جوان مهاجر افغان به نام علیبخش که در ایران به عنوان یک کارگر ساده مشغول به کار است از خانواده و بخصوص همسرش شاهگل مدتی بی خبر است.
شماره ۱۲۰۱ ـ پنجشنبه ۳۰ اکتبر ۲۰۰۸
کارگردان: محمد رضا عرب
فیلمنامه: محمد ترابی، محمد رضا عرب
فیلمبردار: ساعد نیک ذات
تدوین: واروژ کریم مسیحی
موسیقی: علیرضا کهن دیری
بازیگران: قربان نجفی، اصغر همت، علی آزاد نیا، علا محسنی، گلی اکبری…
محصول ایران: ۱۳۸۵
جوان مهاجر افغان به نام علیبخش که در ایران به عنوان یک کارگر ساده مشغول به کار است از خانواده و بخصوص همسرش شاهگل مدتی بی خبر است. حادثه ی یازده سپتامبر و تهدید حملهی آمریکا به کشور افغانستان دلشوره های علیبخش را بیشتر می کند و او تصمیم می گیرد به کشورش افغانستان بازگردد. او در این سفر طولانی با فراز و نشیب های زیادی روبرو می شود. سرقت پولهایش در قطار، خطرات خروج غیر قانونی از مرز و درگیری با طالبان بخشی از این حوادث هستند، اما او با عزمی راسخ به دنبال همسرش شاهگل می گردد…
به کجا چنین شتابان…
به همت پرشیافیلم یک بار دیگر فیلمی از سینمای ایران در تورنتو به روی پرده رفت. بارها بر این نکته تاکید داشته ام که حمایت مردم از سینما و فیلمسازانی که با مشقات فراوانی در داخل و خارج از کشور کار می کنند، صرف نظر از خوب و یا بد بودن فیلم ـ که خود موضوع دیگری است ـ ضامن ادامه این نوع حرکت های فرهنگی و هنری در میان جامعه ایرانی است و به نوعی بستری برای فرهنگ سازی نیز تلقی می شود. با این مقدمه کوتاه نگاهی به آخرین ملکه زمین که ۲۲ اکتبر ۲۰۰۸ در سینما امپایر (ایمپرس واک) به روی پرده رفت، می اندازیم.
موضوع جستجو همواره در سینما و ادبیات از جذابیت خاصی برخوردار بوده است. در جستجو راز و رمزی نهفته که باعث می شود انسان با کنجکاوی به کندوکاو در موضوع مورد نظر پرداخته و تا کشف آن با اشتیاق تا انتها آن را پیگیری کند. آخرین ملکه زمین نیز با دستمایه قرار دادن این سوژه سعی در جذب تماشاگر داشته است، اما حاصل فیلمی متوسط است که شتابزدگی بزرگترین ضعف آن محسوب می شود. اگر نویسندگان فیلمنامه کمی تامل و دقت به خرج می دادند و در پرداخت شخصیتها و قصه حوصله می کردند حاصل مطمئنا به مراتب پخته تر و دلنشین تر از فیلم موجود در می آمد. با کمی دقت در کل فیلم می توان دریافت که تمام حوادث قصه با یک شتاب غیر منطقی در جریان است. گویی فیلم با یک دور تند قصد دارد تمام اتفاقاتی که برای این جوان افغان می افتد تا به وصال محبوب برسد را به بیننده نشان دهد. اتفاقاتی که در بعضی از سکانسها دور از باور به نظر می رسند. مثل رفتار مرد بازاری در باز پس گرفتن پول به سرقت رفته علی بخش با وجودی که فقط چند دقیقه این کارگر افغان را دیده، یا اسیر طالبان شدن و انفجارهای گاه و بیگاه بدون اینکه استراتژیک بودن منطقه به بیننده به نوعی القا شده باشد، نمونه ای از این ناباوری و شاید هم دیرباوری باشد. ارتباط بین جوان افغان و شاه گل هم در حد یک تصویر کلیشه ای و کارت پستالی از دختر جوان به تصویر کشیده شده است. یکی از کلیشه ای ترین و خامدستانه ترین سکانسها هم سکانس پایانی فیلم و شفاخانه ای که چند زن افغان قرار است از سر نیاز کلیه هایشان را بفروشند و علی بخش مانند رمبو به داخل شفاخانه نفوذ پیدا کرده و با به آتش کشیدن آنجا بدون توجه به دیگر زنان هموطنش، فقط دست دلداده را گرفته و با دوچرخه فرارش می دهد! و معلوم هم نیست که این انفجارها از کجا منشا گرفته که تا حد محل های امنی مثل جاده نزدیک شفاخانه و حتی در برهوتی که هیچ نقطه استراتژیکی هم ندارد این انفجارها در جریان است. بد اقبالی دیگر کارگردان اینست که فیلم با کمی تاخیر به نمایش درآمده و با وضعیت کنونی افغانستان دیگر آن حساسیت و جذابیتش را برای غربی ها از دست داده است، اما شاید از نقاط قوت فیلم بتوان به فیلمبرداری قابل قبول آن و بازی نسبتا خوب قربان نجفی در نقش علی بخش اشاره کرد. به هر حال دیدن فیلم آخرین ملکه زمین در میان برخی فیلمهای سطحی و بی محتوایی که این روزها چه در سینمای ایران و چه در جهان می بینیم، خالی از لطف نیست.
درباره کارگردان
محمدرضا عرب متولد ۱۳۴۵ در تهران و عضو کانون کارگردانان و انجمن مستندسازان سینمای ایران است. او فعالیت هنری خود را در سال ۱۳۷۱با ساخت فیلم مستند داستانی ۱۶ میلیمتری «چون کوه» آغاز کرد و سپس به کارگردانی آثاری چون «ایستاده در باد»، «زمین سوخته»، «کندوان دیار آفتاب»، «صدای روشنایی»، «آئینه های روبرو» پرداخت که در جشنواره های مختلف داخلی و بین المللی نیز به نمایش درآمدند. ضمن اینکه کارگردانی و تهیه کنندگی چندین مجموعه مستند تلویزیونی نظیر «در امتداد ساوا»، «بحران کوزوو»، «گذری بر غارهای ایرانی»، «کاروانسراهای ایران»، «قشم نگین خلیج فارس»، «بر بلندای سهند»،«یادگار دوست»، «سینمای جوان سینمای آینده»، «عکس و عکاسی در ایران» و همینطور برپایی نمایشگاه عکس در داخل و خارج از کشور را در کارنامه هنری خود دارد. از دیگر افتخارات او در حوزه عکاسی و کارگردانی می توان به دریافت لوح تقدیر به خاطر نمایشگاه عکس کودک افغان ۱۳۷۷، جایزه نخست نمایشگاه عکس انسان، سنگ کوهستان تهران ۱۳۷۸، جایزه ویژه یونسکو در بخش زندگی در هارمونی ژاپن سال ۲۰۰۰ میلادی، جایزه زیتون بلورین انجمن سینماگران آزاد ایران برای کارگردانی فیلم مستند زمین سوخته ۱۳۸۰و جایزه بهترین کارگردانی برای فیلم صدای روشنایی از اولین جشنواره فیلم محله تهران ۱۳۸۵اشاره کرد. همچنین وی عضو کمیته انتخاب و داوری جشن و اهدای تندیس خانه سینما سالهای ۸۰ ـ ۱۳۷۹، داور بخش مسابقه جشنواره استانی لرستان ۱۳۸۰، عضو کمیته انتخاب سومین جشنواره فیلم یادگار در سال ۱۳۸۳ و عضو هیئت انتخاب نخستین جشنواره جایزه بزرگ شهید آوینی بوده است. فیلم سینمایی «آخرین ملکه زمین» اولین اثر بلند سینمایی وی محسوب می شود که به خاطر کارگردانی آن برنده دو دیپلم افتخار از جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر شده است.
aref35@yahoo.ca