خبر دستگیری متهم به قتل هشت زن کرجی ـ با پیش زمینه ای که وجود داشت ـ چنان در سطر اول اخبار حوادث نشریات و سایتهای خبری قرار گرفت که گویا از این دست جنایات زنجیره ای، پیش تر کسی مرتکب نشده بود، البته اطلاع رسانی در زمان دستگیری متهمان به قتلهای زنجیره ای در مقابل ارتکاب اعمال مجرمانه قتل و دیگر جرایم خشن توسط آنها بسیار بارز و قابل توجه است چرا که خط مشی مرجع انتظامی و قضایی بر این می باشد که تا هنگامی که متهم به ارتکاب جرمی دستگیر نشد نباید اخبار جنایات انجام شده را به صورت شفاف منعکس نمود چرا که این امر باعث می شود تا مجرم آثار و دلایل جرم را پنهان کند. در صورتی که وقتی اخبار قتل زنان بی پناه کرجی توسط مرجع انتظامی منعکس شد متهم به قتل، دیگر دست به جنایت نزده و با کوشش ماموران محترم و زحمتکش نیروی انتظامی دستگیر شد. به هر حال در وضعیت کنونی اگر متهم به قتل و جنایتهای حساسیت برانگیز، دستگیر شود در کمترین زمان و بدون اطاله دادرسی حاکم در سیستم قضایی کشور، با اعتراف متهم به قتل، دادگاه تشکیل جلسه داده و با اقرار متهم و دیگر قرائن و دلایل متقن و مبرهن بر مجرمیت متهم، دادگاه به نسبت جرم ارتکابی مجازات تعیین می کند. اگر شخصی امنیت اجتماع را به هم زند به گونه ای که به اصطلاح رایج از اشرار به حساب آید و مجازات جرمش مرگ باشد به مجازات اعدام و اگر مرتکب قتل شود با صدور حکم به قصاص نفس محکوم می شود و با قطعیت حکم و طی کردن تشریفات دادرسی، پرونده مطروحه به اجرای احکام ارسال و حکم صادره در سریعترین زمان، اجرا و محکوم علیه یا در ملاءعام و یا در زندان حلق آویز می شود و اینجاست که گمان می کنیم همه چیز به پایان می رسد؛ به دار آویختن مجرم درس عبرتی برای دیگران شده و قاتل نیز متنبه شده است. ولی متاسفانه پس از مدت زمان کوتاهی خبر دستگیری قاتل زنجیره ای دیگری در صفحات حوادث با چنان آب و تابی منتشر می شود که گویی پیش از آن قتلهای دیگری اتفاق نیفتاده است. به عنوان مثال در سال گذشته علیرضا، قاتل زنجیره ای که زنان فروشنده ملک را شناسایی و به قتل می رساند دستگیر و با صدور حکم قصاص نفس علیه وی، اعدام شد.
ولی آیا اعدام علیرضا درس عبرتی برای امید ۲۲ ساله شد که با مرعوب شدنش مرتکب قتل زنان بی گناه و بی پناه نشود؟ چرا امید با وجودی که می دانست اگر دستگیر شود شدیدترین مجازات یعنی “مرگ” گریبانش را می گیرد باز هم مرتکب قتل زنانی شد که عزیزان آنها منتظرشان بودند؟ چرا صورت مساله را می خواهیم با اعدام و اعمال هر چه سریعتر مجازات مرگ از بین برده و پرونده ای را ـ به بهانه آرامش افکار عمومی ـ هر چه سریعتر مختومه کنیم تا به پرونده ای دیگر و دیگر رسیدگی شود و آنها را نیز هر چه زودتر مختومه کنیم؟ تا به کی این سلسله ادامه خواهد داشت؟! چرا گمان می کنیم تسریع در مجازات اعدام تنها راه گریز از چالشی به نام جنایت علیه بشریت است؟ چرا به فکر ریشه جرم و پیشگیری از وقوع جرم نیستیم؟ …
در اردیبهشت ماه امسال در خبرها خواندیم که یک قاتل سریالی که در رشت زنان را به انگیزه سرقت جواهرات شان به قتل می رساند دستگیر شد. تحقیقات از این متهم که تاکنون چهار قتل را گردن گرفته به صورت ویژه در جریان بود و کاراگاهان تلاش می کردند سایر جنایت های احتمالی این متهم را فاش کنند. در این پرونده نیز قاتل پس از به قتل رساندن طعمه های خود طلا و جواهرات آنها را به سرقت می برده است. یا در سال گذشته در شهر اراک مردی دستگیر شد و به قتل چهار زن آنهم به انگیزه سرقت اموالشان به روشهای مشابه اقرار کرد و اینک امید، جوان ۲۲ ساله که تحصیلات ابتدایی دارد و پیش تر به اتهام سرقت و یک بار نیز به جرم کیف قاپی در استانهای شمالی کشور دستگیر و زندانی شده بود، نزد ماموران اداره آگاهی و بازپرس رسیدگی کننده به پرونده، اعترافات تکان دهنده ای در مورد قتل های ارتکابی خود می کند.
امید پس از ازدواج با دختر مورد علاقه اش راهی شهرستان کرج شد. او از نظر مالی با مشکلاتی مواجه بود، چون پس از خریدن یک پیکان از طریق مسافرکشی مخارجش را تامین می کرد و گویا پس از چند بار سرقت و ازدواج با دختر مورد علاقه اش دیگر به سراغ کارهای خلاف نرفته بود تا اینکه چند ماه بعد در سال ۱۳۸۶ زنی از وی به اتهام آدم ربایی و تلاش برای تعرض، شکایت کرد ولی امید به دلیل فقد ادله اثباتی بی گناه شناخته و آزاد شد. وی در اعترافاتش گفته است که به دلیل کینه ای که از این زن داشته دست به جنایتهای بعدی زده است در حالی که او پس از کشتن زنان، طلا و جواهرات آنان را برداشته و با سرقت اموال آنها محرز و مسلم می شود که انگیزه اصلی وی بردن اموال با ارزش زنان بوده است. نکته قابل تامل دیگر اینکه با تحقیقاتی که از همسایگان متهم به قتل شده است آنها او را فردی آرام معرفی کرده و گفته اند که هیچگونه مورد مشکوکی از امید ندیده اند.
به هر حال انچه از اهمیت بالایی برخوردار بوده و انگیزه نوشتن این یادداشت را به وجود آورده این است که اگر خواهان آن هستیم که چنین جنایاتی رخ ندهد بهتر آن است که:
۱ـ با استمداد از متخصصان جرمشناسی، جامعه شناسی و روانشناسی، علت ها و انگیزه های جرم را با در نظر گرفتن جمیع خصوصیات مجرم اعم از رفتاری، شخصیتی، اجتماعی ریشه یابی کنیم، چرا که از این گونه جنایات در جامعه کم وجود نداشته و امکان آنکه در آینده نیز شاهد آن باشیم وجود دارد. بنابراین بهتر است در اعمال مجازات مرگ این دست از مجرمان عجله نکنیم و پس از بررسی های همه جوانب امر، مجازات قانونی را اجرا کنیم.
۲ـ پس از ریشه یابی علتهای جرم، نظر متخصصان را حجت دانسته و در راه رفع موانع سالم سازی محیط اجتماع، زمینه محیطی آرام را برای نوجوانان و جوانانی که مستعد ارتکاب جرم هستند با برطرف نمودن نیازها و خواسته های معقول و اساسی شان آماده کنیم. هر چند تاکنون علتها مشخص شده و نیاز به همت دستگاههای اجرایی و قانونگذاری در به ثمر رساندن خواسته های جرم شناسان و جامعه شناسان دارد.
۳ـ با دقت در اظهارات جنایتکاران زنجیره ای در خواهیم یافت که اکثر آنها بارها به دلیل جرایم مختلف از جمله سرقت به زندان رفته و پس از آزادی از زندان نه تنها تربیت و تادیب نشدند، بلکه دست به جنایات خطرناکتری زده اند که می طلبد به این قشر از افراد بیشتر بهاء داده شود تا بتوانند به جامعه بازگردند. لذا این امر امکان پذیر نخواهد شد مگر آنکه محیط زندان را با به کارگیری مربیان دلسوز و روانشناسان و روانکاوان اجتماعی در جهت اصلاح زندانیان، عاری از بی انضباطی، خشونت، مواد مخدر، بی احترامی و بی اعتمادی کنیم، در غیر اینصورت وضعیت از این نیز بدتر شده و زنان و کودکان، اولین قربانیان جنایتکاران خواهند شد!
* محمد مصطفایی وکیل دادگستری ساکن تهران است که وکالت نوجوانانی که در لیست اعدام قرار دارند، به عهده دارد. او به تازگی وبلاگی در خصوص حقوق بشر و مسائل حقوقی مربوط به آن راه اندازی کرده است.
http://mostafaei.blogfa.com