنجا رشد کردم. پدرم غلامحسین خان مفید یکی از قدیمیترین نقالان و شاهنامه خوانان ایرانی و از بازیگران و کارگردانان تئاترهای حماسی داستانهای شاهنامه و برادر بزرگم بیژن مفید است، نویسنده و کارگردان شهر قصه و یکی از مبتکرین تئاتر کودکان در ایران که بیش از ده نمایش نامه برای کودکان نوشته، که هنوز هم پس از سالهای سال از این نمایش نامهها برای تئاتر کودکان استفاده میشود. برادر دیگرم بهمن مفید از هنرپیشگان سینما و تئاتر و خواهرم هنگامه از بازیگران تئاتر و تئاتر عروسکی است. من هم کار تئاتر را به طور حرفه ای با شهر قصه شروع کردم. فارغ التحصیل رشته علوم تربیتی و فارغ التحصیل رشته هنرهای دراماتیک و فوق لیسانس کارگردانی در دانشکده ایالتی فلوریدا در پیش از انقلاب هستم.
اردوان جان مثل اینکه مدتیهم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سابقه کار داری؟
ـ پس از فارغ التحصیل شدن در رشته تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک، وارد کانون پرورش فکری شدم و مدت ۴ سال در مرکز تئاتر کانون کار کردم. پس از آن از طرف کانون برای تحصیل در رشته فوق لیسانس وارد دانشکده فلوریدای آمریکا شدم. درسم که تمام شد دوباره به ایران برگشتم و مدیریت مرکز تئاتر کانون را به عهده گرفتم تا انقلاب سال ۵۷.
در سالهای پیش از انقلاب که در آمریکا تحصیل تئاتر میکردی، آیا درکارهای تئاتری هم فعال بودی؟
ـ بله، نمایش نامه “شاپرک خانوم”، نوشته بیژن مفید و” رویای ممکن”، نوشته خودم را به زبان انگلیسی در آمریکا به اجرا درآوردم که در آن سالها با موفقیت روبرو شد و در چندین نمایش نامه از جمله “پا برهنه در پارک”، اثر نیل سیمون، به عنوان هنرپیشه اول بازی کردم .
اگر موافق باشی یادی هم از بیژن مفید بکنیم.
ـ حتما، زیرا که بیژن خارج از اینکه برادر من است، یکی از پیشکسوتان تئاتری ایران است که برای تئاتر ایران، بویژه تئاتر کودکان زحمات بسیاری کشیده است. بیژن مفید برادر بزرگتر من، فارغ التحصیل ادبیات انگلیسی و حقوق بود. در دوران تحصیل به تئاتر روی آورد و دوره هنرستان هنرپیشگی را به پایان رساند. علاوه بر ترجمه داستان و نمایش، نخستین کار جدی اش نمایش موفق “شهر قصه” بود که بیش از یک سال و نیم در ایران در روی صحنه اجرا شد. و پس از آن نمایشهای “ماه و پلنگ”، “جان نثار، سهراب، اسب و سنجاقک”، “شاپرک خانوم”، “کوتی و موتی”… که اینها همه نوشته و کار خودش بود که در کانون پرورش فکری، کارگاه نمایش و… اجرا شده است. نمایش نامه “بزک نمیر بهار میاد” او را گروه فرانسوی آتا نور به صورت نمایش سایه در جشن هنر شیراز اجرا کردند. نمایش ترب که ۶ سال در رپرتوار مرکز تئاتر کانون مورد استفاده قرار گرفت و میتوان از این نمایش به عنوان اولین نمایش نامه حرفه ای کودکان ایران نام برد و آخرین کارش در ایران نمایش “عقاب و روباه” بود که من برای کانون پرورش کودکان و نوجوانان کارگردانی کردم.
پس آخرین کاری که در ایران انجام دادی، قبل از تبعید سی ساله ات، همین نمایش عقاب و روباه بود. نمایشی که اجراهای موفقی را پشت سر گذاشت، از این نمایش بگو.
ـ نمایش عقاب و روباه نوشته بیژن مفید را من برای گروه سنی نوجوانان کارگردانی کردم همراه با بازیگران حرفه ای همچون جعفر والی و بهمن مفید و بازیگران دیگر. داستان نمایش درگیری یک روباه و عقاب است که قویترین موجود این جنگل است و قبلا عقاب از روباه لطمه دیده ولی حالا برای کمک به فرزند روباه که اسیر سیلاب شده و هیچکس حاضر به کمک به او نیست به کمک او میآید و… همانطور که گفتی کار بسیار موفقی بود و آخرین کار تئاتری من در ایران هم محسوب میشود. پس از آن هم به آمریکا آمدم.
در طول این سالها در خارج کشور چه کارهاییبه روی صحنه برده ای؟
ـ در طی این۲۶ سال حدود ۱۶ نمایشنامه نوشتم. اولین نمایش من در سال ۸۰ “عروسی حاجی آقا” که برای نمایش های روحوضی تنظیم شده بود. بعد از آن نمایش نامه “محلل” که انتقادی مستقیم به وقایع ایران بعداز انقلاب داشت. این نمایش نامه بعد از دو سال اجرای موفق در لس آنجلس در سال ۱۹۸۳ ضبط و ثبت شد.
یعنی چی ثبت شد؟
ـ ضبط یک اثر، یک کار هنری است و اگر این کار بدون وسایل ضبط حرفه ای باشد، می شود ثبت آن اثر. ما در آن دوران نمی توانستیم دوربین را به داخل جمعیت بیاوریم، زیرا همه تماشاچیان در یک حالت ترس و نگرانی به نمایش نگاه می کردند و می خواستند که به هیچ عنوان حالت و رفتارشان ضبط نشود. نهایتاً اثر در یک استودیوی کوچک ثبت گردید. می توان این اثر را به صورت VHS از شرکت پارس ویدیو تهیه کرد. بعد از آن نمایش “رستم و سهراب” که اولین اجرای تئاتری بود از یک نقالی که من آن را به نمایش تبدیل کردم. بعد از آن نمایش نامه های دوره ۱۰ ساله من بیشتر انتقادی و کمدی بود، زیرا مسایلی که در مملکتم رخ می داد، به هیچ عنوان نمی توانستم به صورت جدی این تراژدی را نگاه کنم. نمایش نامه ای با عنوان “ماشین نویس ها و الاغ” در آن زمان نوشتم که در آن آبدارباش یک اداره ریاست کل فرهنگ مملکت را به عهده گرفته است. بعد از آن به نقل شاهنامه در اکثر ایالات مختلف آمریکا پرداختم.
مثل اینکه در تمام این سالها یکی از کارهای مهمیکه انجام دادی نقّالی شاهنامه به زبان فارسی و انگلیسی بود. کمی راجع به این توضیح بده، چرا نقالی به زبان انگلیسی؟
ـ موفقیت کار نقالی من در خارج کشور باعث شد که موزه های بزرگ جهان برای ارائه شاهنامه از من دعوت به عمل بیاورند. اولین اجرای من در موزه بزرگ لس آنجلس و بعد از آن به دعوت موزه بزرگ بریتانیا برای افتتاح موزه هخامنشیان و سپس در قلب آلبرت موزیم لندن برای افتتاح نوروز ایرانی. و اخیرترین اجرای من در موزه های جهان (Smithsonian) که از بزرگترین موزه های جهان در واشنگتن دی سی است، به اجرای داستان بهرام گور پرداختم. باید توجه داشت که شرایط امروز ایرانیان خارج کشور مانند روزهای نخستین حمله اعراب به ایران، زبان گویش ما در تهدید از بین رفتن است. آن روزگار زبان عرب و امروز زبان غرب. بارها من با این منظور تاکید کردم که ما در یک جزیره فرهنگی گرفتار آمده ایم و دریای بزرگ غرب هر لحظه می تواند ما را ببلعد. نهایتاً نه تنها باید زبان فارسی را برای فارسی زبانان دیروز که هم می نویسند و هم می توانند بخوانند، حفظ کرد، بلکه باید داستان های شورانگیز شاهنامه، این دردانه کتاب زبان فارسی و شناسنامه ایرانیان را به نسل بعدی واگذار کرد. به این دلیل من به زبان انگلیسی قصه ها را می گویم و به زبان فارسی چاشنی آنرا به نحوی ایجاد می کنم که همه خانواده از آن بهره بگیرند.
راجع اخیرترین کار نمایشی ات “امشب شب مهتابه” بیشتر توضیح بده. دارای چه حال و هوایی است و چه مضمونی دارد؟
ـ درست بر اساس همین جزیره فرهنگی و مواجه شدن با برنامه های تلویزیونی غرب مجموعه ای است از رنگ و موسیقی و رقص و پیام های کوتاه بین آن. باید پذیرفت که توجه این تماشاگران با دوران ما از زمین تا آسمان فرق کرده است. این گروه تمام اطلاعات را در کوتاهترین مدت همراه با هیجان، رنگ و موسیقی طلب می کند و من بر اساس این پدیده پس از سی سال تجربه (بسی رنج بردم در این سال سی ….. ؟) دریافتم که باید نمایش تماشاگران خود را به اجرا در بیاورد، یعنی تماشاگران خود بازیگران نمایش می شوند، چون حادثه مربوط به هر دوی ماست.
اردوان جان از افراد گروهت و کسانیکه با تو در این نمایش همکاری دارند بگو .
ـ برو بچه هائی که با من در این نمایش همکاری می کنند عبارتند از تهمتن مفید پسر بهمن مفید که از سن ۴-۵ سالگی در خانواده تربیت نمایش دیده، فرزام فتاحی نوازنده بسیار خوش نواز ویلن که اجرای او از آثار موسیقی ایران، تماشاگران را به وجد می آورد و نه اینکه خواب کند. و بالاخره احد آغاسی که در واقع نماینده نوعی از موسیقی مردمی ست، که در مسیر نمایش بسیار بجا استفاده شده است. به همین دلیل این اثر را به نام اولین کنسرت ـ نمایش ایرانی باید خطاب کرد.
مثل اینکه غیر از اجرای نمایش امشب شب مهتابه برنامه دیگری هم در تورنتو دارید؟
ـ بله، من جمعه ۲۸ ژانویه یعنی شب قبل از نمایش، شاهنامه خوانی و نقّالی در مکتب قهوه خانه را در سالنی در شهر تورنتو اجرا خواهم کرد و قصد دارم سبکهای مختلف نقّالی را اجرا کنم. شنبه ۲۹ ژانویه اجرای نمایش امشب شب مهتابه در تورنتو و یکشنبه ۳۰ ژانویه همین نمایش را در مونترال اجرا خواهیم کرد.
با آرزوی اجراهای خوب برای شما و گروهتان و استقبال ایرانیان تورنتو از نمایش تان.
ـ من هم تشکر میکنم و امیدوارم شبهای خوبی برای ایرانیان تورنتو و مونترال ایجاد کنیم.