آمده بود تا با هم برای شرکت در نمایشگاه بین‌المللی کتاب در یوته بوری (موسوم به گوتنبرگ) سوئد و شب‌های فرهنگی که در حاشیه این نمایشگاه توسط کانون فرهنگی بهنما برگزار شده بود، راهی کشور همسایه شویم. 

 

وارد شهر یوته بوری که شدیم، بخت یارمان نبود و هیچ کس هم منتظرمان. بعد از نیم ساعت سرانجام به هتل محل اقامت رسیدیم و هنوز عرق مان خشک نشده بود که تلفن اتاق‌مان زنگ خورد و میزبان از آن سوی خط خبر می‌داد که باید تا سی دقیقه‌ی دیگر در سالن اوپرای شهر باشیم تا دوستان دیگر را دیدار و بعد برای تماشای اوپرای “سالومه” وارد سالن شویم.

  در سالن همهمه‌ای بود و نشان از پُر تماشاگر بودن اوپرای سالومه. دوستان‌مان دکتر مجابی را برای اولین بار و شمس لنگرودی و امیرحسن چهلتن را برای دومین بار در آنجا دیدار کردم. اما منصور کوشان که از اسلو باهم آمده بودیم، خیلی حرف‌ها داشت تا با هموندان‌اش در کانون نویسندگان ایران در میان بگذارد.

از راست: منصور کوشان، امیرحسن چهلتن، پوپک مجابی، ژیلا مساعد، محمد شمس لنگرودی، جواد مجابی

 

در راه بازگشت به هتل، از اجرای زیبای اوپرای “سالومه” با دکتر مجابی صحبت کردم و این که برداشت نویی از “سالومه” بود. او نیز با طبع طنزآمیز ضمن تأیید اجرای خوب متذکرم شد که؛ «اما سرانجام سالومه همه را اغفال کرد».

در هتل دو خواهر هنرمند؛ سودابه و سوسن فرخ‌نیا نیز به جمع ما می پیوندند و هر کس در گوشه‌ای با کسی به گفتگو می پردازد. بعداز صرف شام که آن هم خود حکایتی دارد، همه دور میز بزرگی که خودمان سرهم کرده بودیم، شب فرهنگی کوچکی را برگزار کردیم.

 فردای آن شب که جمعه ۲۳ ماه سپتامبر بود، همراه با میزبان‌مان، «عباس کامرانی» به نمایشگاه کتاب یوته بوری رفتیم که انتشارات بهنما در آنجا نیز غرفه‌ای برپا کرده بود تا از چند کتاب تازه انتشار یافته رونمایی کند. امسال در نخستین روز از همایش “شب‌های هنر و ادبیات ایران” (۲۳ سپتامبر) یک کتاب جدید از پوران فرخزاد با عنوان سه‌گانه (دربرگیرنده شعرهایی از فروغ، فریدون و پوران فرخزاد)، چهار کتاب از جواد مجابی با عنوان “جونم واست بگه” و دو مجموعه شعر “وطن روی کاغذ” و “شعر امروز خیابان” و رمان شاعر در میدان جنگ”، چهار کتاب پژوهشی از منصور کوشان با عنوان‌های جست‌وجوی خرد ایرانی”، “سفر ذهنی، سفر عینی”، “چالش‌های ادبیات” و آینه‌های زمان” و همچنین نمایشنامه “آزمودگی” از این نویسنده در غرفه نشر بهنما در نمایشگاه بین‌المللی کتاب گوتنبرگ رونمایی شدند. سپس شکرالله منظور، آرشیتکت و نقاش به بهانه انتشار کتاب پژوهشی “باغ‌های پردیس در ایران” توسط دانشگاه چالمرز گوتنبرگ، درباره نمودهای فردوس برین در آثار ادبی، معماری و نقاشی ایرانیان به زبان انگلیسی سخنرانی کرد. در همین روز نویسندگان ایرانی دقیقه هایی چند را با رئیس انجمن قلم جهانی، جانسون، به گفتگو پرداختند.

 

سودابه و سوسن فرخ نیا

طی سالیان گذشته نیز نویسندگان ایرانی در نمایشگاه بین‌المللی یوته بوری شرکت داشته اند. به عنوان نمونه شهلا لاهیجی در سال ۲۰۰۶ برای دریافت جایزه “آزادی نشر” از سوی اتحادیه بین‌المللی نشر در این نمایشگاه حضور داشت و سه سال بعد در سال ۲۰۰۹، خانم پروین اردلان از سوی مجله فمینیستی “بنگ” برای دریافت جایزه اولاف پالمه دعوت شد و توجه رسانه‌ها را به خود جلب کرد. البته ایشان امسال هم به همراه انجمن قلم سوئد در نمایشگاه حضور داشتند. سال جاری نیز آذر محلوجیان، نویسنده و مترجم ساکن استکهلم از معدود نویسندگان ایرانی بود که در چارچوب برنامه‌های بین‌المللی نمایشگاه کتاب یوته بوری حضور داشت. دلیل حضور او انتشار پنجمین کتاب این نویسنده به زبان سوئدی بود با عنوان “تو را در لارناکا ملاقات می‌کنم”. این کتاب نیز همچون دیگر آثار خانم محلوجیان توسط انتشارات سوئدی اطلس منتشر شده است. موضوع اصلی این کتاب قتل یکی از فعالان سیاسی در دو دهه گذشته توسط نیروهای جمهوری اسلامی در شهر لارناکای قبرس است که با دنبال کردن مادر این فعال سیاسی، سرانجام غلام کشاورز را در برابر چشمان مادرش به قتل می رسانند و دولت سوئد علیرغم ردّ تقاضاهای ویزا برای مادر زنده یاد غلام، پس از کشته شدن‌اش به او ویزا می دهد تا برای دفن فرزندش شرکت کند.

 

 

 

 

جواد مجابی

در هر حال آنچه موجب حیرت و شگفتی می‌شد، شرکت ناچیز ایرانی‌ها در نمایشگاه بود. این غیبت هم شامل ناشرها و کتاب فروشی‌های ایرانی می‌‌‌‌‌شد و هم مردمی که ساکن شهر یوته بوری‌اند و گفته می‌شود که بالای ده هزار نفر هستند. البته که این عدم حضور را می‌توان به همان درد بی درمانی متصل کرد که کتاب نخوانی نام‌اش داده‌اند. خوره‌ای که به جان ما ایرانیان افتاده و چون بختک هم دست از سرمان بر نمی‌دارد. خوره‌ی عادت نداشتن به کتاب خواندن را می‌گویم. همین ناپیگیری در بخش کتاب و انتشار آفرینش‌های فرهنگی را می‌شود در شرکت نه چندان پُر شمار مردم در برنامه‌های شعر، داستان و شب ویژه‌ی زنده‌یاد غلام‌حسین ساعدی شاهد بود. هر سال دریغ از پارسال را در گفتگوهای خصوصی که با بعضی از شرکت کنندگان در برنامه‌های انجمن بهنما، داشتم، زیاد شنیدم که همه هم به اتفاق اشاره می کردند به یک موضوع؛ اکنون مردم بیش از این که دل به این گونه برنامه‌های جدی فرهنگی و ادبی بدهند، بیشتر دل مشغول تماشای سریال‌ها و فیلم‌هایی هستند که از شبکه‌های جام جم جمهوری اسلامی پخش می‌شوند. این همان خوره‌ای است که به جان‌مان رخنه کرده و گویا آهنگ سفر هم ندارد.

در همین زمینه از آقای عباس کامرانی که مدیریت مؤسسه‌ی بهنما را به عهده دارد و تنها شرکت کننده‌ی ایرانی در نمایشگاه بین‌المللی کتاب یوته بوری می‌باشد، می‌پرسم که اولن با چه هدفی در نمایشگاه شرکت کرده‌اند و دو دیگر این که چرا استقبال ایرانی‌ها کم است؟ ایشان پاسخ‌شان با کمی تأمل همراه است و با تردید می‌گوید: علت شرکت نکردن ایرانی‌ها را بیش از هر چیز باید در تمیز قایل نشدن بین فرهنگ و سیاست دانست. باید در نگاه سطحی هم‌وطنان‌مان به ادبیات و مسخ صفحه تلویزیون شدن‌شان دانست. باید به جنگ‌های حیدری و بهمنی که دامنگیر ما هست دقت کنیم و اساسن باید در تفسیر نادرست‌مان از واژه‌ی “چندگانگی” که در نفس چیز خوبی ست و می‌تواند موجب گسترش و تحول فرهنگ و ادبیات باشد را به بررسی بنشینیم که چند دستگی را موجب شده است. همین چند دستگی موجب شده که در برنامه‌های گوناگون مگر کسانی معین که دلسوز هستند، بقیه شرکت کنندگان را بر اساس سلیقه‌ی حیدری یا بهمنی بودن‌شان مشاهده کرد. در مورد پرسش اول هم باید بگویم که ما با هدف این که بتوانیم فرهنگ و هنر و ادبیات سرزمین‌مان را به نسل جدید بیاموزیم شروع به کار کردیم و به این امید که بتوانیم پُلی باشیم برای رودر رو قرار دادن آفرینش‌گران فرهنگی و استفاده کنندگان متاع فرهنگی.

محمد شمس لنگرودی

 

داستان خوانی

عصر روز جمعه، ۲۳ سپتامبر، برنامه داستان خوانی بود که با حضور بیش از صد نفر، آقایان «دکتر جواد مجابی»، «منصور کوشان» و «امیرحسن چهلتن» قصه خوانی کردند.

دومین روز از برنامه‌ی فرهنگی مؤسسه‌ی بهنما، اختصاص داشت به بزرگداشت «غلام حسین ساعدی» نمایشنامه نویس ایرانی که در سن پنجاه سالگی و در غربت و تبعید از میان ما رفت.

«دکتر مجابی» در بخشی از سخنرانی خود که در شماره‌های بعدی متن کامل آن را خواهید خواند، گفت: ساعدی هنوز هم یکی از بزرگ‌ترین نمایش‌نامه نویس‌های ایران است. هم او، “شتاب ذهنی” و “هجوم خیال‌های شگفت‌انگیز” را دو دلیل اصلی دانست که نویسنده‌ای چون غلامحسین ساعدی را بی‌تاب می‌کرد: “هجوم همین خیال‌هاست که فرد را مجبور به نوشتن می‌کند و انگار فرد تنها از این طریق می‌تواند از رنج‌های شخصی، جمعی و از کابوس‌ها رهایی پیدا کند. غلامحسین ساعدی یک بی‌قراری وحشتناک داشت و درعین حال شتاب ذهنی او نمی‌گذاشت که با آرامش کاری را تمام کند. او خود گفته با نوشتن هر کاری تنها خواسته است که خود را خلاص کند.”

امیرحسن چهلتن نیز از زاویه‌ای دیگر به “ساعدی” پرداخت و آثار او را بررسی کرد. ایشان، در این جلسه مقاله‌ای خواند با عنوان “تراژدی ساعدی بودن، نویسنده‌ای که قدر نبوغ خود را ندانست”. چهلتن ضمن دریغ از زمانی که «ساعدی» از دست داده و اثرهای نانوشته ای که می‌توانسته است بیافریند، می گوید: “من او را تقریبا همیشه پس از هدایت به یاد می‌آورم و این یادآوری اغلب با حسرت، دریغ و نوعی احساس غبن همراه است، با یک جور احساس حیف شدگی و این نه فقط سرنوشت اغلب نویسندگان مستعد و ممتاز ماست که انگار برای هر نخبه‌ای در بافت اجتماعی این سرزمین کم و بیش همین تقدیر پیش روست: حرام شدن!

پوپک مجابی

 

منصور کوشان، دیگر سخن‌ران این برنامه، ضمن اشاره به دو ویژگی پنهان و آشکار نوشته‌های «ساعدی» گفت: وجه آشکار اثرهای ساعدی، دیکتاتوری، نکبت و استبداد حکومتی و بخش آشکار آن، انفعال جامعه بوده است. کوشان برای ادعای خود شاهدی آورد که دو نمایش‌نامه‌ی «دعوت» و «چوب به دست‌های ورزیل» بودند. ایشان بر این باورند که خمیر مایه‌ی هر دو نمایشنامه، انفعال جامعه است که متأسفانه کمتر کسی به آن می پردازد. در بخش آشکار این نمایشنامه‌ها هم بیشتر به وجه ضد امپریالیستی آن توجه می‌شود تا نکبت و دیکتاتوری حکومت.

خانم «پوپک مجابی» هم در همین روز به نمایندگی از طرف خانم «ناستین مجابی» که به خاطر مشکلات ویزا خود نیز نتوانستند در این برنامه حضور داشته باشند، مقاله‌ای خواند با نام: “غلغله‌ی صداها و آواها در کار ساعدی”. ایشان در مقاله‌ای که ارایه کردند ضمن تأکید بر موسیقیایی کردن متن به وسیله‌ی ابزارهایی که در طبیعت و در جامعه وجود دارد گفتند: “صداها و آواها” در آثار غلامحسین ساعدی نشانگر کوشش مدام و بیش از حد نویسنده در استفاده از تمام ابزارهای ممکن برای “عمق” و تنوع‌بخشی به فضای داستان” می‌باشد.

در پایان سخنرانی‌ها، نمایش‌نامه‌ی “دعوت” با تأویلی و پرداختی جدید، توسط «سودابه و سوسن فرخ‌نیا» به اجرا درآمد که مورد استقبال حاضرین قرار گرفت.

امیرحسن چهلتن

 

شعر خوانی

عصر روز یکشنبه که آخرین روز برنامه‌ها بود اختصاص به شعرخوانی داشت که پس از سخنرانی «شمس لنگرودی» در مورد شعر امروز و بستر آن، خانم‌ها پوپک مجابی، ژیلا مساعد و آقایان منصور کوشان، جواد مجابی و شمس لنگرودی شعرهای خود را برای حاضران خواندند.

متن سخنرانی‌ها و گفتگوهایی را که با آقایان مجابی، چهلتن، شمس لنگرودی و کوشان انجام شده است در شماره‌های آینده خواهید خواند. ‌

 

* عباس شکری دارای دکترا در رشته ی “ارتباطات و روزنامه نگاری”، پژوهشگر خبرگزاری نروژ، نویسنده و مترجم آزاد و از همکاران تحریریه شهروند در اسلو ـ نروژ است که بویژه اتفاقات آن بخش از اروپا را پوشش می دهد.