نزاع بر سر تعیین رهبر جدید ان دی پی به زودی آغاز خواهد شد

شهروند ـ آرش عزیزی: وقتی درگذشت رهبر نه فقط حزب که تمام کشور را در سوگواری فرو برده باشد تعجبی نیست که مدعیان ادامه‌ی راه او و اتخاذ رهبری، که همه حتما به نحوی از انحا به لیتون نزدیک بوده‌اند، بلافاصله دل و دماغی برای پا پیش گذاشتن نداشته باشند.

اما نیودموکرات‌ها اگر هم بخواهند طبق شعارِ این روزها عمل کنند که “اگر جک بود چه می‌کرد؟” باید به سرعت به فکر مراسم و مناسک انتخاب رهبر جدید حزبشان باشد.

هر چه باشد رهبرِ فقید ان دی پی در وصیت‌نامه‌ی خود نه تنها به لزوم پیشبردِ مبارزه و ادامه‌ی کارِ حزبش تاکید کرده که مشخصا روند و زمان‌بندیِ انتخاب رهبر جدید را هم پیشنهاد کرده است.

گرچه هنوز هیچ خبری رسمی از سوی ان دی پی منتشر نشده، اما طبق خبری که شهروند از منابع موثق و درونیِ حزب دارد، کنوانسیون انتخاب رهبری قرار است در اواسط ماه ژانویه در اتاوا، پایتخت کشور، برگزار شود.

چنان‌که در کنوانسیون ونکوور آشکار بود، اختلافات درونی بسیاری بین راست و چپِ حزب برقرار است و می‌توان حدس زد که کنوانسیون اتاوا نیز صحنه‌ی جدالی بزرگ باشد.

دو نامزد اصلی که تاکنون در رسانه‌ها مطرح شده‌اند از راستِ‌ حزب هستند و می‌توان حدس زد که نامزدی‌شان به واکنش از سوی بخش‌هایی از حزب منجر شود.

 

از بالا راست: برایان تاپ، توماس مولکر، لیبی دیویس و پگی نش در کنار جک لیتون رهبر فقید ان دی پی. این هر جهار تن احتمال کسب نامزدی حزب را دارند

این دو نفر برایان تاپ، رئیس کنونی حزب و توماس مولکر، یکی از دو معاون لیتون که تا پیش از پیروزی تاریخی ماه می تنها نماینده‌ی نیودموکراتِ مجلس از کبک بود،‌ هستند. نکته‌ی مثبتی که رسانه‌ها برای این دو نفر برمی‌شمرند این است که هر دو، مثل لیتون و‌ برخلاف بسیاری از نامزدها، کبکی‌الاصل و دوزبانه هستند. با توجه به این‌که اکثریت نمایندگان حزب در مجلس از کبک می‌آیند این نکته‌ی مهمی است.

اما نکات منفی هم در مورد آن‌ها یافت می‌شود.

مولکر تنها چهار سال است که به ان دی پی پیوسته و پیش از این عضو حزب لیبرال کبک و حتی عضو کابینه‌ی دولتِ این حزب به رهبری ژان شاره بوده است. او در راستِ حزب قرار دارد و چند وقت پیش وارد درگیری علنی با دیگر معاون لیتون، لیبی دیویس، که نماینده‌ی بخش چپِ حزب است، شد. گرچه بسیاری از نمایندگان حزب هم مثل مولکر دل خوشی از مواضع تند دیویس در حمایت از مردم فلسطین علیه اشغال اسرائیل نداشتند، آن‌ها علنی کردن اختلافات توسط مولکر و رفتار توهین‌آمیز او را محکوم کردند. کلا رفتارِ تندخوی  مولکر که دقیقا نقطه مقابل لیتون است باعث شده طرفداران زیادی در حزب نداشته باشد.

اما هر چقدر از مولکر از مدت‌ها پیش به عنوان محتمل‌ترین جانشین نام برده می‌شد نامِ برایان تاپ مثل رعد و برقی بود که ناگهان در آسمانِ بی ‌ابر پدیدار شد و بیش از هر کس، فعالان حزب را غافلگیر کرده است.

تاپ از آن بوروکرات‌هایی است که در طول ده پانزده سال اخیر همیشه در سمت‌های بالا اما پشت صحنه حرکت کرده. چند هفته پیش او با نوشتن ستونی در وب‌سایتِ گلوب اند میل که در آن از اقدامات دولتِ حزب خواهر ان دی پی در یونان در سرکوب تظاهرکنندگان و به اجرا گذاشتن برنامه‌های ریاضت‌کشی اقتصادی دفاع کرده بود خشم بسیاری از فعالان سازمان جوانان و چپِ حزب را برانگیخت.

قاعدتا او نیز مثل بقیه احتمال حضور خود را تایید یا رد نکرده اما بسیاری از اعضای حزب فکر می‌کنند انتخاب کسی که تا به حال در هیچ سمتِ انتخابی حاضر نبوده بعید است.

از دیگر افرادی که صحبت از انتخاب‌شان رفته است، غیر از تاپ و مولکر، می‌توان به افراد زیر اشاره کرد:

ـ لیبی دیویس، نماینده‌ی ونکوور شرق از سال ۱۹۹۷: دیگر معاونِ جک لیتون را باید پرچم‌دار چپِ حزب از میان نمایندگان کنونی حاضر در اتاوا دانست. این نماینده‌ی محلات فقیرنشین شرقِ ونکوور با طرفداری از آرمان‌هایی مثل مخالفت با اشغال‌گری اسرائیل و وضعیت فقرا و معتادانِ مواد مخدر، همیشه محبوب چپ بوده است. در سال ۲۰۰۳ او یکی از تنها دو نماینده‌ی مجلس بود که از نامزدیِ جک لیتون حمایت کردند. دیویس اما فرانسویِ چندانی نمی‌داند و خیلی‌ها می‌گویند این نماینده‌ی متولد انگلستان با آن لهجه‌ی به نسبت غلیظِ انگلستانی‌اش شانس چندانی در کبک نخواهد داشت. به نظر نمی‌رسد او حاضر و آماده‌ی جدال با بوروکرات‌ها و وارد شدن به گود باشد گرچه چپ مسلما برای ورود او فشار خواهد آورد.

ـ پل دوار، نماینده‌ی اتاوای مرکز از سال ۲۰۰۶:‌ منتقد سیاست خارجی حزب که دوزبانه هم هست عموما از راستِ حزب به حساب می‌رود. او از جمله کسانی بود که در کنوانسیون سال ۲۰۰۹ در هالیفکس برای تغییر نام حزب به “حزب دموکرات” تبلیغ می‌کرد (پیشنهادی که شکست خورد.) شهرتش گرچه بیشتر از تاپ است اما به مولکر و دیویس نمی‌رسد. از طرف دیگر، به نسبت جوان است (۴۸ سال)‌ و هنوز وقت دارد.

ـ گری دوئر، سفیر کانادا در آمریکا و نخست‌وزیر سابق مانیتوبا (از ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۹). دوئر اینقدر میانه‌گرا بوده که دولت هارپر او را به مهم‌ترین سمت دیپلماتیک کشور منصوب کند. ان دی پی به رهبری او شاید پیروز سه انتخابات پیاپی در مانیتوبا بوده باشد اما دولتش فرق چندانی با دولت‌های احزاب دیگر نداشته و چپِ حزب در این استان هیچ دل خوشی از او ندارد. در ضمن دوزبانه هم نیست و خیلی‌ها می‌گویند درآمد و سمتِ ممتازش را برای وارد شدن به جدالی که پیروزی‌اش اصلا تضمین ‌شده نیست کنار نخواهد گذاشت.

ـ پیتر جولین، نماینده‌ی برنابی- وست‌مینیسترِ بریتیش کلمبیا از سال ۲۰۰۶. معاون رئیس گروه نمایندگان حزب در مجلس سال‌ها در کبک کار سازماندهی کرده و دوزبانه است. او عضو گروهِ ملی‌گرای “شورای کانادایی‌ها” است و در غیاب فردی مثل دیویس می‌تواند رای چپ را تا حدودی جذب کند.

ـ پگی نش، نماینده‌ی پارکدیل-های پارک از ۲۰۰۶ (به استثنای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱). رئیس سابق حزب که قبلا از سران اتحادیه‌ی کارگران خودروسازی کانادا بوده است، منتقد دارایی حزب است و دوزبانه نیز هست. چپ مسلما از او حمایت خواهد کرد.

ـ رابرت چیزالم، نماینده‌ی دارموت-کول هاربرِ نوا اسکوشیا از سال ۲۰۱۱. رهبر سابق حزب در نوا اسکوشیا (۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰)‌ و منتقد کنونی تجارت بین‌المللی. دوزبانه نبودن و تازه وارد بودنش در سیاست فدرال شانس این نیودموکراتِ قدیمی را کم می‌کند. 

 

کسانی که صحبت چندانی ازشان نرفته اما احتمال ورودشان هست:

ـ بیل بلیکی، وزیر حفاظت از محیط زیستِ‌ مانیتوبا (از ۲۰۰۹). رئیس یکی از قدیمی‌ترین خانواده‌های سیاسی حزب از سال ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۸، بیست و نه سال در مجلس حضور داشت. در سال ۲۰۰۳ تمام رهبری و بوروکراسی حزب از نامزدی‌اش برای رهبری حزب حمایت می‌کرد تا این‌که جک لیتونِ چپ‌گرا از ناکجا پیدا شد و در کمال ناباوری همگان شکستش داد. این کشیشِ‌ کلیسای یونایتد سپس وارد سیاست استانی شد تا در انتخابات ۲۰۰۹ به مجلس مانیتوبا راه پیدا کند و پس از پیروزی ان دی پی، وزیر حفاظت از محیط زیست شود. بلیکیِ ۶۰ ساله که دل خوشی از راست‌گرایانی مثل مولکر و تاپ ندارد اعلام کرده بود در انتخابات استانی امسال شرکت نمی‌کند و می‌خواهد بازنشسته شود. اطلاعات دقیقی راجع به میزان مهارتش در فرانسوی منتشر نشده.

ـ جو کومارتین، نماینده‌ی ویندزر-تکومسه‌ی انتاریو (از ۲۰۰۰). منتقد دادگستری حزب در سال ۲۰۰۳ نامزد رهبری بود و با دریافت کمتر از ۸ درصد آرا، چهارم شد. دوزبانه است و احترام بسیاری بین بخش‌های مختلف حزب دارد اما با ۶۳ سال سن، کمی مسن محسوب می‌شود.

ـ ناتان کولن، نماینده‌ی اسکینا- باکلی ولیِ بریتیش کلمبیا (از ۲۰۰۴). علیرغم دوزبانه بودن و چندین سال حضور در مجلس هیچوقت نقش مهمی در کابینه‌ی سایه‌ی حزب نداشته است. کولنِ ۳۹ ساله شاید بخواهد برای مطرح کردن نام خود وارد رقابت شود.

ـ مگان لزلی، نماینده‌ی هالیفکسِ نوا اسکوشیا (از ۲۰۰۸). منتقد محیط‌زیستِ حزب ۳۷ سال دارد و ورود او نیز می‌تواند به عنوان نامزدی برای دور اول و دوم رای‌گیری و مطرح کردن نامش برای آینده صورت بگیرد.

ـ پت مارتین، نماینده‌ی وینیپگِ مرکز در مانیتوبا (از ۱۹۹۷). با صحبت‌های تند و تیزش در دفاع از حذف سوسیالیسم از اساسنامه‌ی حزب در کنوانسیون ونکوور دشمنی خیلی‌ها را به خود خریده. سید رایان، رئیس فدراسیون کارگران انتاریو، در حرکتی کم‌سابقه در صفحه‌ی فیس‌بوک خود علنا به او حمله برد. احتمال پیروزی چندانی نخواهد داشت.

ـ آن مک‌گرت، رئیس‌دفترِ جک لیتون و رئیس سابق حزب سابقه‌ی طویلی در اتحادیه‌های کارگری دارد. دوزبانه است و در سال‌های اخیر از بوروکرات‌های بالای حزب و نزدیک به لیتون بوده است. کمتر کسی می‌داند که در جوانی و وقتی در ادمونتون دانشجو بود، یک بار نامزد حزب کمونیست در انتخابات فدرال هم شد! واقعیتی که در صورت نامزد شدنش بارها و بارها مطرح خواهد شد. حالا که نام تاپ مطرح شده چرا به او اشاره نکنیم؟

ـ دیوید میلر، شهردار تورنتو (از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰). شهردار چپ‌گرای بزرگ‌ترین شهر کشور سال‌ها عضو ان دی پی بود (گرچه بعدا عضویت خود را تمدید نکرد). از زمان استعفا از شهرداری خبر چندانی از او نشنیده‌ایم.

ـ گرگ سلینجر، نخست‌وزیر مانیتوبا از ۲۰۰۹. از سال ۱۹۹۹ نماینده‌ی حزب در مجلس مانیتوبا بوده و قاعدتا دوزبانه هم هست. در رسانه‌ها اشاره‌ای به او ندیده‌ایم.

و بالاخره…

آن که همه فکرش را می‌کنند اما کسی حرفش را نمی‌زند:

الیویا چاو، نماینده‌ی ترینیتی اسپاداینا (از سال ۲۰۰۶).

آیا سکوت و وقارِ الیویا در این روزها معنای خاصی دارد؟‌ آیا از نظر احساسی خواهد توانست جا در پای یارِ زندگی‌اش بگذارد و وارد نبردی شود که می‌تواند پرمخاصمه از کار در آید؟‌

احتمال نامزدی الیویا تیتر روزنامه‌ی تورنتو استار در دوشنبه‌ی همین هفته بود. لیندا دیبل، خبرنگارِ این روزنامه، به این اشاره کرد که چاو چنین امکانی را رد نکرده است. او در پاسخ به سئوال استار فقط گفته: “می‌خواهم چند روز مرخصی بگیرم و در رودخانه‌ای شنا کنم، در جنگل راه بروم و بخوابم.”

کسانی که فکر می‌کنند چاو فقط آماده‌ی پذیرش نقش “بانوی اول” بوده و به جز بیوه‌ی لیتون بودن خاصیتی نداشته است، این زن را نمی‌شناسند.

هر چه باشد ورودش به سیاست و عضویتش در ان دی پی به پیش از آشنایی با لیتون بر می‌گردد. در همان سال‌هایی که همسرش عضو پر سر و صدای شورای شهر بود او نیز عضو اداره هیئت مدارس شهر بود. سپس از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۵ در شورای شهر خدمت کرد و در سال ۲۰۰۶ پس از دو بار ناکامی بالاخره وارد مجلس کانادا شد. چاوِ ۵۴ ساله هیچوقت فقط “همسر آقای لیتون” نبوده و در کنار او یکی از رهبران جدی حزب بوده است. با این‌که در یکی دو سال اخیر دست به اعمالی علیه چپ حزب زده به علت نقشِ طبیعی وحدت‌بخشی که می‌تواند داشته باشد احتمالا به راحتی پیروز خواهد شد. گذشته‌ی اکتیویستی و چپ‌گرایانه‌اش می‌تواند به راحتی بخش عمده‌ی چپ را نیز پشتش ردیف کند.

فرانسوی‌اش البته تعریفی ندارد اما در عوض هم ماندارین بلد است و هم کانتونی.

فکر می‌کنید رهبر اپوزیسیون رسمی کانادا می‌تواند زنی چینی‌تبار و متولد هنگ کنگ باشد؟‌

برای پاسخ به این سئوال و سئوال‌های دیگر باید چند ماهی صبر کنیم.

اما نزاع احتمالا از همین هفته آغاز می‌شود.