محمود کریمی حکاک و بیل والاک ۵۱ غزل از حافظ را به انگلیسی ترجمه و منتشر کردند.

شهروند ۱۲۳۹  پنجشنبه ۲۳ جولای  ۲۰۰۹


 

Freedom Sounds Like Hafez


 

شهروند: محمود کریمی حکاک و بیل والاک ۵۱ غزل از حافظ را به انگلیسی ترجمه و منتشر کردند.

پنجشنبه ۱۶ جولای، محمود کریمی حکاک و بیل والاک در بنیاد پریا با خواندن غزلیات حافظ به فارسی و انگلیسی کتاب تازه منتشر شده ی خود را به نام Your Lover’s Beloved به حاضران معرفی کردند.

این دو در یک تور آمریکای شمالی در حال معرفی کتاب هستند و تنها امکان یک روز ماندن در تورنتو داشتند به همین علت امکان اطلاع رسانی وسیعتر و بهتر وجود نداشت و بسیاری از دوستداران ادبیات متاسفانه نتوانستند در این جلسه حضور یابند.

در آغاز نیاز سلیمی دکتر محمود کریمی حکاک را معرفی کرد. او کارگردان تئاتر و استاد هنرهای خلاق در کالج Siena  در آمریکاست.

همزمانی انتشار کتاب با مسائلی که در ایران اتفاق می افتد باعث شد تا نام تور معرفی کتاب در آمریکای شمالی بشود "آزادی چیزی ست مثل حافظ" .


کریمی حکاک در حالی که شالی سبز بر گردن داشت، به روی صحنه آمد و با اشاره به اینکه کار او ادبیات نیست بلکه تئاتر است، داستان ترجمه ی غزلیات حافظ را برای حاضران گفت:

سی سال پیش من و بیل در دانشگاه راتجرز هم دانشگاهی بودیم. با هم درباره ی ادبیات و حافظ بحث می کردیم و وقتی من اشعار حافظ را برایش می خواندم او می گفت این ها با آنچه که او قبلا از ترجمه ی حافظ خوانده تفاوت دارد. و از همین جا فکر ترجمه ی این اشعار آغاز شد.

کریمی حکاک افزود: دو نوع برخورد با حافظ وجود دارد یکی سنتی، آنچه که از پدرانمان گرفته ایم که بسیار باارزش است و برخورد دیگر این که ببینیم حافظ برای امروز ایران چه دارد. یعنی بچه هایی که با شال سبز در نهایت ادب و متانت در ایران و در سکوت راه می روند برای خواسته های مدنی شان، حافظ برای آنها چه دارد.

کریمی حکاک سال ۱۹۹۳ برای دیدار مادرش به ایران رفت و هفت سال ماند. او دلیل ماندنش را چنین توضیح داد: آقای حمید سمندریان از من خواست که به کلاسش بروم و سخنرانی کنم. من هم مثل خیلی از آدمهای خارج دیده ی خودخواه، شروع کردم از بالا به دانشجویان نگاه کردن و گفتم که شما چرا کتاب نمی خوانید جوانان نسل من به سن شما که بودند هفته ای چند کتاب می خواندند، که دختری ۱۸، ۱۹ ساله پاسخ داد: نسل شما انقلاب  کرد و بعد یا کشته شدند، یا رفتند و یا معتاد شدند و منِ پنج ساله را گذاشتید تا امروز تمام تلاشم این باشد که بدنم را نفروشم تا خرج دانشگاهم را دربیاورم. من آنقدر از این سخنان متاثر شدم و گفتم ببخشید که چنین گفتم، گرچه من در زمان انقلاب ایران نبودم ولی شما راست می گویید و همین شد که ماندم تا همانجا کار کنم ولی نشد. به خاطر محدودیت ها و تهدیداتی که برای خود و خانواده ام به وجود آمد مجبور شدم که از آنجا به آمریکا برگردم ولی آنقدر از آن بچه ها چیز یاد گرفتم که گفتنی نیست.*

او به احترام مبارزات جوانان ایران، تورهای آمریکای شمالی خود را تقدیم آنان کرد و با نشان دادن کارت های سبزرنگی که روی آن نوشته شده بود  where is my vote گفت از این کارت ها بردارید، من ده هزار کارت چاپ کرده ام که در شهرهای مختلف که می رویم پخش کنم. دکتر حکاک بدینوسیله همراهی خود را با جوانان داخل ایران ابراز کرد و گفت، کاری که این بچه ها کردند اگر ما هشت سال پیش در آمریکا کرده بودیم حداقل از ضررهای آن به دو کشور (عراق و افغانستان) جلوگیری میشد.

اشاره او به تقلب در انتخابات آمریکا و انتخاب جرج بوش بود که در نهایت مردم آمریکا با آن کنار آمدند.

کریمی حکاک پس از برگشت به آمریکا با بیل والاک تصمیم می گیرد که اشعار حافظ را به انگلیسی برگرداند.

پس از این سخنان، بیل والاک نیز درباره ی هدف خود از ترجمه ی حافظ گفت. او خود شاعر است و مجموعه شعری دارد و مقالات ادبی اش در مجلات ادبی بسیاری منتشر شده است. والاک آثار نویسندگان مختلفی را نیز ترجمه کرده و به مدت بیست سال پرفسور نیمه وقت دانشگاه "ویلیام پترسون" بوده و چندین جایزه ی ملی انساندوستانه به او اعطا شده است. والاک همچنین در کنار سفر به بسیاری از کشورهای آسیایی به ایران نیز سفری داشته است.

والاک با بیان دو کلمه سخنانش را آغاز کرد: چرا حافظ؟ چه چیز خاصی در مورد حافظ وجود دارد؟ حافظ درباره ی عشق چه گفته؟ ما هفت سال روی ترجمه کار کردیم و تلاش کردیم ببینیم چه رابطه ای کلام حافظ با متن مسائل سیاسی امروز دارد. کلام حافظ نوعی آزادی ست. اینکه انسان آزاده با کنار زدن سدها و موانع چه کارهایی می تواند انجام دهد. چه زندگی بهترین زندگی ست؟ ایده ی اینکه عشق می تواند مرکز زندگی باشد. انسانی که می تواند حقیقت را بگوید و آن که نمی تواند. کلام حافظ برای آنهایی ست که در قلبشان عشق دارند، رنج می برند، مبارزه می کنند برای آزادی. کلام او سرشار آزادی ست.

بیل والاک همچنین به بعضی از کلمات کلیدی در اشعار حافظ اشاره کرد و گفت: ما مرتب از نزدیک باهم کار کردیم تا ببینیم چه چیزهایی درباره ی حافظ می دانیم و چه نمی دانیم. درباره ی معنی "شراب" در اشعار حافظ، درباره ی اینکه "او" در اشعار حافظ کیست؟

پس از آن چند غزل حافظ را ابتدا محمود کریمی حکاک به فارسی خواند و بعد بیل والاک ترجمه ی انگلیسی آن را


ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم

جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم


واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند

چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند


گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سرآید

گفتم که ماه من شو، گفتا اگر برآید


روز وصل دوستداران یاد باد

یاد باد آن روزگاران یاد باد


 در میخانه ببستند خدایا مپسند

که در خانه تزویر و ریا بگشایند…     


 

در این بخش برنامه هنرمند نوازنده ی تار شاهین فیاض نوای موسیقی کلاسیک ایرانی را به سالن آورد، نوایی آرامش بخش تا اشعار بر جان شنوندگان نشست کند.

پس از آن پرسش و پاسخ بود.

دکتر کریمی حکاک در پاسخ به اینکه از چه نسخه ی حافظ برای ترجمه استفاده کرده، گفت: دو نسخه ی خرمشاهی و قزوینی ـ غنی ولی در مواردی که نیاز بود به نسخه های دیگری هم مراجعه می شد.

او در پاسخ به نحوه ی انتخاب غزل ها گفت: مانند فال گرفتن کتاب را باز می کردیم و هر غزلی می آمد آن را ترجمه می کردیم و در واقع انتخاب نبود و تصادفی بود.

از آقای والاک پرسیده شد که چرا به ادبیات ایران علاقمند شده؟ او در پاسخ گفت: از زمانی که در کالج تحصیل در ادبیات جهان را شروع کردم، با ادبیات ایران هم آشنا شدم و به آن علاقمند شدم. در سال ۲۰۰۷ با هیئت نمایندگان صلح به ایران رفتم. از تهران به شیراز و اصفهان رفتم و دیدن آرامگاه حافظ برای من تجربه ی جالبی بود.

او از دیدار ایران به خوبی یاد کرد و گفت، آنجا دیدم که مردم ایران با مردم آمریکا مشکلی ندارند و اختلافات را میان دولت ها می بینند. برای من عجیب بود که مردم عادی کوچه و بازار در خیابان انگلیسی حرف می زدند.

جلسه با چند پرسش و پاسخ ادامه یافت و در پایان دکتر کریمی حکاک  و بیل والاک کتاب های خریداری شده توسط حاضران را برای آنها امضا کردند و رفتند تا خود را برای سفر روز بعد به مونتریال آماده کنند.


 


 

* در گفت وگوی رادیو زمانه با محمود کریمی حکاک در مهر ۱۳۸۶ آمده است: کریمی حکاک در طول اقامتش در ایران به عنوان کارگردان تئاتر، اجازه فیلمسازی نداشت، فیلم " درد مشترک "را ساخت اما اسم همسرش یاسمین ملک نصر را به عنوان کارگردان در تیتراژ فیلم آورد.  به او گفته شده بود فقط می‌تواند در زمینه تئاتر فعالیت کند ولی هر چه طرح تئاتر ارائه می‌کرد، هیچکدام قبول نمی‌شد و مجوز نمی‌گرفت. بالاخره صدوبیست ‌و پنجمین طرح نمایش یعنی "رویای شب نیمه تابستان" در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، مجوز اجرا گرفت و با مشکلات زیادی روی صحنه رفت ولی در چهارمین شب اجرا افرادی روی صحنه ریختند و کار را تعطیل کردند. بعد از این ماجرا کریمی حکاک به دادگاه احضار شد و به جرم " تجاوز به عفت عمومی " و "گمراهی جوانان" متهم شد. همه اینها باعث شد که در نهایت تصمیم بگیرد دوباره به آمریکا برگردد.