آرش عزیزی ـ جامعه ایرانیان خارج و داخل را از هم نمی‌شود جدا کرد. برای همین است که با اوج گرفتن جنبش ضدحکومتی در ایران، ایرانیان سراسر جهان نیز به حرکت درآمدند 

 

شهروند ۱۲۵۸ ـ پنجشنبه ۳ دسامبر ۲۰۰۹


 

جامعه ایرانیان خارج و داخل را از هم نمی‌شود جدا کرد. برای همین است که با اوج گرفتن جنبش ضدحکومتی در ایران، ایرانیان سراسر جهان نیز به حرکت درآمدند و تمام دنیا پر از حرکت‌های همبستگی با جنبش ایران شد. طبیعی بود که تورنتو در این میان نقشی ویژه داشته باشد و ایرانیان بسیار شهر ما به سرعت در تعداد بسیار به میدان آمدند. حملات جمهوری اسلامی به مردم در ایران و شور و التهابِ لحظه به معنای این بود که درک و تعمیق در جنبشی که جهان را تکان داده بود سخت‌تر بود. اما با گذشت چند ماه، و در حالی که جنبش همچنان ادامه دارد و به نبرد و گریز با جمهوری اسلامی ادامه می‌دهد، فرصت بسیاری، بخصوص برای ایرانیان خارج کشور، هست که به بحث عمیق‌تر در مورد جنبش در ایران بپردازند و به نتایج سیاسی برسند.


 از راست دکتر حسن پور، شکوفه سخی و دکتر رهنما

یکی از جلسات پربار و جالب در این زمینه هفته‌ی قبل در سالن ویلیام دوی دانشگاه تورنتو برگزار شد. جالب اینجاست که یکی از برگزارکنندگان اصلی این جلسه گروهی بود که خود حاصل برآمد جنبش و تحولات اخیر است: فدراسیون دانشجویان دانشگاه‌ها و کالج‌های تورنتو. این اولین رویدادی بود که فدراسیون برگزار می‌کرد و موفقیت آن به راستی چشمگیر بود:‌ حدود ۲۰۰ نفر تمام سالن بزرگ ویلیام دو را پر کرده بودند تا به جدالی قدیمی و امروز زنده‌تر از همیشه بپردازند: اصلاح یا انقلاب.

دو نفری که در مقابل هم قرار گرفتند دو دوست و همکار قدیمی بودند: دکتر سعید رهنما، استاد علوم سیاسی و سیاستگذاری دولتی در دانشگاه یورک و دکتر امیر حسن‌پور، ‌از اساتید دانشکده تمدن‌های خاور نزدیک و میانه در دانشگاه تورنتو. خانم شکوفه سخی، فعال سیاسی، نیز مدیر بحث بود.

نکته‌ی جالب اما اینجا بود که این هر سه نفر روزگاری انقلابی و مارکسیست بوده‌اند و هر یک با نظرات و عقاید خود در جریان انقلاب ۵۷ درگیر بودند، اما دست تاریخ امروز آن‌ها را به سالنی در دانشگاه تورنتو کشیده بود تا یکی از سوسیال دموکراسی دفاع کند و دیگری همچنان از مارکسیسم و انقلاب و دیگری مدیر بحثی باشد که خودش می‌گفت تصورش برایش سخت بوده است و، احتمالا به شوخی، از این می‌گفت که چطور: "تا همین چند روز قبل نمی‌دانستم کدام قرار است از انقلاب دفاع کند و کدام از اصلاح؟".

بحث را دکتر رهنما شروع کرد و سعی کرد به نقد پایه‌ای نظرات انقلابی و مفهوم انقلاب بپردازد. او بحث را دوستانه و با این گمان جالب شروع کرد که خودش لوئی بلان، سیاستمدار و تاریخدان سوسیالیست طرفدار اصلاحات مربوط به قرن نوزدهم در فرانسه، است و دکتر حسن‌پور، لوئی آگوسته بلانکی، انقلابی فرانسوی و در ضمن از این گفت که "ایکاش دکتر جهانبگلو هم آمده بود و نقش لا مارتین را بازی می‌کرد". دکتر رهنما البته به سرعت اضافه کرد که "هم دکتر حسن‌پور از بلانکی بهتر است و هم دکتر جهانبگلو از لا مارتین بهتر"  (در واقع نیز دکتر حسن‌پور خود را مارکسیست می‌داند و مارکسیست‌ها همیشه از "بلانکیسم" به عنوان چپ‌روی و ماجراجویی انتقاد کرده‌اند). نام دادن "بلانکی" به طرفِ انقلابِ بحث البته آگاهانه از سوی دکتر رهنما صورت گرفت و منطبق با تمام بحث او بود، زیرا که در این بحث او تلاش می‌کرد به نوعی خود را علاقمند به اندیشه‌های مارکس و انگلس منهای ضرورت انقلاب نشان دهد و بیشتر لنینیسم را نقد کند و در تضاد با مارکس جلوه دهد.

استاد محبوب دانشگاه یورک با اطلاع از نظرات دکتر حسن‌پور، یک‌راست به مفهوم انقلاب در اندیشه‌ی مارکس و انگلس حمله برد و مدعی شد که خود آن‌ها در اثر تجربیات انقلابات شکست‌خورده‌ی ۱۸۴۸ و جنبش چارتیست‌های انگلستان در آخر عمر دست از انقلاب شسته بودند. دکتر رهنما سپس به لنین، انقلابی بزرگ قرن بیستم، پرداخت و او را نقد کرد و مدعی شد انقلاب اکتبر در واقع "کودتا" بوده است.

دکتر حسن‌پور صحبتش را اشاره به وضع سخیفی که دنیا علیرغم پیشرفت بسیار فن‌آوری در آن قرار دارد آغاز کرد. تم صحبت‌های او تاکید بر این بود که تحقق دنیایی بهتر مدت‌هاست که ممکن است اما باید این "امکان" به "واقعیت" بدل شود. دکتر حسن‌پور با دفاع از تجربه‌ی انقلاب روسیه و چین از اشتباهات و انحرافات آن‌ها و در واقع بازتولید سرمایه‌داری درون این کشورها گفت. یکی از نکات جالب بحث او اشاره به این بود که علت شکست شوروی روی‌آوری‌اش به "روش‌های بورژوازی"‌ برای سرکوب مخالفان بوده است.

بحث با شور و شوق بسیار ادامه یافت و چندین دور رفت و برگشت داشت و البته حاضران نیز با صحبت‌های ۲ دقیقه‌ای مشارکت می‌کردند. در میان شرکت‌کنندگان بعضی سئوال‌های خود را مطرح می‌کردند و بعضی مشخصا بر دفاع خود از انقلاب یا اصلاح تاکید می‌کردند. یکی از نکاتی که چند نفر از جوانانی که خود را طرفدار انقلاب می‌دانستند به آن اشاره کردند، و البته حضور خود آنان پشت میکروفن تاکیدی بر آن بود، پوچ بودن داستان "شکاف نسلی" و تاکید بر این بود که انقلابیون در نسل جدید نیز هستند.

از نکات جالب بحث این‌جا بود که دکتر رهنما سعی می‌کرد بر دفاع خود از نوعی سوسیالیسم تاکید کند. مثلا در جواب نقدهای دکتر حسن‌پور در دنیای سرمایه‌داری، دکتر رهنما گفت "با هارپر که صحبت نمی‌کنید" و طرفداری‌اش از لوئی بلان را خاطر نشان کرد و یادآور شد که جمله‌ی معروفی که شعار مارکس و مارکسیست‌ها بوده در واقع از لوئی بلان است: از هر کس به اندازه توانش به هر کس به اندازه نیازش. در ضمن آلترناتیوی که رهنما بر آن تاکید می‌کرد به نوعی تحت تاثیر آنتونیو گرامشی، کمونیست ایتالیایی، بود. آلترناتیو دکتر رهنما نوعی امکان گفتگو میان چشم‌اندازهای مختلف در چیزی که "حیطه عمومی" (Public Sphere) می‌خواند بود. رهنما در ضمن سعی می‌کرد گفتمان و واژگان رقیب انقلابی را متعلق به گذشته معرفی کند. دکتر حسن‌پور با تاکید بر انقلاب به این اشاره کرد که گفتمانی که دکتر رهنما به کار می‌برد، مثل دموکراسی و پارلمان و غیره،‌ حتی از مارکسیسم ۱۵۰ سال پیش هم قدیمی‌تر است و چند صد سال دارد.

رویهمرفته و در پایان، جدال "اصلاح و انقلاب" جدال جالبی از آب درآمد: جدالی که در آن طرفدار اصلاح تندتر و پرشورتر بود و طرفدار انقلاب‌، آرام‌تر و کم هیجان تر. و جدالی، که شاید در میان ناراحتی بعضی، عملا خیلی به ایران نپرداخت و بیشتر به تجربیات نظری و عملی انقلاب و اصلاح در کشورهایی مثل روسیه و چین محدود شد. این پرداختنِ بیشتر به مسائل نظری و عملی، خیلی‌ها را خوش نمی‌آمد، اما به نظر نویسنده‌ی این مقاله، نشان از جهت جدید و خوبی داشت: جهتی برای تعمیق بیشتر.

نفس برگزاری چنین جلسه‌ای،‌ که با استقبال به این عظمت روبرو شده بود، خود قدم مهمی رو به جلو بود. خوشحالی ما وقتی بیشتر می‌شود که بدانیم فدراسیون تازه تاسیس دانشجویان از برنامه‌گذاران اصلی این رویداد بوده است.

فدراسیون دانشجویان می‌تواند و باید مرکز پر سوخت و سوزی برای تعمیق گفتمان‌های سیاسی و اجتماعی درباره جنبش در ایران باشد. چنانکه در ۲ دقیقه‌ی کوتاه صحبتم هم اشاره کردم، امیدواریم در جلسات بعدی شاهد بحث‌های خود دانشجویان و جوانان هم باشیم چرا که هر کس شناختی از ایران داشته باشد می‌داند که دریایی از تغییرات و تحولات اجتماعی در بستر این نسل نهفته است.