گفت وگوی شهروند با شادی صدر، حقوقدان و فعال حقوق زنان

شادی صدر با ۳۷ سال سن ۲۲ سال سابقه کار در حوزه های مختلف دارد. از ۱۵ سالگی با ماهنامه “سروش نوجوان” وارد حوزه ی روزنامه‌نگاری شد و با ماهنامه “همشهری” ادامه داد و دبیر سرویس حقوقی روزنامه “زن” شد.

او وکیل، فعال حقوق بشر و حقوق زنان است که در این راه دستگیر شده، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به زندان انداخته شده. آخرین بار جولای ۲۰۰۹ پس از انتخابات سال ۸۸ بود که در خیابان دستگیر شد و پس از آزادی به اروپا گریخت. حکم غیابی که به اتهام اقدام علیه امنیت کشور برایش صادر شده، شش سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق است.

شادی صدر موسس “رهایی” مرکزی حقوقی برای زنان بود که در پی تشدید سرکوب جامعه ی مدنی در سال ۲۰۰۷ توسط مقامات مسئول جمهوری اسلامی تعطیل شد.

شادی صدر وکیل و فعال حقوق بشر

 

او از طریق فعالیت های متعددش از جمله راه اندازی سایت های اینترنتی برای زنان، و عضویت در کمپین هایی چون “قانون بی سنگسار” و عضویت در شبکه وکلای داوطلب، با وکالت تعدادی از فعالان جنبش زنان و افرادی که به سنگسار محکوم شده بودند، بر زندگی صدها تن تأثیر مثبت گذاشته است.

او برای فعالیت های مطبوعاتی و حقوق بشرانه اش چندین جایزه گرفته از جمله جایزه آیدا بی ولز برای شجاعت در روزنامه نگاری، جایزه حقوق بشر بنیاد لخ والسا، جایزه لاله حقوق بشر لاهه هلند، جایزه الکساندر دانشکده حقوق دانشگاه سانتاکلارا و جدیدترین آنها جایزه زنان شجاع وزارت امور خارجه آمریکا در سال۲۰۱۰ است که او این جایزه را به شیوا نظرآهاری که در آن زمان در زندان بود و شادی صدر وکالتش را عهده دار بود، تقدیم کرد.  

شادی صدر کوتاه مدتی پس از خروج از کشور فعالیت های عدالتخواهانه اش را در اروپا پی گرفت. در این رابطه سخنرانی و مصاحبه کرد، مطلب نوشت و  تحقیق کرد، و سازمان “عدالت برای ایران” را بنیان گذارد که کارش پژوهش در حوزه های نقض حقوق بشر و حقوق زنان در ایران است و شنبه ده دسامبر ۲۰۱۱، همزمان با روز جهانی حقوق بشر، حاصل یکی از پروژه هایش معرفی و منتشر خواهد شد.

در پیوند با این موضوع،  روز دوم دسامبر ۲۰۱۱ یک گفت وگوی تلفنی با او در لندن داشتم.

 می دانم که به واسطه حرفه و تلاش های عدالتخواهانه اش آنقدر نوشته و کار کرده، که اگر بخواهم به همه آنها حتی با اشاره نگاهی کنم ساعت ها شاید وقت لازم باشد، پس از او می خواهم به مناسبت ده دسامبر روز جهانی حقوق بشر از پروژه عدالت برای ایران بگوید.

پاسخ می دهد:  در واقع “عدالت برای ایران” سازمانی ست که یکی از پروژه هایش به نام “جنایت بی عقوبت” پروژه ای است که به مستندسازی و تحقیق در مورد موارد شکنجه و تجاوز جنسی علیه زندانیان سیاسی زن می پردازد. کار تحقیق این پروژه حدود یک سال پیش شروع شده است. مرحله اول مربوط می شود به تحقیق درباره شکنجه و آزار جنسی درزندان ها در دهه شصت. مرحله دوم دوره زمانی دهه هفتاد تا قبل از انتخابات سال ۸۸ و مرحله سوم به بعد از انتخابات سال ۸۸ مربوط می شود.

بحث شکنجه جنسی در زندان ها سالها ست که در برخی مجامع مطرح شده است و به این معنی موضوع جدیدی نبوده است. اما پس از وقایع بعد از اعتراضات سال۸۸ و موارد تجاوز به زندانیان که مطرح شد، موضوع تجاوز و شکنجه ی جنسی برای اولین بار در سطحی وسیع مطرح و جامعه روی آن حساس شد. با وجود اینکه این موضوع در جامعه مطرح شده و در شعارهای تظاهرکنندگان هم بازتاب یافته بود، اما کار تحقیقی اساسی راجع به این موضوع انجام نشده و برخلاف بسیاری از موارد نقض حقوق بشر خیلی مستندات دقیق و حقوقی راجع به آن وجود ندارد. به همین خاطر به این فکر افتادیم که با کار تحقیقی و گفت وگو با کسانی که قربانیان این نوع ازشکنجه و آزارها بودند، مدارک و مستندات آن را جمع آوری کنیم.

از طرف دیگرهیچگاه مرتکبان و آمران و عاملان این جرایم شناسایی نشدند و در معرض پاسخگویی قرار نگرفتند. در واقع مرحله ی اول برای دستیابی به عدالت باز شدن موضوع و طرح واقعیات است. این پروژه از این فکر شروع و کار تحقیق ما پارسال همین زمان آغاز شد و الان این گزارش در مورد دهه شصت به پایان رسیده و امیدواریم که به مناسبت ده دسامبر روز جهانی حقوق بشر همزمان با برنامه ای که در دانشگاه تورنتو هست، آن را منتشر کنیم و البته بعداً گزارش به صورت چاپی و به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر خواهد شد.

ما در تحقیقات دهه ی شصت در پی پاسخ به چند سئوال اصلی بودیم. یکی از سئوالات این بود که اساسا تجاوز و شکنجه جنسی در زندان ها تا چه حد فراگیر بوده و یا تا چه حد سازمانیابی شده بوده؟ ما در پی یافتن مستنداتی در مورد موضوعات مشخصی مثل تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام و ازدواج های اجباری درون زندان و آزارهای جنسی بودیم. در هر حال این تحقیق به نتایج واضح و روشنی رسیده و مطمئنم که همکارم خانم شادی امین در برنامه دانشگاه تورنتو (ده دسامبر) درباره ی جزئیات نتایج این تحقیق توضیح لازم را خواهند داد، چون ایشان به عنوان محقق اصلی پروژه، اکثر مصاحبه ها را انجام داده اند و تعدادی از مصاحبه ها نیز با جان به دربردگان دهه شصت که اکنون مقیم تورونتو هستند انجام شده است.

ما بلافاصله بعد از انتشار بخش اول گزارش کار تحقیق در مورد دهه ی هفتاد تا قبل از انتخابات و بعد از آن را شروع می کنیم و من می خواهم از این فرصت استفاده کنم و از مخاطبان شما بخواهم که اگر زنی را می شناسند که در دهه هفتاد یا بعد از انتخابات در زندان بوده و مایل است از تجربیات خودش به عنوان یک زن زندانی سیاسی صحبت کند، لطفا از طریق ایمیل سازمان عدالت برای ایران با ما تماس بگیرند.

 

ایده ی ایجاد سازمان عدالت برای ایران از شما بود؟                         

ـ نمی توانم بگویم ایده ی من بود. این سازمان را من و همکارانم در ژوئن ۲۰۱۰ تأسیس کردیم. سازمان عدالت برای ایران، سازمانی غیردولتی ست که دفتر آن در لندن است و هدفش پرداختن به آن دسته از موارد نقض حقوق بشر است که تاکنون کمتر مطرح شده است و آن هم نه فقط برای بازگویی و مستند کردن روایت قربانیان بلکه از سوی دیگر شناسایی و مجازات آمران و عاملان را مد نظر دارد و سعی می کند با استفاده از مکانیسم های حقوقی و سیاسی در سطح جهانی، عدالت در حد ممکن و در شرایط موجود محقق شود. ما سعی کنیم با توجه به امکانات موجود عاملان و آمران نقض حقوق بشر در ایران را به پاسخگویی بکشانیم.

 

چگونه همکارانت را پیدا کردی؟

ـ قبل از شروع کار تحقیق می دانستیم که بدون همکاری کسانی که خودشان تجربه ی زندان داشتند به جایی نخواهیم رسید. بنابراین در ماه مارس ۲۰۱۰ کارگاه آموزشی در لندن برگزار کردیم که در آن کسانی که علاقمند بودند در پروژه به عنوان محقق داوطلب همکاری کنند شرکت کرده و آموزش دیدند. در این کارگاه حدود ۱۵ نفر شرکت کردند یک گروه زندانیان سیاسی سابق دهه شصت بودند و یک گروه هم جوانانی بودند علاقمند به مسائل زنان و یا  حقوقدان و می خواستند در این پروژه مشارکت کنند. بنابراین محققان و همکاران ما را تعدادی از همین افراد تشکیل می دهند.

 

آیا در این رابطه با آقای احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر دیدار کرده ای؟

ـ تا حالا نه، قرار است در همین ماه که سفر اروپایی اش را آغاز می کند من ایشان را ببینم. (مطلع شدیم که در روز ۶ دسامبر ملاقات شادی صدر و احمد شهید در بروکسل انجام گرفته است) ولی بیشتر تمرکزمان روی این بوده که بتوانیم گزارش را تمام کنیم و نتایجش را منتشر کنیم و اینکه مرحله ی بعدی چه می خواهیم بکنیم و چقدر می خواهیم از ساختارهای سازمان ملل و حقوقی بین المللی استفاده کنیم را گذاشتیم برای بعد از انتشار گزارش.

یکی از نکاتی که بسیار برای ما مهم بود وجود شکاف های متعدد و تاریخی بین نسلی که انقلاب کرد و نسل جوان و بخصوص نسلی که بعد از انتخابات ۸۸ به لحاظ سیاسی فعال شد، که متاسفانه تجربه ی این دو نسل هیچگاه  به هم گره نخورده. و اینکه این نسل جوان از تاریخ دهه ی شصت زیاد آگاه نیست و اشتباه و سوء برداشتهای زیادی وجود دارد و به دلایل متعدد این شکاف نسلی بین این دو گروه عمیق است. بنابراین یکی از اهداف این پروژه غیر از اهداف حقوقی این بود که بخشی از تاریخ را آنطور که واقعاً بوده منعکس کند و به همین دلیل ما سلسله فعالیت هایی را بعد از انتشار گزارش پیش بینی کرده ایم برای اینکه بتوانیم هرچه بیشتر در مورد این موضوع آگاهی رسانی کنیم بخصوص برای نسل جوان که در ایران مشغول فعالیت هستند. خیلی ها فکر می کنند که تاریخ نقض حقوق بشر در ایران از فردای انتخابات ۸۸ شروع شده، و با چنین نگاهی از تجربه ی انجام شده و درسی که از شکست انقلاب ۵۷ می توانند بگیرند، محروم می شوند. بنابراین این پروژه می تواند بخشی از این شکاف ها را در زمینه فرهنگسازی یا آگاهی رسانی پر کند و از اینرو نگاهش به آینده است.

 

اشاره کردی به شکاف بین نسل ها، شما هم زمان انقلاب بچه بودی. آیا مثل بسیاری از جوان های دیگر، پدر و مادرهایتان را برای رفتن به خیابان ها و انقلاب سرزنش می کنی؟

ـ من زمان انقلاب ۴ سالم بود. تنها خاطره ای که دارم این بود که ما از شهرمان به تهران آمده بودیم و پدر و مادرم در یکی از این تظاهرات شرکت کردند و من هم بودم و فقط همین.

و اما در مورد سرزنش. بله. من در دوران نوجوانی ام خیلی پدر و مادرم و همه ی بزرگترها را سرزنش می کردم که شما رفتید توی خیابان ها و انقلاب کردید و حالا آثار آن انقلابی که ما در آن شرکت نداشتیم در همه ی جنبه های زندگی ما خودش را نشان می دهد. تمام محدودیت هایی که من به عنوان یک دختر دارم تحمل می کنم، شما باعث شدید.

اما امروز که اینجا نشسته ام با نگاهی دیگر به گذشته نگاه می کنم و آن نگاه ناپخته نوجوانی ام را دیگر ندارم. سعی کردم خیلی بخوانم ، بشنوم و ببینم واقعا چه اتفاقی افتاد. آنها که آمدند در خیابان و انقلاب کردند آیا آن چیزی را که خودشان بعدها تجربه کردند می خواستند و چه شد که این اتفاقات افتاد. درک امروز من متفاوت است. من دیگر سرزنش شان نمی کنم که چرا انقلاب کردند، ولی می توانم سئوال کنم که چرا همچنان انقلاب نکردند. الان می خواهم بدانم خطاها کجا بوده. به هر حال آن نسل خطاهایی داشت که من بعدا دیدم که بچه های جوان و هم نسلان من در جنبش بعد از انتخابات هم تکرارش کردند و دیدم که چقدر ما می توانیم بارها و بارها دچار این خطاها شویم و در نهایت به آن چه که می خواهیم نرسیم. بعضی ها فکر می کنند جنبش بعد از انتخابات شکست نخورده ولی من فکر می کنم که شکست خوردیم و می خواهم بدانم چرا شکست خوردیم. بخشی از آن مشکل را در این می دیدم که همه ی ما فکر می کردیم این وقایع دارد برای اولین بار اتفاق می افتد و چون بخشی از تاریخ را نمی دانستیم و آن تجربه را نگاه نکرده بودیم، فکر می کردیم خودمان بهتر از آنها (مادر و پدرها) می دانیم، در حالی که بسیاری از همان خطاها را دوباره تکرار کردیم.

 

گفته ای “آنچه که از انقلاب کردن سخت تر است گذار به یک دموکراسی واقعی پس از انقلاب است دمکراسی که در آن حقوق بشر تضمین شده باشد متاسفانه ما ایرانیان در این زمینه نیز مردمان شکست خورده ای هستیم.” فکر می کنی در فضای سرکوب پس از انقلاب چه ۵۷ چه ۸۸، چگونه می شد انقلاب را تداوم داد؟

ـ من فکر میکنم راحت است که شرایط موجود و شکست هایمان را نسبت دهیم به عامل بیرونی و اسمش را بگذاریم عامل سرکوب. سرکوب اثر خودش را می گذارد و نمی توانیم نادیده اش بگیریم ولی سرکوب چیزی نیست که یکباره حادث شود، مرحله به مرحله پیش می آید.

در سال ۵۷ هنوز قانون اساسی تصویب نشده بود، حجاب اجباری اعلام شد. هزاران زن به خیابانها آمدند ولی پشتیبانی بسیاری از گروه های سیاسی را نداشتند. بعد از سه روز با وعده آیت الله طالقانی که حجاب اجباری نخواهد شد، برگشتند سر خانه هایشان. بعد از آن قانون حمایت خانواده را لغو کردند و هیچکس آن را جدی نگرفت در صورتی که تمام جنبش زنان در سی سال گذشته تلاشش این بود که قانون حمایت خانواده را برگرداند به آن شکل پیشین و هنوز هم نتوانسته. یعنی درست جایی که باید جلویش را می گرفت، نگرفت، در حالی که سرکوب خرداد ۶۰ در اسفند ۵۷ وجود نداشت. منتها مسئله این است که ما اصلا نمی دانستیم چه می خواهیم؟ دمکراسی چیست؟ معنی آزادی چیست؟ این درک را نداشتیم که حقوق زنان یکی از مولفه های آزادی ست. گاهی من فکر می کنم آن سالها ممکن است که مردم درکی از آزادی و دمکراسی نداشتند، ولی بعد از سالها مبارزه ی زنان باید گروه های سیاسی فعال در اعتراضات بعد از انتخابات ۸۸ این درک را می داشتند، ولی باز می دیدیم که مسئله زنان در بین شعارها گم می شود و می گویند اولویت ندارد، می گفتند الان بازشماری آرا مهم است وبار دیگرما هم عقب می رویم و تسلیم موج می شویم. از آن بدتر همانطور که نیروهای سیاسی سال ۵۷ خودشان را برای آن سرکوب های وسیع آماده نکرده بودند، ما هم به عنوان جامعه ی مدنی، خودمان را برای این حد شدید از سرکوب در بعد از وقایع انتخابات ۸۸ آماده نکرده بودیم. در حالی که بسیاری از ما سابقه ی زندان داشتیم، سابقه ی ممنوع الخروج شدن یا ممنوع الکار شدن داشتیم. با این حال ما آماده مواجهه با چنین سرکوبی نبودیم و اینکه پس از سرکوب چگونه جنبش را زنده نگه داریم. از همه مهمتر این بود که جامعه ی مدنی ای که می تواند اعتراضات مردم را رهبری کند، قلع و قمع شده است. بنابراین آنجا که باید می ایستادیم، نایستادیم.

الان وقتی به مبارزاتی که “بهار عربی” نام گرفته نگاه می کنی می بینی که جامعه ی مدنی شان دارد به تجربیات دیگر کشورها نگاه می کند و درس می گیرد. مصر بدنه ی روشنفکری قوی و غنی ای دارد ولی اینکه چقدر بتوانند در مقابل اخوان المسلمین حرفشان را پیش ببرند معلوم نیست و باعث نگرانی همه هست، ولی نسبتا دارند آگاهانه تر قدم بر می دارند.

 

به مصر اشاره کردی. در جایی نوشته ای”نمی توانم با محدود شدن آزادی بیان و انتقاد از حجاب اجباری که با احترام به مذهب توجیه می شود، کنار بیایم.” در خبرها خواندم که تظاهرکنندگان میدان تحریر مصر علیا ماجده المهدی را مورد ضرب و شتم قرار دادند (که البته فیلمش را هم دیروز دیدم) حرکت علیا را که با گذاشتن عکس برهنه اش در وبلاگ از آزادی بیانش دفاع کرده، چگونه ارزیابی می کنی؟

ـ من فکر می کنم این کار قطعا در نوع خودش کار جسورانه ای ست. اینکه دختر بیست ساله ای در جامعه ای مثل جامعه ی مصر بیاید با جسارت عکس های برهنه اش را به نمایش بگذارد. کسی که این کار را می کند می خواهد حرفی بزند. آن تصاویر با ما حرف می زنند. بیشتر از اینکه تفسیر کنیم که این کار درست است یا نه، بیاییم ببینیم چه می خواسته بگوید و کجا به تنگ آمده که از چنین شیوه ی اعتراضی استفاده کرده.  بنابراین من همه را به این توجه می دهم که یک بار دیگر به آن عکسها نگاه کنیم و از خودمان بپرسیم که این دختر با این عکس ها چه چیزی را می خواهد به ما بگوید؟

 

شنبه ۱۰ دسامبر ۲۰۱۱، هم زمان با روز جهانی حقوق بشر، دانشگاه تورنتو برنامه ای با عنوان “آن سوی دیوار، کلمه، هنر” برگزار می کند. در این برنامه، شادی امین از طرف “عدالت برای ایران” درباره مستندسازی موارد تجاوز و شکنجه جنسی علیه زندانیان سیاسی زن در زندان های دهه ۶۰ سخنرانی خواهد کرد.

مکان این برنامه اینس تاون هال، شماره ۲ خیابان ساسکس واقع در سنت جرج (سنت جرج و بلور) ساعت ۶ تا ۹ شب.

 

“سازمان عدالت برای ایران”

www.justiceforiran.org

info@justiceforiran.org