جمهوری اسلامی در مدت بیشتر از سه دهه در ابعادی گوناگون دست به تخریب پایه های علمی، اجتماعی و فرهنگی ایران زده که نتایج آنها ریشه ای است و عمق شان باید شناخته شود.
انگیزه نگارش این نوشتار نشان دادن زمینه های تصمیم گیری در جهت یک تغییر بنیانی ست که در طی آن جمهوری اسلامی در نظر دارد، تارنماهای جهانی را مسدود کند و یک تارنمای خصوصی را به نام “یاحق”، جانشین آنها کند و در ضمن در این مقاله امکانات و تاثیرات عملی این تغییر ارزیابی می شود.
اخیراً روزنامه وال استریت جورنال، در تاریخ ۲۹- ۲۸ ماه می ۲۰۱۱، در این مورد نگارش جامعی منتشر کرده ست که بخش هائی از آن در این نگارش منعکس شده است.
دستیابی به یک “تارنمای ملی” تا بتواند جانشین تمام تارنماهای موجود بشود، در عمل، یک سانسور تمام عیار است، زیرا با این ابزار، ارتباط مجازی ملت هشیار ایران با دنیای خارج مسدود گردیده و دسترسی جوانان را به آگاهی، فرهنگ و دانش امروزی ناممکن می سازد. این عقبگرد تاریخی، نه تنها در کوتاه مدت بازدارنده ی پیشرفت علمی نوجوانان است، بلکه در بلند مدت نیز، کشور را به ژرفای تاریکی تاریخ پرتاب می کند. زیربنای ذهنی برای دستیابی به تارنمای حلال، ناشی از روند فکری ست که ریشه های آن به دوران صدر اسلام متصل است.
نزدیک به چهارده قرن پیش از این، با این باور که با وجود قرآن، انسان نیاز به هیچ کتاب دیگری ندارد، اعراب کتابخانه ها را سوزاندند و کتاب های ما را به خاکستر تبدیل کردند. با این عمل، تمام دستاوردهای تمدن پیشین ایران معدوم شد۱.
در راستای همان زیربنای فکری اسلامی است که طرفداران مشروطه مشروعه، معتقد بودند که “شرع احمدی جامع جمیع نیازهای بشری است…قوام اسلام به عبودیت است نه به آزادی و بنای احکام آن به تفریق و جمع مختلفات است نه به مساوات”۲
بنا برهمین دیدگاه انحصارطلب و دانش ستیز است که جمهوری اسلامی مصمم شده تا دسترسی به آگاهی های قرن بیست ویکم را برای جامعه ایرانی مسدود کند و همگام با کنترل و اداره ی رسانه های جمعی، مدارس، دانشگاه ها و انتشارات، در آینده، تارنماها را نیز محدود به نظریات یک سویه ی جمهوری اسلامی نماید.
باید توجه داشت که فضای مجازی رایانه ها ویژگی دوگانه دارد، هم دسترسی به اقیانوسی از دانش موجود را امکان پذیر می کند و هم بالقوه می تواند به همبستگی و گردهمائی میلیونی جوانان در سراسر دنیا منجر شود. به این دلائل، جمهوری اسلامی از نتایج حاصل از دسترسی مردم به تارنماها و ابزار دیگر ارتباط مجازی، وحشت زده است. آیت اله خامنه ای به آن “جنگ نرم” غرب، بویژه آمریکا، علیه ایران لقب داده است.
در ماه فوریه امسال، پس از جنبش های مردمی دنیای عرب، رضا باقری اصل، مدیرکل بررسی و تحقیقات وزارت مخابرات، اظهار داشت که به زودی ۶۰ درصد ارتباطات داخلی و تجاری از طریق تارنمای ملی انجام می شود و تا دو سال دیگر این تارنما سراسری خواهد شد. دولت ایران در نظر دارد که در تارنمای خودی “یاحق” را جانشین “گوگل” و”یاهو” کند. فقط در سال ۲۰۰۸، دولت مبلغ یک میلیارد دلار صرف نیازهای زیر بنائی این ساختار کرد.
این حرکت از سال ۲۰۰۳ آغاز شد و جمهوری اسلامی دراین سال بیش از ۱۵۰۰۰ تارنما را فیلتر و بسیاری از بلاگ نویس ها را دستگیر کرد.
ایران در سال های ۱۹۹۰ میلادی به عنوان اولین کشور اسلامی، به این امید که از این ابزار برای پیشبرد اسلام بهره جوئی کند، برای اولین بار، به شبکه تارنمای جهانی پیوست. و بعد از اسرائیل، دومین کشور خاورمیانه بود که وارد دنیای مجازی رایانه ای شد. ایرانی ها، بویژه جوانان از آن استقبال شگفتی کردند.
اگرچه رقم دقیقی در مورد تعداد کسانی که در ایران از تارنماهای گوگل، یاهو و غیره برای دستیابی به اخبار و دانش رایج استفاده می کنند در دست نیست، ولی بر اساس آمار اتحادیه بین المللی مخابرات، از هر ۱۰۰ نفر، ده نفر در ایران روی تارنماها هستند.
در سال ۲۰۰۹، شکاف بین کارگزاران جمهوری اسلامی بر سر انتخابات، منجر به اعتراضات خیابانی شگفت انگیز سبزها شد و دولت ایران را غافلگیر کرد و از طرفی نمایش فوری و بلافاصله ی درگیری ها، از طریق تارنماها و توئیتر و فیس بوک و غیره، نقطه ضعف جمهوری اسلامی ایران را در رابطه با اداره و کنترل تارنماها نشان داد. نمایش فیلم کوتاه و دلگداز قتل ندا آقاسلطان، در سطح بین المللی، قلب صدها هزار بیننده را در سراسر دنیا به درد آورد و در نتیجه ضربه شدیدی به جمهوری اسلامی وارد کرد. مجموعه ی نمایشات تصویری در تارنماها، در طول مدت درگیری ها، موضع عوامل طرفدار کنترل و اداره تارنماها را در دولت تقویت کرد.
از طرفی ویروس الکترونیکی که به نام کرم”استاکس- نت” در سال گذشته، به رایانه های سازمان اتمی ایران صدمه زد، به تسریع این تغییرات در دنیای مجازی رایانه ها در ایران کمک کرد. این دستبرد که قسمت هایی از رایانه های ایران را فلج کرده بود در واقع، زنگ خطری برای تمام کشورها در سطح بین المللی بود.
نطفه اصلی جانشینی تارنمای “یاحق” در سال ۲۰۰۵، پس از انتخاب احمدی نژاد به مقام ریاست جمهوری ایران بسته شد. دست اندرکاران، با اولین تجربه ی شبکه خصوصی، ۳۰۰۰ مدرسه دولتی و ۴۰۰ اداره ی وزارت فرهنگ را زیر این پوشش بردند.
سپاه پاسداران، در سال ۲۰۰۹، مخابرات ایران را قبضه کرد و رهبری جنگ علیه دانش و فرهنگ مجازی در تارنما را به عهده گرفت. این سازمان مخوف و پرقدرت در ایران، یک ارتش ۲۵۰۰۰۰ نفری را در ایران به وجود آورد که کارش دستبرد زدن به تارنماست. این همان گروهی است که ادعا کرد به تارنمای صدای آمریکا دستبرد زده است.
آیا جانشین کردن تارنمای ملی با تارنماهای موجود عملی است؟
کشورهایی که دارای ذهنیت مشابه با دولت جمهوری اسلامی هستند قبلا به این سانسور مجازی دست یافته اند. مثلا تارنماهای کشور میانمار (برمه)، از طریق یک شبکه مجزا به تارنماها متصل می شود که فقط مطالبی را در صفحه تارنما قرار می دهد که میانماری باشد. این کشور برای پست الکترونیکی هم، “وای میل” را جانشین “جی میل” کرده است.
کشور کوبا دارای اتصال دوگانه است. برای توریست ها تارنماهای غربی را به کار می گیرد ولی برای داخله و اداره های محلی، از یک شبکه محدود و بسته بهره وری می کند.
کره شمالی هم همگام با ایران است ولی در مرحله ابتدائی این سانسور قرار دارد.
سئوال اول اینست که این فن پیشرفته را جمهوری اسلامی از کجا به دست آورده و سئوال دوم اینکه مسدود کردن تارنماهای بین المللی برای جمهوری اسلامی چه عواقب و عوارضی دارد؟
پدیده ی فیلتر کردن تارنماها را، جمهوری اسلامی با استفاده از تکنولوژی آمریکا به دست آورده، این تکنولوژی برای به روز کردن تارنماها موجود بوده و به گفته ی دولت ایران، متخصصان دولتی، از طریق دستبرد زدن و ایجاد تغییراتی در آنها، توانستند تارنماها را فیلتر کنند.
نمایندگان شرکت های “فرانتییر”، “مک آفی” و ” اینتل” که تولید کننده این گونه نرم افزارها هستند، در مصاحبه ی خود با وال استریت جورنال، منکر فروش نرم افزارها به ایران شده اند. و به هرحال، امکان دستیابی و ایجاد تغییرات لازم برای استفاده های محلی، در تمام کشورهایی که معتقد به ضوابط بین المللی نیستند، یک روند روزمره است.
مشکل اصلی که مقوله ی جدی تری ست، در واقع روابط تجاری بین المللی است. علی آقامحمدی سرپرست امور اقتصادی ایران، اخیرا اظهار کرده است که در وهله اول، شبکه جدید به موازات شبکه بین المللی کارکرد خواهد داشت تا بانک ها، وزارتخانه ها و شرکت های بزرگ تجاری بتوانند به فعالیت های اقتصادی کماکان ادامه بدهند. در مرحله ی دوم، شبکه ایرانی جانشین شبکه جهانی می شود تا پوشش سراسری برای ایران و کشورهای اسلامی منطقه به وجود آورد.
این نشان می دهد که دولت ایران به علت وابستگی به تجارت بین المللی نمی تواند دروازه های مجازی دنیا را به روی خود ببندد. چون در شرایط تحریم شدید بین المللی، اتصال اش به شبکه تارنمای جهانی برای سرمایه گذاری و تماس با کشورهایی نظیر شوروی و چین، امری حیاتی است. از طرف دیگر، دسترسی به مهارت های علمی و تکنولوژیکی برای ایجاد تارنمایی حلال تا بتواند عملکردی همسنگ با گوگل و یاهو داشته باشد، کاری دشوار است.
از همه مهمتر اینکه مردم ایران در همراهی با جمهوری اسلامی یکدل نیستند. حتی اگر گروهی باشند که با تهدید و تطمیع، در خلق تارنمای حلال به جمهوری اسلامی کمک کنند، گروه دیگری می توانند راهکارهای لازم را پیدا کنند تا با دنیای قرن بیست و یکم در تماس بمانند. همانگونه که در زمان اعتراضات سبزها، علیرغم فیلترهای دولتی موجود، جانبداران سبزها در داخل کشور، با شگردهای الکترونیکی، دروازه های تارنماها را باز نگه داشتند. دولت فیس بوک را مسدود کرد، جوان ها به توئیتر روی آوردند. همزمان، توئیتر بر اساس برنامه های از قبل پیش بینی شده، درصدد بود که برای به روز کردن های دوره ای، بهره وری اش را محدود کند، ولی دولت آمریکا از توئیتر خواست برای کمک به سبزهای ایرانی، با تمام امکانات فعال بماند.
با توجه به دشواری های موجود، دولت ایران حتی در صورت موفقیت به ساختن شبکه تارنمای ملی، شاید به سمت تارنمای دوگانه سوق داده شود، در نتیجه، زمینه بهره وری از تارنماهای بین المللی باقی می ماند.
به هرحال، حتی نیت بستن دروازه های دانش به روی نوجوانان کشور خیانتی بزرگ است.
پانویس:
۱ـ مارگارت میلر در کتاب تحقیقی خود به نام
A Study in Cultural Receptivity, Cambridge University Press 1977
که ارزش آکادمیک دارد، از قول هرودوت در مورد تمدن ایرانی می نویسد که اشراف آتنی برای ابراز تشخص در میهمانی ها، کمربندهای ایرانی می پوشیدند. میلر معتقد است که تمدن امپراطوری ایران در تمام موارد اگر از آتن جلوتر نبود، در تمام موارد حداقل همسنگ آن بود. برای اطلاعات بیشتر به مقاله نگارنده در سایت زیر مراجعه کنید.
http://www.iranchamber.com/history/articles/pdfs/persians_just_non_greek.pdf
۲ـ به کتاب کسروی و تاریخ مشروطه ایران نوشته سهراب یزدانی مراجعه کنید.
* امیر کسروی در سال ۱۳۴۵ با گواهینامه بین المللی از آمریکا به جرگه خلبانان هواپیمائی ملی ایران (هما) پیوست. در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه تهران در رشته اقتصاد فارغ التحصیل شد. در سال ۱۳۵۷ رئیس کانون خلبانان و مهندسان پرواز بود. در سال ۱۳۶۷ به کانادا مهاجرت کرد و در تورنتو به آموزش پرواز مشغول است. امیر کسروی مقالات و ترجمه های متعددی منتشر کرده است.
Amir jaan,
looking forward to read more interesting articles from you in near future,as usual wonderful
Amir
AMIR JAN;
VERY INTERESTING ARTICLE.
THANK YOU.
FARHAD RAFAT
Amir Jan,
As usual you are bringing up a number of good points to disscuss a very very important subject and you have been able to do so; but based on my own experience during the last few decades, the nations and specially the young generation have always been able to find a way to go around blockages and government censorship. I think it is not possible to keep this generation in the dark no matter how powerfull and rich you are.
I love the way you approach the subjects you choose for your essays and wish you all the best.
Ahmad Shafii
Amir jan;
You are realy very good writer, I always like whatever you write.
Amir jan
For me you are best writer, I always enjoye whatever you write.
amir khan salam
i really enjoyed this,very much informative and true.
as always we respect you as teacher, flying or in life.
be safe, and as you always say,,TEE GHORBAN
Thanks Amir
It was very enlightening and informative article.