شهروند آرش عزیزی ـ شهرزاد مجاب، استاد دانشگاه تورنتو و فعال فمینیست و چپ، دوشنبه ی این هفته به کینگستون رفت تا به دعوت دادستان در دادگاه پرماجرایی که این روزها در آن شهر برگزار می شود به عنوان شاهد متخصص شهادت دهد. این دادگاه در مورد پرونده ی قتل فجیع چهار زن افغان تبار است که، به ادعای دادستان، به دست پدر و مادر و برادرشان کشته شدند. شهروند پیش از این در مقاله مفصلی به نام «کالبدشکافی فجیع ترین «قتل ناموسی» تاریخ کانادا» به جزئیات این پرونده پرداخته است.
دکتر مجاب به عنوان آخرین شاهد دادستان، جرارد لارهوئیس، ظاهر شد. به گفته ی لارهوئیس او قرار بود «نظر کارشناسانه در مورد فرهنگ، مذهب، پدرسالاری و خشونت علیه زنان در خاورمیانه، مشخصا در رابطه با پدیده ی قتل های ناموسی در خاورمیانه و در دیاسپورا در اروپا و آمریکای شمالی ارائه دهد.»
مجاب در تعریف انگیزه های قتل ناموسی گفت: «ریختن خون راهی است برای خلوص بخشیدن به ناموس خانواده و تلاش برای بازیابی آن.»
او در مورد ارتباط این قتل ها با مذهب اسلام گفت: «به هیچ وجه، هیچ گونه ربط مستقیمی به مذهب ندارد. خاص هیچ مذهب مشخصی نیست. در میان هندوها شاهدش هستیم. میان یهودیان و مسیحیان در منطقه (خاورمیانه) شاهدش هستیم. در ضمن محدود به خاورمیانه یا جهان عرب نیست.»
او با این حال از ضرب المثلی عربی نقل قول آورد که «ناموس (شرف) مرد بین پاهای زن است» تا خبر از بعضی دیدگاه های پدرسالارانه در منطقه بدهد
رزی دی مانو، ستون نویس استار، که به پوشش مفصل حضور مجاب پرداخته به این اشاره کرده که او «از افغانستان نیست و از ایران است.» مجاب البته در سال ۱۹۸۵ یک هفته در شمال افغانستان بوده است. دی مانو سپس می نویسد: «اما او بیش از ۵۰۰ اثر در مورد «پدیده» خشونت علیه زنان، بخصوص در آن منطقه ی جهان نوشته است، کتاب هایی در این زمینه نوشته و ویراستاری کرده و به کوشش وسیع برای حقوق زنان در این جوامع بخصوص ضدزن پرداخته است. و بله، چنان که مجاب خودش صادقانه گفت، او از دیدگاه فمنیستی به مساله می نگرد.»
پیتر کمپ، وکیل متهمین، با اشاره به این گفت: «من فقط می خواهم هیئت منصفه بفهمد که شما در این مساله بی طرف نیستید و شواهد خود را از چشم انداز فمینستی ارائه می کردید.»
مجاب در رابطه با جامعه ی افغانیان کانادا گفت: «این جامعه در کل بعضی مشخصات بسته و ثابت ماندن را نشان می دهد و سخت می کوشد حافظ ارزش های فرهنگی میهن خود باشد… به نظر می رسد نوعی از منجمد شدن در یک لحظه در دیاسپورا پیش آمده و این همان لحظه ای است که فرهنگ خود را رها کردند.»
از دیگر گفته های مجاب در دادگاه که در رسانه ها آمده:
– بعضی مرتکبین به این عمل فرض می کنند توجیهی برای ارتکاب این جنایات دارند.
– بدن زن جایگاه ناموس خانواده دانسته می شود.
– جرایم ناموسی اعمالی خشونت بار از سوی اعضای مذکر خانواده علیه اعضای مونث آن هستند که گفته می شود خانواده را بی ناموس و بی آبرو کرده اند.
– پاک سازی ناموس یک نفر از شرم عموما با خونریزی انجام می شود. این چیزی نیست به جز نیاز مرد به کنترل جنسیت و آزادی زنان. (مجاب اشاره کرد که با این حال مادران نیز در این جرم مشارکت می کنند.)
– صاحب بدن کیست؟ چه کسی امتیاز دسترسی به بدن را دارد؟ آن را تنها باید در مقابل اعضای مجاز خانواده برملا کرد.
– اگر مرد نتواند خانه اش را کنترل کند، که نماد آن رفتار اعضای مونث خانواده است، نمی توان برای سایر مسائل عمومی، منجمله روابط مالی، به او اعتماد کرد.
– بازیابی ناموس خانوادگی در ضمن بخاطر خود کودکان است. تداومی است از عشق و محبت. (گفته می شود که) زندگی به عنوان عضو بی ناموس و بی آبروشده ی خانواده رنجی بزرگتر از مرگ است. در قتل ناموسی، منطق دقیقا همین است.