ترجمه: فرنگیس زاهد

افسانه محبوب من در دوران کودکی داستان مشهورترین کمانگیر ایران باستان- آرش بود که برای حل اختلاف ارضی بین دو پادشاه ایران و توران فرا خوانده شده بود.

آرش جنگجو با عزمی راسخ بر فراز کوه دماوند صعود می کند. او می داند تیر او هر کجا بر زمین فرود آید آنجا مرز جدید کشورش خواهد بود؛ او می داند دلاوری اش به مثابه یک کمانگیر آینده پادشاهی ایران را رقم خواهد زد؛ او می داند در این لحظه او فقط یک مرد نیست، بلکه تجسم آرزوهای یک ملت است.

 آرش در تصور من مردی ست با شکوه، قدرتمند، با اراده ای پولادین، اندامی ستبر و ورزیده که کوه و نیروی باد مانع پیشروی اش نیستند، و بازوان ماهیچه ای قوی که همچون فنر کشیده می شوند. من در خیال خود شهامت او را در نبرد با هیجان سرکشش می بینم.

تیرگان و پوسترهایش چند ماهی می شود که همه جا حضور دارند

هیچ قهرمانی نتوانست همچون آرش تخیلات دوران کودکی مرا پر کند. آنگاه که در غرب رابین هود بازی محبوب بچه ها بود، آرش با تیر و کمانش قهرمان من بود.

در بازیهای کودکانه خود از تپه ها بالا می رفتم و در دستان کوچک خود تیر و کمانی تصور می کردم. با دستانی کشیده تیری خیالی رها  می کردم و خود را قهرمانی با آرزوهای بزرگ می پنداشتم. و هرگز به ذهنم خطور نمی کرد که من یک دخترم و آرش یک سرباز امپراتوری.

نکته ای در دل افسانه ها نهفته است، آنها تخیلات شما را بارور می کنند، به شما اجازه می دهند که به ناممکن ها فکر کنید، شخصیت ها را می سازند و مردمان مختلف و نابرابر را به هم پیوند می دهند. افسانه ها خالق انسان هایی اسطوره ای هستند چون شما و آنچه آرزو می کنید باشید.

 

در پشت هر اسطوره ای حقایقی نهفته است، وجود بحران در هویت ملی، میراث فرهنگی و برتری جویی زبانی همچنان در ایران مدرن امروزی و در بین اقوام گوناگونش به شدت حس می شود. هیچ تیری نمی تواند به تنهایی همگونی پدید آورد و به بی عدالتی پایان دهد. اگرچه، داستان آرش در متن کانادایی بازخوانی شده و  به داستانی در مورد تنوع قومی بدل گشته است.

افسانه آرش با جشنواره تیرگان ایران باستان در پیوندی تنگاتنگ است، همان نامی که جشنواره دوسالانه هنر در هاربرفرانت تورنتو بر خود نهاده است .

 جشنواره امروزی تیرگان تصویر دوباره ای از این اسطوره پدید آورد، و آن را در مفهومی کانادایی به کار برد. در حالیکه آرش در وجه غالب خود افسانه ای ست درباره یک امپراتوری، در تفسیر امروزی به داستانی در رابطه با تنوع فرهنگی ایران بدل گشته است. داستان جدید آرش از این قرار است: آرش با پرتاب تیری که از صبح سحر تا غروب آفتاب در راه بود قلمرو ارضی ایران را گسترش داد و در نتیجه اقوام گوناگون و فراوانی تحت حاکمیت پادشاهی ایران قرار گرفتند و تاروپود هنر، فرهنگ و سنت هایشان را با هنر و فرهنگ غنی ما درهم تنیدند.

 

افسانه جدید نشان از تجدید آرمان و آرزوی کانادایی های ایرانی تبار دارد، و نیز نمایانگر تمایل برای بازنگری در تاریخ و فرهنگ ما در بستری جامع و همگون است. آرش جدید داستان رشد و بلوغ یک جامعه ورای برتری طلبی ملی ست؛ جامعه ای که قدرت خود را در تنوع و گوناگونی اقوام خود می داند.

بدین ترتیب جشن ها و جشنواره ها می توانند به بازخوانی و بازآفرینی فرهنگ و رسوم ملی بپردازند. بدین گونه آنها هویت و شخصیت می آفرینند و به پرورش ساختار جامعه نوین می پردازند. تیرگان در هاربر فرانت به نسل جدید کودکان ایرانی کانادایی  نشان می دهد که آرش امروزی قهرمانی جهان شمول است.

زمان برگزاری جشنواره چهار روزه تیرگان از ۲۱ تا ۲۴ جولای است و وعده ی  آن نمایش گوناگونی فرهنگ و هنر در ایران است. این جشنواره در قالب موسیقی، رقص، تئاتر، فیلم، ادبیات، هنرهای تجسمی و هم چنین هنر آشپزی محصولات فرهنگی ایران و هنرمندان ایرانی را جلوه گر می سازد.

 

تیرگان ۲۰۱۱ بی گمان بزرگترین جشنواره ایرانیان خارج کشور است و انتظار می رود مورد توجه بیش از صدهزار بازدیدکننده قرار گیرد. این جشنواره به خاطر حضور صد هنرمند و ۲۰۰ داوطلب که با همکاری یکدیگر موفقیت این برنامه را ممکن ساخته اند به خود میبالد.

قسمت اعظم برنامه های تیرگان به صورت رایگان ارائه می شوند در حالی که تعدادی نیز با فروش بلیت در اختیار عموم قرار می گیرند. علاوه بر اجرای برنامه های زنده، جشنواره شامل برنامه هایی چون کارگاه های آموزشی، فعالیت های جمعی و بازار سنتی نیز هست.

در طی دو ماه آینده، ما در نقشه راه تهرانتو بر جشنواره تیرگان متمرکز می شویم. مقالات هفتگی ما پیرامون داوطلب ها، هنرمندان، سازماندهندگان جشن، هواداران، حامیان مالی و همه کسانی خواهد بود که برگزاری این جشنواره را ممکن ساخته اند و به بررسی هدف و آرمان برگزارکنندگان به حضور دائمی در هاربر فرانت می پردازد، پس برای شمارش معکوس تا ۲۱ جولای  ما را همراهی کنید.