فرح طاهری ـ وقتی مصطفی بزرگ نیا، مهدی شریعت رضوی و احمد قندچی ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در دانشکده ی فنی دانشگاه تهران با فریاد "دست نظامیان از دانشگاه کوتاه!" در خون 

 

شهروند ۱۲۵۹ ـ ۱۰ دسامبر ۲۰۰۹


 

وقتی مصطفی بزرگ نیا، مهدی شریعت رضوی و احمد قندچی ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در دانشکده ی فنی دانشگاه تهران با فریاد "دست نظامیان از دانشگاه کوتاه!" در خون خود غلتیدند، نمی توانستند لحظه ای هم تصور کنند که ۵۶ سال بعد در ادامه ی مبارزات دموکراسی خواهانه ی آنان، دانشجویان ایرانی هزاران کیلومتر دورتر از دانشگاه تهران، در دانشگاه تورنتو جمع می شوند و ضمن بزرگداشت یاد و خاطره ی دانشجویان مبارز تمامی این سالها، همبستگی خود را با دانشجویان و مردم ایران در مبارزات آزادیخواهانه شان اعلام می کنند.

 نیلوفر گلکار فعال دانشجویی و زنان متنی را می خواند

شنبه ۵ دسامبر ۲۰۰۹، جمعی از دانشجویان دانشگاه های رایرسون، یورک و تورنتو یک گردهمایی در بزرگداشت ۱۶ آذر ترتیب دادند. این گردهمایی اول در محوطه ی باز هارت هاوس برگزار شد که تایاز، مهدی، نیلا و نیلوفر هر یک از جنبه ای به این روز پرداختند؛ یکی نامه ی دانشجویی از ایران را خطاب به شرکت کنندگان در گردهمایی خواند، یکی تاریخچه ی ۱۶ آذر را گفت، دیگری قطعنامه مراسم را خواند و نیلا ضامنی، دختر جوان افغان از شبکه ی جوانان افغان و ایرانی این شبکه را معرفی کرد و بیانیه ی فدراسیون دانشجویان کانادا را خواند.


 

با اینکه امسال پائیز خوبی را پشت سر گذاشتیم ولی روز ۱۶ آذر هوا واقعا سرد شده بود و ایستادن در فضای آزاد به مدت طولانی کار سختی بود. خوشبختانه ادامه ی برنامه در یکی از سالن های دانشکده ی پزشکی دانشگاه تورنتو پی گرفته شد.

در سالن، بهزاد یکی از اعضای "دوچرخه سواری برای حقوق بشر در ایران" مجری بود و قرار شده بود که از طیف های مختلف هر یک فرصتی برای سخنرانی داشته باشند.

پویا علاقه بند، دانشجوی دانشگاه تورنتو جنبش سبز را فرا ایدئولوژی خواند و گفت، ما از خشونت بیزاریم و فقط از راه عدم خشونت به نتیجه می رسیم. ما اشتباه پدرها و مادرهامون را در ۳۰ سال پیش تکرار نمی کنیم. این جنبش با یک جرقه شروع شد "رای من کو؟" ولی گسترش یافت و به "برادر من، خواهر من کو؟" رسید. جنبش سبز این جامعه ی چندصدایی هم چند صدائیه و شعارش هم اینه:"هر ایرانی یک رسانه، هر ایرانی یک ستاد، هر ایرانی یک برگ سبز" و همه هم ایدئولوژی های خود را داشتیم. پویا با خواندن شعر "تفنگت را زمین بگذار" از زنده یاد فریدون مشیری در پایان گفت: وقتی جنبش سبز پیروز میشه که همه با هم کار کنیم و من شک ندارم که حتما پیروز میشیم.

سخنران بعدی آرش عزیزی بود. آرش به خاطر اینکه او را به عنوان صدای سوسیالیسم دعوت کردند تشکر کرد. او گفت، حس عظیم اتحاد و همبستگی در سراسر دنیا برای حمایت از ایرانیان به میدان آمده و از جاهای مختلف دنیا برای ۱۶ آذر پیام میدن و این نشون میده که بیخود نبوده که شعار می دادند "نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم".

آرش ادامه داد: اگر تو ایران بچه های ما رو زندان کنند از هر جنبشی کارگری، دانشجویی و … ما اینجا متحد با بقیه و کانادایی ها صدای آنها را به گوش همه می رسانیم.

آرش تأکید کرد: دوستان ما باید سیاسی باشیم. اگر در انقلاب قبلی شکست خوردیم به خاطر این بود که زیادی سیاسی نبودیم. باید تعمیق نظری کنیم. باید پشتوانه ی نظری جنبش در ایران باشیم. پیشروی جنبش در ایران بسیار خوب بوده و ۱۳ آبان مردم با شعار مرگ بر دیکتاتور به میدان آمدند. سوسیالیست های انقلابی از شش، هفت سال پیش می گفتند مردم وسیعا علیه جمهوری اسلامی به میدان میایند و ما خوشحالیم که امروز این موضوع عملی شد. ما معتقدیم فقط حرکت انقلابی راه پیشروی مردم است.

یکی از شرکت کنندگان جوان از آرش پرسید، مبارزان کمونیست نسل قبل با جوانان تند برخورد می کنند و آنها را دلسرد می کنند، چه باید کرد؟ آرش گفت، ما باید به مبارزان قدیمی نه تنها چریک، مجاهد، کمونیست و مبارزان این ۳۰ ساله بلکه جبهه ملی و بقیه که در این صد سال مبارزه کرده اند، احترام بگذاریم و دیالوگ برقرار کنیم چون آنها مبارزان راه آزادی بوده اند.

سخنران بعدی میلاد دوخانچی بود. میلاد ضمن ابراز خوشحالی از اینکه فضا داره به چندصدایی  تبدیل میشه تعریفی از جنبش دانشجویی ارائه داد که طبق آن جنبش دانشجویی باید هسته مرکزی و رهبری داشته باشه و روی اتفاقات جامعه تاثیر بگذاره که طبق تعاریف میلاد در ایران چنین نیست. او همچنین گفت رابطه بین جنبش دانشجویی و جامعه از قاعده جامعه روشنفکری پیروی میکنه و همیشه بین این دو یک فاصله ی فاحش بوده. او نتیجه گیری کرد که، بنابر این چیزی به عنوان جنبش دانشجویی در ایران وجود ندارد.

او همچنین حمایت خارج کشور از جنبش داخل را با ذکر این نکته که هر چیزی که با حمایت خارجی مواجه میشه عقیم میشه و از بین میره و در ایران هم همینطور است، حمایت ها را به نفع آنها ندانست. میلاد با وقت کمی که برای هر سخنران اختصاص داده بودند به طور فشرده از پدیده ی اوریانتالیسم یعنی نگاهی که غرب به شرق داره یاد کرد و در مورد ایرانی ها این پدیده را برعکس شده خواند و گفت که نگاه ایرانی به خودشان درست کردن یک ایران غیرواقعی و ارائه دادن آن به غرب است به طوری که گویا در یک دنیای انتزاعی داریم کار می کنیم که ربطی به ایران واقعی ندارد.

بدیهی ست که سخنان میلاد پرسش های فراوانی را موجب شد که ما در اینجا نمی توانیم همه را بیاوریم تنها یکی از حاضران به روشنی و درست عنوان کرد، آقای میلاد وقتی دانشجویان سرکوب، دستگیر ، زندان و شکنجه می شوند یعنی چیزی در آنجا در جریان است شاید جنبش دانشجویی نباشد، ما اسمش را نمیدانیم شما برایش اسم بگذارید.(نقل به مفهوم)

سخنران بعدی نیلوفر گلکار از دانشجویان فعال هم در ایران و هم در کاناداست که بویژه در حوزه ی حقوق زنان هم فعالیت دارد. او اشاره کرد در ظرف این چند هفته بسیاری از دوستانش دستگیر شده اند. مردم در حمایت از جنبش های اجتماعی به خیابان آمده اند. نیلوفر با اشاره به سخنان میلاد، در تائید حمایت از جنبش داخل گفت، نیاییم جدا کنیم. این حاکمیت است که سردرگم شده از چیستی این جنبش نه ما. ما کسانی هستیم که از محدودیت ها و فشارهایی که به ما اعمال شده اینجا هستیم. فعالیت ما به نفع آنها در داخل خواهد بود ما باید اینجا فعالیت خودمان را بیشتر کنیم.

فواد اویسی از فعالان جنبش چندصدایی ، گفت: جمهوری اسلامی بازی خودمان را روی خودمان برمیگرداند. تفکر خوب ما را می گیرد و مبتذل میکند. چندصدایی را که ما راه انداختیم می آید از همان ها علیه ما استفاده می کند و حتی من شنیدم که پاسداران میخواهند روز ۱۶ آذر گل به دانشجویان بدهند!

فواد با اشاره به سخنان میلاد گفت، وقتی اصلا اعتقادی به جنبش دانشجویی وجود نداره دیگر چندصدایی بودنش معنی نداره. البته فواد چنین سخنانی را فاقد ارزش پاسخگویی خواند و در ادامه جنبش دانشجویی را جنبش مطالبه محور با طیف های مختلف نامید و افزود: من خودم را منتقد جنبش سبز می دانم ولی با آنها همدلم. من وقتی شعارهای ۱۶ آذر جنبش سبز را می خوانم که حرف از یزید و معاویه است فکر میکنم جنبش سبز به کل ایران به عنوان کشوری که در آن سنی هست، بلوچ و کرد و عرب و ترک و … متعلق است و ندیده گرفتن اینها در شعارها کار درستی نیست.


 

سخنران پایانی بدون برنامه ریزی قبلی دکتر رضا براهنی بود که از شنیدن نام خودش به عنوان سخنران یکه خورد ولی جوانان دانشجو حضور ایشان را غنیمت دانسته و تقاضا کردند که دقایقی سخن بگوید.

دکتر براهنی از خاطره خودش از یکی از ۱۶ آذرها در حدود ۴۰ سال پیش گفت که در زندان انفرادی بوده که یک باره ده، پانزده نفر را به سلول او می آورند. زندانیان با مورس زدن به همدیگر خبر می دهند که ۱۶ آذره و تعداد بازداشتی ها برای این بالا رفته است.

سخنران در ادامه گفت، مسئله چندصدایی برای من اهمیت داره. صدای زنان که بزرگترین صدای خفه شده در ایران هستند، صدای ملیت ها وقتی که موسوی که زبان مادری اش ترکی ست در سخنرانی اش در آذربایجان از صحبت کردن به ترکی خودداری میکند این حذف آذربایجان و جوانان و زنان آن است.

دکتر براهنی به نکته ی مهمی اشاره کرد و آن این بود که مبارزات خارج کشور بدون یاری گرفتن از آدمها و سازمان های دموکراتیک و آزادیخواه در دنیا نمی تواند به خوبی پیش برود. او افزود: ما باید آدمهای اینجا را هم دعوت کنیم در کنارمان باشند. وضع کشورمان را به آنها یاد بدهیم و از آنها هم یاد بگیریم. باید سازمانهایی درست شود که با گروه ها و سازمانهای دموکراتیک در تماس باشند. این سازمانهای دمکراتیک سواد عمومی و دموکراتیک ما را بالا میبرند و می توانیم این سازمانها را به کمک ملت خودمان ببریم و این یک ضرورت مطلق است.

دکتر براهنی در جایی به اشتباه گفت دلیل شکست جنبش سبز که در پایان مراسم آن را تصحیح کرد و گفت منظورش شکست انتخابات بوده و  نه جنبش سبز و او در بسیاری از برنامه ها و مراسم حمایتی و اعتراضی برای جنبش مردم ایران شرکت کرده است.

او در پایان گفت، سیستم گفت وگو یک سیستم فوق العاده دمکراتیک است که امیدوارم ادامه پیدا کند.

سعید ولدبیگی فعال سیاسی و دانشجویی از میان جمع خطاب به میلاد از وجود جنبش دانشجویی در ایران گفت و از رادیکال بودن آن و عمق بخشیدن به سایر جنبش ها و در انتهای سخنانش هم گفت، پایان احمدی نژاد پایان خواسته های مردم نیست.

دنیا ضیائی نیز ضمن مثبت خواندن چنین نشست هایی نقدی به برنامه داشت و آن این که برای تاثیر گذاشتن روی جامعه غیرایرانی نیاز است که فقط سخنرانی ها به فارسی نباشد و یا پلاکاردهایمان همه به فارسی، او میگوید، ما خودمان اینهایی که میگوییم میدانیم باید اینها را به گوش آنهایی که نمیدانند برسانیم و همدلی شان را خواهان شویم.

در پایان با تمام حملاتی که به میلاد شد او از اینکه بحثی که مطرح کرده باعث شده که به او برچسب زده شود، اظهار تاسف کرد و توضیح داد که چگونه به این جلسه دعوت شده است. او خود را فیلمساز از اتاوا خواند که فیلمی مستند از احمدی نژاد ساخته و به همراه او به سفرهای استانی رفته است.

در پایان راشین علیزاده، دختر جوان افغان از شبکه جوانان افغان و ایرانی نشریه ی خودشان را به نام ندای مردم که به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر می شود معرفی کرد و خواستار حمایت جامعه ی ایرانی از این شبکه و نشریه شان شد.


 

این جلسه که از ساعت یک با گردهمایی در فضای باز آغاز شده بود در ساعت چهار و نیم به پایان رسید. مهدی تکفلی از سوی برگزارکنندگان،  این برنامه را حاصل مشارکت جمعی از دانشجویان رایرسون، یورک و تورنتو و همچنین گروه "دوچرخه سواری برای حقوق بشر در ایران" خواند و عدم برنامه ریزی را به دلیل امتحانات دانشجویان و ضیق وقت خواند. ولی علیرغم گفته ی مهدی، این برنامه از بهترین برنامه هایی بود که دانشجویان برگزار کرده بودند، فقط جای سرود ۱۶ آذر در این برنامه خالی بود:

بار دیگر/ شانزدهم آذر/ آمد و سربه سر/ در قلوب مردم/ شعله افکند/ جنبش دانشجویی ایران/ به خون شهیدان / در ره خلقمان/ خورده سوگند / که تا آخرین نفس/ کوشیم و بشکنیم / دیوار این قفس / در ره آزادی ایران /


 

قطعنامه گردهمایی ۱۶ آذر دانشجویان در دانشگاه تورنتو  


 

امروز در شرایطی برای بزرگداشت روز دانشجو گردهم آمده ایم که اتفاقات ماه های اخیر پس از انتخابات ریاست جمهوری قصه ای پر غصه و ملالت انگیز برای جامعه دانشگاهی ایران رقم زده است. بدون شک آنان که این قصه ملالت انگیز را با حمله به کوی دانشگاه تهران و مضروب و مصدوم کردن دانشجویان و آسیب رساندن به اموال آنان در بامداد بیست و پنجم خردادماه آغاز کردند بر این گمان بودند که با واردکردن این ضربه به بدنه دانشجویی آسوده خاطر خواهند توانست پیروزی خودخوانده خود در انتخابات را جشن گرفته، حضور خود را در نهاد دولت تداوم بخشند بی آنکه صدای اعتراضی مانع یکه تازی هایشان شود.

اما آنچه با حضور میلیونی مردم در روز بیست و پنجم خردادماه روی داد و پس از آن با تداوم حضور اقشار مختلف مردم در تجمعات و اعتراضات ادامه یافت، به همه اثبات کرد که امروز دیگر تنها از درون محیط دانشگاه نیست که می توان فریاد حق طلبی، آزادی خواهی و دموکراسی خواهی را به وضوح شنید بلکه کودتاگران باید ترس از اعتراض و مقاومت را در هر کوی و برزنی به انتظار بنشینند.

از همین روست که امروز در ایران روز دانشجو به عنوان روز مقاومت و آزادی خواهی برخلاف سالیان گذشته تنها در محیط دانشگاه یادآوری و پاسداشت نخواهد شد. این اتفاق بی شک ثمره تلاش همه دانشجویانی بوده است که در حفظ دانشگاه به عنوان کانون مهم و تاثیرگذار حق طلبی و آزادی خواهی کوشیده اند و می کوشند.  همین کوشش هاست که لحظه ای راحتی و آرامش را از اقتدارگرایان گرفته و بازداشت، فراخوان به کمیته انضباطی، احضار به دادگاه یا صدور حکم برای دانشجویان را به خبری هر روزه تبدیل کرده است.

مروری سریع بر برخی اخبار چند هفته اخیر خود می تواند شاهدی باشد بر شدت برخوردها با بدنه و فعالان دانشجویی در تهران و شهرستان ها که در  آستانه ۱۶ آذر شدت افزونتری نیز یافته است.

در ۲۵ آبان ماه، پنج دانشجوی کرد با اسامی لیدا محمدی، سروه ویسی، آماج رحیمی، احمد اسماعیلی و پخشان عزیزی پس از تجمع اعتراضی دانشجویان کرد در مقابل دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران بازداشت شدند.

در ۲۶ آبان ماه، ندا اسکندری و خدیجه قهرمانی از دانشجویان دانشگاه شیراز که برای پیگیری وضعیت محرومیت از تحصیل خود به کمیته انضباطی مراجعه کرده بودند، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

در ۲۸ آبان ماه، حداقل ۱۸ دانشجو در تهران بازداشت شدند؛ عباس حکیم زاده در خانه خود بازداشت شد. ۷ دانشجوی عضو دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال در منزل احسان دولتشاه بازداشت شدند. این دانشجویان عبارت بودند از: سورنا هاشمی، علیرضا موسوی، فرزان رئوفی، سینا شکوهی، البرز زاهدی، مهرداد بزرگ و احسان دولتشاه. ۶ دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در یک کافی شاپ در تهران در بعد ازظهر همین روز بازداشت شدند، این دانشجویان عبارت بودند از: حمید قهوه چیان، علیرضا موسوی، احمد میرحایری، علیرضا زرگر، امیر کاظم پور، تینا شکوهی، و یاسر موسمی. در همین روز دو دانشجوی داشنگاه آزاد تبریز با اسامی رسول علی نژاد و بهروز فریدی نیز بازداشت شدند.

در ۲۹ آبان ماه، بیست و چهار دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد بخاطر شرکت در تجمع  ۱۳ آبان ماه به کمیته انضباطی احضار شدند.

در اول آذرماه، هشت دانشجوی دانشگاه مازندران در حکمی توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی در بابلسر بخاطر شرکت در تجمعات خردادماه و تیرماه، هرکدام به ۶ ماه زندان و ۱۵ ضربه شلاق محکوم شدند.  این ۸ دانشجو عبارت بودند از میلاد حسینی کشتان، علی نظری، سیاوش صفوی، علی دنیاری، مازیار یزدانی نیا، شوآنه مریخی، علی عباشی، و رحمان یعقوبی. همچنین در همین روز ۲۰ دانشجو در دانشگاه گیلان بخاطر اعتراض در جسله سخنرانی صفار هرندی در روز ۱۸ آبان ماه، به کمیته انضباطی دانشگاه فراخوانده شدند. ۵۰ دانشجوی دانشگاه آزاد نجف آباد اصفهان نیز بخاطر شرکت در تجمع روز ۱۳ آبان ماه به کمیته انضباطی فراخوانده شدند.

در ۲ آذرماه، مهدی عربشاهی، دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت توسط شعبه ۱۰۵۳ دادگاه عمومی تهران به اتهام برهم زدن نظم عمومی از طریق تجمع غیر قانونی به دادگاه فراخوانده شد. همچنین در این روز دانشجویان دانشگاه ایلام از جمله آرش خندل و مراد باصره بازداشت شدند. سه دانشجوی دانشگاه قزوین نیز به نام های چیام حیدری قزوینی، فرهاد فتحی، و سعید سکاکیان بازداشت شدند.

همچنین در روزهای اخیر ده دانشجوی دانشگاه شهر کرد به اداره اطلاعات این شهر فراخوانده شدند و ۲۳ دانشجو نیز به اتهام شرکت در اعتراضات ۱۳ آبان ماه به کمیته انضباطی احضار شدند.

در چنین شرایطی، ما دانشجویان ایرانی مقیم تورنتو ضمن اعلام حمایت و همراهی با دوستان و یاران دبستانی مان در ایران در دفاع از آزادی، دموکراسی و حقوق بشر خواستار آن هستیم که:

۱ـ روند بازداشت و احضار دانشجویان به کمیته های انضباطی و اداره اطلاعات شهرها متوقف شود.

۲ـ دانشجویان و اساتید زندانی هر چه سریعتر آزاد شوند.

۳ـ حق تحصیل برای همه دانشجویان محترم شمرده شود و روند محرومیت از تحصیل و ستاره دار کردن دانشجویان متوقف گردد.

۴ـ هر گونه تبعیض جنسیتی، قومی و مذهبی برای تحصیل در دانشگاه ها رفع شود.

۵ـ احکام تعزیر و تعلیق دانشجویان ملغی اعلام شود. و

۶ـ حق آزادی بیان و ابراز عقیده و نظر در محیط دانشگاه به رسمیت شناخته شود.

 

عکس های این مراسم را در گالری عکس شهروند ببینید.