از روزی که اعتراضات مردمی علیه بیکاری، فقر و بی عدالتی در تونس، یمن و مصر آغاز شده، برخی از مقامات و ائمه جمعه ایران که این تظاهرات را زیرنظر دارند، مرتباً شعار می دهند که  خواست مردم این کشورها، برقراری حکومتی مانند جمهوری اسلامی ایران است.

خبرنگار ما که این روزها یک پایش در مصر است، یک پایش در تونس وگاهی هم هول هولکی سری به یمن می زند،  ضمن تائید گفتار مقامات و ائمه جمعه ایران، می گوید، درست است، بزرگترین خواست و آرزوی مردم به پا خاسته ی کشورهای عرب و شمال آفریقا، برپائی جمهوری اسلامی، و بخصوص داشتن شعبه ای از زندان کهریزک است!

در میدان ال آزادی قاهره، ده ها هزار نفر از مردم بجان آمده مصر، شعار می دادند چرا ما را یواش می زنید؟، چرا از پشت بام ها به ما شلیک نمی کنید؟ چرا ما را از روی پل به پائین پرت نمی کنید؟ و چرا یک شعبه نقلی از زندان کهریزک ایران برایمان دایر نمی کنید؟مگر ما آدم نیستیم؟ مگر ما دل نداریم؟ و مگر ما چه چیزمان از مردم ایران کمتر است؟!

خبرنگار ما می گفت آقای حسنی مبارک وقتی با گوش های مبارکش شنید که مردم چنین چیزهائی می خواهند، مقامات امنیتی و بزن بهادر مصر را به کار دعوت کرد و قول داد این خواسته مردم را مورد بررسی قرار داده و به سرعت عملی کند.

خبرنگار ما پس از بازگشت از مصر، ضمن تائید این نکته که مصری های مسلمان عاشق پیشرفت و تمدن و امنیت و رفاه هستند می گفت آدم هائی که یک گوشه نشسته اند و نان و ماستشان را می خورند، تجدد و پیشرفت را در ساختن موبایل و کامپیوتر و خرت وپرت هائی از این دست می دانند، و حکومت ایده آل مردم را یک دموکراسی واقعی توصیف می کنند،  در حالی که به مصداق ضرب المثل تو مو می بینی و من پیچش مو، حاکمان کشورها به ریزه کاری هائی توجه دارند که مردم عادی آنها را نمی بینند.

حاکمان می دانند اگرچه یک انسان برای زنده ماندن به غذا احتیاج دارد، اما قبل از غذا به هوا نیاز دارد و به همین دلیل می دانند اگر چه مردم خواستار دموکراسی و آزادی هستند، اما کتک و زندان برای آنها از آزادی و دموکراسی که هیچ ، از نان شب هم واجب تر است!

حاکمی شبیه مبارک خوب می داند که مردم مصر قبل از هرچیز، از کمبود وسائل مدرن سرکوب رنج می برند و اصلا به همین خاطر به خیابان ها ریخته اند. به همین دلیل دستور ساختن باتوم هائی را داده است که مدرن تر و پیشرفته تر از سایر باتوم ها باشد و اگر درازایش به اندازه تیرچراغ برق نیست، خیلی هم از تیرچراغ برق کوتاهتر نباشد!

یکی از باتوم سازهای مصری به خبرنگار ما گفته بود مردم مصر با تقلید از شما ایرانی ها شعار می دادند توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد. بعد از آن به ما دستور دادند برایشان چیزی بسازیم که اثر داشته باشد!

او ضمن شرح خاطره ای برای خبرنگار ما، علت درازتر شدن باتوم ها را برملا کرد و گفت آنوقت ها که به جای مدرسه مکتب خانه وجود داشت، ملای مکتب چوب بسیار بلندی داشت و از همان روی تشکچه ای که نشسته بود، شاگردان بازیگوش آن طرف اتاق را تنبیه می کرد. ما هم با الهام از چوب بلند آملا، باتوم هائی درست کرده ایم قد دسته بیل که  توی سر فیل بزنی صدای بزغاله می دهد، اما مردم مصر این ضربه ها را تحمل می کنند ولی از رو نمی روند.

او به منظور دفاع از خودش می گفت به خدا دلیل از رو نرفتن مردم مصر ضعف کار ما یا بی خاصیت بودن باتوم هایمان نیست، دوره، دوره آخرالزمان است و خیر و برکت از همه چیز رفته است!

خانم بلوزتو بکش بالا!

 

دو هفته پس از آنکه مذاکرات هسته ای ایران و گروه پنج به اضافه یک (آقا پنج به اضافه یک میشه شیش. جان مادرتون بگین گروه شیش و ما را راحت کنین!) کجا بودیم؟ آهان، …. داشتم عرض می کردم پس از آنکه مذاکرت این دو گروه در ترکیه بی نتیجه به پایان رسید مشخص شد علت به نتیجه نرسیدن مذاکرات، بلوز یقه باز خانم کاترین اشتون نماینده عالی اتحادیه اروپا بوده است!

خانم با بلوزی که تمام گردنش را نشان می داد، آمده بود راجع به اتم مذاکره کند.

مطبوعات ایران به ناچار و طبق وظیفه، بلوز خانم را بالا کشیدند که چشم نامحرم خوانندگان به گردن سفید ایشان نیفتد و دچار گناه نشوند، اما سخنگوی خانم اشتون دستکاری در لباس ایشان را نامناسب خوانده و از این کار اظهار نارضایتی کرده است.

جالب است طرز فکر این خارجی ها. عوض اینکه از مطبوعات ایران تشکر کنند که چادر مشکی سر خانم اشتون نکرده اند و فقط بلوزشان را بالا کشیده اند، اظهار نارضایتی هم کرده اند!

یکی از ناظرانی که در مذاکرات ترکیه شرکت داشته می گفت من خودم شاهد بودم که آقای جلیلی به خانم اشتون گفت خواهر بلوزتو بکش بالا تا ما غنی سازی را متوقف کنیم و خانم اشتون جواب داد این بلوز مدلش همینه و از این بالاتر نمیاد. چند دقیقه ای از این گفتگو نگذشته بود که آقای جلیلی اعلام کرد من با این خانم توافق اخلاقی ندارم و مذاکرات نه تنها درباره غنی سازی، که در مورد همه چیز بی نتیجه است. دفعه دیگر یک زن چادری بفرستید!

تفریح! در باران

 

در حالی که مردم کلان شهر اهواز عدم وجود کانال های آب رو زیرزمینی را نتیجه سهل انگاری و بی توجهی مسئولان می دانند، جامعه شناسان این شهر معتقدند دلیل نساختن چنین کانال هائی، لذتی است که مردم از سیلاب های خیابانی می برند!

جوانهای اهوازی در چنین روزهائی انگار که سیزده بدر شده باشد، شروع به بالا و پائین پریدن در سیلاب می کنند و با خنده و تفریح خود را به منزل یا محل کارشان می رسانند.

مقامات این شهر نیز معتقدند سیلاب های خیابانی علاوه برآنکه تفریحی است سالم برای جوانان، این خاصیت را هم دارد که اتوموبیل ها به طور رایگان شسته می شوند و مردم پولی را که باید درکارواش ها خرج کنند، پس انداز می نمایند!

طنز یعنی این

 

در تعریف طنز، آنقدر مطلب نوشته اند و سخنرانی کرده اند که دیگر نیازی به توصیف آدمی مثل بنده نیست.

در شرح کلاسیک طنز می شود گفت هدف طنز خنداندن مردم نیست، اما هرکس که مطلب طنزی را می خواند بی اختیار لبخندی هم می زند.

می شود گفت طنز مطلبی است که تلخی اش بر شیرینی اش می چربد. و می شود گفت از طنز جدی تر نوشته ای وجود ندارد، اما عجیب است که هیچکدام از کسانی که طنز را تعریف کرده اند، یک مثال ساده نزده اند که آدم منظور شاعر را بفهمد.

برای جبران کم کاری اساتیدی که در این رشته قلمفرسائی کرده و در آخر برای فرار از زیر بار موضوع، عبید زاکانی را سپربلا کرده و خود را راحت کرده اند، اجازه بفرمائید بگویم ما طنزنویسان ناشناسی مثل آقای مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه داریم که کارش کم ارزش تر از کارهای عبید زاکانی نیست!

برای روشن شدن معنی طنز، آخرین مطلب طنز ایشان را بدون هیچ دخل و تصرف و شرح و بسطی برایتان نقل و اضافه می کنم که بابا طنز یعنی این: در واکنش به سرکوب اعتراضات مردمی در مصر توسط حکومت آن کشور، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی به مقامات مصری هشدار داد که از هرگونه برخورد خشونت ‌آمیز با موج مردمی آن کشور خودداری نمایند.

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.