شهروند آرش عزیزی: بیمارستان دانشگاه بریتیش کلمبیا به زودی مرکز جدیدی برای بهداشت مغز پیدا می‌ کند. نام این مرکز با مساحت بیش از ۱۲۵۰۰ متر مربع که قرار است تا سال ۲۰۱۳ افتتاح شود قرار است “مرکز جواد موفقیان برای بهداشت مغز”باشد. این ‌را بگذارید کنار “بخش جواد موفقیان” در همان بیمارستان،”سینمای جواد موفقیان”در دانشگاه سیمون فریزر و “سالن جواد موفقیان”در مرکز تنوع زیستی بیتی در دانشگاه بریتیش کلمبیا (که این آخری میزبان اسکلت عظیم یک نهنگ آبی است که بین دانشجویان و بازدیدکنندگان معروف است.)

 نام آقای موفقیان را ما ایرانی ‌های ساحل شرقی کانادا شاید کمتر شنیده باشیم و خیلی از ایرانی‌ های ونکوور هم او را کمتر می ‌شناسند اما سرمایه ‌های هنگفتی که او در سال‌ های اخیر خرج خیریه کرده است او را رکورددار نیکوکاران ایرانی ـ کانادایی می‌ سازد.

 هفته ‌ی گذشته روزنامه ‌ی سانِ ونکوور در مقاله ‌ای با عنوان “نیکوکاری بی‌سر و صدای مردی از تهران” به معرفی این سرمایه‌ دار ۸۴ ساله پرداخت.

موفقیان متولد تهران است و همان‌ جا بزرگ شده. پدرش رضا وقتی جواد هنوز یک سالش بود از سکته جان سپرد و می‌ گوید او از مادرش، ربابه، الهام گرفته که به خیریه‌ ها کمک کند. موفقیان به سان می‌ گوید: “مادرم همه‌ ی پولش را خرج خیریه کرد و اهمیت کمک به فقرا را به ما آموخت و وقتی درگذشت تمام پولش را به خیریه‌ ها سپرد. و من اخیرا تصمیم گرفتم همه‌ ی پولم را خرج خیریه کنم و جیب‌ هایم را خالی کنم.”

 موفقیان پیش از انقلاب در تهران از دانشگاه فارغ‌ التحصیل شد و با سرمایه‌ ی خانوادگی ‌اش یکی از بزرگترین شرکت ‌های ساختمانی را ساخت که به گفته‌ ی خودش بیش از ۱۰ هزار کارگر را در استخدام داشت. قبل از انقلاب پروژه‌ های بزرگ می‌ ساخت (مدرسه و جاده و پل) اما این ‌ها با درگرفتن انقلاب متوقف شد. این‌ جا بود که آقای موفقیان ایران را ترک کرد و به سه فرزندش پیوست که در سوئیس درس می‌ خواندند، اما ۲۵ سال پیش که برای اولین بار از ونکوور دیدن  کرد حسابی قانع شد که بهترین جای دنیا برای زندگی همین‌جا است و در سال ۱۹۸۸ به آن‌جا نقل مکان کرد.

رابطه ‌اش با ایران را البته قطع نکرده و از زمان انقلاب سه بار برای دیدن خویشاوندان خود رفته. خودش می‌ گوید:”من علیه دولت نیستم و آن‌ها هم علیه من نیستند.”

سابقه‌ ی نیکوکاری‌ های جدی و وسیعِ موفقیان به هفت هشت سال قبل برمی‌گردد. در سال ۲۰۰۳ بود که بنیادی به نام خودش به راه انداخت و در این‌جا بود که پول ‌های میلیون دلاری شروع به پر کردن جیب نهادهایی کرد که مورد لطفِ این فرد نیکوکار قرار می ‌گرفتند. ۱۹ میلیون دلار به دانشگاه بریتیش کلمبیا داد، ۵/۹ میلیون دلار به دانشگاه سیمون فریزر، ۵/۶ میلیون دلار به بیمارستان کودکان (که امسال هم ۴ میلیون دلار برای ساخت مهدکودکی جدید به آن اضافه شد)، ۲ میلیون دلار به بیمارستان عمومی ونکوور ، ۳۰۰ هزار دلار به بیمارستان لاینز گیت (با ۴ میلیون دلار دیگری که قرار است به زودی به آن اضافه شود) و ۷۵۰ هزار دلار به مرکز رشد کودکانِ در ساریِ بریتیش کلمبیا. این اقدامات البته به کانادا محدود نمی ‌شود. او پول این ‌طرف و آن‌ طرف دنیا کم نریخته. یک مرکز پیوند استخوانی در سوئیس مدیون کمک ‌های او است، بیش از ۷۰ بورسیه به دانشجویان خارجی برای تحصیل در انگلیس داده و خرج ساخت ۲۶ مدرسه در تهران را هم تقبل کرده است.

او در مصاحبه با سان می‌ گوید بهداشت و آموزش و پرورش کودکان از همه چیز برایش مهم ‌تر است:”من به این باور دارم. به نظرم تنها راه‌ حل نجات جامعه این است که کودکان بهداشت خوب و آموزش و پرورش خوب داشته باشند. چه در کانادا، چه در بریتیش کلمبیا و چه در هر جای دیگری.”

موفقیان در این‌جا هم کارهای ساختمانی کرده و صاحب چهار ساختمان اداری است، اما ژانویه ‌ی امسال که خودش سکته کرد، یاد فانی بودن خود افتاد و این بود که کلیه ‌ی دارایی ‌هایش را به بنیادش منتقل کرد و می‌ خواهد تا دلار آخرش را خرج نیکوکاری کند.

گزارشگر روزنامه ‌ی سان اشاره می‌ کند که با این ‌که ساختمان‌ هایی که به نام او است همه‌ جای ونکوور را پر کرده خودش تا به حال کم‌تر معرفی شده و اهل سخنرانی عمومی هم نیست. دانشگاه سیمون فریزر به او دکترای افتخاری داده ،اما گزارشگر سان می ‌گوید که او لایق ستایش بزرگتری همچون “نشانِ کانادا” (Order of Canada) است.

موفقیان پس از سکته ‌ی مغزی در صحبت کردن مشکل دارد، اما داستان ‌های جالب زیادی برای تعریف کردن دارد.

در پایان گزارش سان ماجرای اهدای چند میلیون دلار به بیمارستان کودکان و ساختن “بخش جواد موفقیان” در آن ‌را تعریف می ‌کند.

“یک ‌بار از این بیمارستان بازدید می‌ کردم و به کودکان سرطانی سر زدم و منقلب شدم. بعد به یکی از راهروهای قدیمی‌ تر ساختمان نگاه ‌کردم، دیدم که وضع تعمیراتش خیلی بد است. گفتم ۱ میلیون دلار (به بیمارستان) می‌دهم. بعد به راهروی دیگری سر زدم و همین را گفتم و این شد ۲ میلیون دلار.” و خلاصه چهار راهروی دیگر با وضع خراب و چهار میلیون دلار دیگر.

و این است ماجرای این میلیونر و احتمالا میلیاردر که در آخرین سال‌های زندگی می‌ خواهد سرمایه‌ هایش را خرجِ نیکوکاری کند.

 

جواد موفقیان نیکوکار ایرانی